به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، هشتم ربیع الاول، سالروز شهادت غم بار امام یازدهم شیعیان، امام حسن عسکری (ع) است. این امام مظلوم که در عمر کوتاه خویش رنجها و شکنجههای بسیاری را تحمل کرد، پس از هشت روز مسمومیت، به دست مزدوران معتمد عباسی در سال ۲۶۰ ق در ۲۸ سالگی در سامرا به شهادت رسید و کنار مرقد پاک پدرش به خاک سپرده شد.
یکی از دشوارترین روزگارها در عصر امامت، دوران امامت امام حسن عسکری (ع) بوده است.
در آن روزهایی که معتصم عباسی به تخت خلافت اسلامی تکیه زده بود و به خاطر ترس از تحرکات شیعیان و به خطر افتادن تاج و تخت خود امام حسن عسکری (ع) را مانند جد بزرگش امام رضا (ع) از مدینه به سامرا تبعید کرد.
ابو محمد(ع) را به سامرا تبعید کردند؛ شهری نظامی، که تحت تدابیر شدید امنیتی آن هم در پرخفقانترین دوران خلافت بنی عباس قرار داشت.
محله عسکر در سامرا اقامتگاه اجباری امام حسن عسکری (ع) شد؛ اقامت در این محله برای این بزرگوار بسیار سخت و طاقت فرسا بود به طوری که دوستداران اهل بیت نمیتوانستند با امام و رهبر خویش دیداری داشته باشند و عملا امام با زندگی در این محل، زندانی خلیفه عباسی بود.
اما مشکلات و اقامت اجباری به هیچ عنوان نتوانست جلوی فعالیتهای گسترده برای ترویج دین و اعلام امامت فرزند دردانه امام حسن عسکری(ع) را بگیرد و یا حتی خللی در انجام وظایف امامت ایشان وارد کند.
بیشتر بخوانید
حفظ تشیع با روش تقیه
یازدهمین ستاره امامت در این شرایط ناگوار و سخت، با به کار بردن تقیه توانستند با دوستداران و شیعیان خاص خود ارتباط بگیرند و حتی در زمانهایی نامه رد و بدل کنند.
در بعضی از روایات آمده است که چندتن از دوستان خاص، امتحان شده و با ثبات امام(ع) میتوانستند در محله نظامی عسکر به طور ناشناس رفت و آمد کنند و با پیشوای خود دیداری تازه کنند.
در بحارالانوار نیز به نقل از یکی از اصـحاب حضـرت عسـکری (ع) آمده است که: «با جمعی از یاران در «عسکر» گرد آمدیم و منتظر ماندیم تا روزی که مقرر بود حضـرت ابومحمد عسکری(ع) سواره از محله خارج گردند. در همین ایام نامهای به دست ما رسید که در آن فرموده بودند: مواظب باشـید، هیچ یک ازشـما نباید بر من سلام کند و نباید با دست یا چشم خود به من اشاره نماید. زیرا شما نسبت به جان خود در امان نیستید.»
با همین بود که مولایمان امام حسن عسکری(ع) هوای شیعیان خود را داشت و نمیگذاشتند آسیبی هر چند کوچک به شیعیان وارد شود.
بیشتر بخوانید
روش نـامه نگـاری و رساندن پیامهـا به شیعیان و وکیلان خـاص در دوران امـام حسن عسـکری (ع) هم از پیچیدگی خاصی برخوردار بود، چنانکه برای سالم ماندن از تفتیشهای مکرر نظامیان عباسی، گاه جاسازی ویژهای برای نامهها ضرورت مییافت.
آن طور که «داود بن أسود» نقل کرده است که: مولایم ابومحمد(ع) روزی مرا فراخواندند و چوبی را به من دادند که چوبی گرد و استوانهای شکل که شبیه پایه در بود؛ سپس فرمودند: این چوب را به عثمان بن سعید عمروی-که وکیل و نائب آن حضـرت بود - برسان.»
چوب را گرفته و راه افتادم. در بین راه به سـقایی برخوردم که قاطری به همراه مشکهای بزرگ آب در دوطرف آن پیشاپیش خود داشت. راه تنـگ بود و قاطر راه را بر من میبست.
سـقاء فریاد کرد که برو کنار و بگـذار قاطر رد شود. من چوبی را که به همراه داشتم بالا برده و بر قاطر زدم. ناگهان چوب شـکافت وچون در شـکاف آن نگریستم چند نامه را در آن پنهان یافتم. به سرعت چوب را در آستین خود پنهان کردم، درحالیکه سقاء مرا دشنام میداد.
وقتی نامه را دادم و بازگشتم عیسای خـادم درب دوم راگشود و گفت: مولایم می فرمایـند چرا قاطر را زدی و پایهی در را شـکستی؟ به حضورش رفتم و گفتم: مولای من! من نمیدانستم در آن پایهی در چه چیزی هست.
فرمودند: چرا کاری کردی که پس از آن نیاز به عذرخواهی داشـته باشـی، بر تو باد که دیگر چنین کاری نکنی. زمانی که میشـنوی کسی به ما ناسزا میگوید، آن را نادیده بگیر و راهت را ادامه بده و مأموریتت را به انجام برسان. مبادا که با ناسـزا گوینده درگیر شوی و جوابش را بدهی یا خودت را به او بشناسانی. زیرا ما در سرزمین بد و شهر بدی هستیم. پس راه خود را برو که اخبار و گزارش احوال شما به ما میرسد.»
تاسیس سازمانی فوق سری، برای دور زدن حکومت نظامی عباسیان
به دلیل زندانی بودن امام حسن عسکری (ع) توسط خلفای عباسی در برهه های مختلف زندگانی این بزرگوار، وجود سازمان ارتباطی منظم و مخفی برای ارتباط شیعیان با امام و ولی خود لازم و ضروری بود؛ این نیاز از زمان امام جواد(ع) احساس میشد و کم و بیش شبکهای ارتباطی میان شیعیان ایجاد شده بود اما در زمان امامت امام حسن عسکری(ع) این شبکه ارتباطی فوق سری به اوج خود رسید.
به گفته مورخان تاریخی در زمان امام حسن عسکری(ع) تشییع در مناطق مختلف و شهرهای متعددی گسترش پیدا کرده بود؛ شـهرها و مناطقی مانند: کوفه، بغداد، نیشـابور، قم، آبه (آوه)، مدائن، خراسان، یمن، ری، آذربایجان، جرجان و بصره از پایگاههای مهم شیعیان در آن زمان به شمار میرفتند.
سکینه نیک کارشناس مذهبی در این باره میگوید: یکی از اقدامات مهم امام یازدهم(ع) ایجاد سازمان فوق سری وکلا برای ارتباط با شیعیان خود بود؛ یعنی ایشان افرادی را به عنوان وکیل به مناطق مختلف میفرستادند و حوزه فعالیت هر کدام از نمایندگان امام(ع) مشخص بود؛ جمعی از وکلا وجوه را از مردم جمع آوری میکردند و جمعی دیگر به سوالات و شبهات شیعیانی که دور از امام خویش بودند را میدادند.
او میافزاید: همه وکلا به طور مستقیم با امام(ع) در ارتباط نبودند بلکه برخی با واسطه با ایشان ارتباط برقرار میکردند؛ همچنین امام حسن عسکری(ع) پیک واحدی داشتند که همه وکلا نامه امام (ع) را فقط باید از آن پیک دریافت میکردند نه از فرد دیگری.
این کارشناس مذهبی ادامه میدهد: سازمان مخفی ارتباط با شیعیان نقش مهم و تعیینکنندهای در پیشبرد اهداف امامان معصوم (ع) به خصوص امام حسن عسکری(ع) داشت.
به گواهی اسناد و شواهد تاریخی امام حسن عسکری (ع)، نمایندگانی از میان چهرههای درخشان در مناطق برجسته شـیعیان منصوب کرده و با آنان در ارتباط بودند و از این طریق پیروان خود زیر نظر داشتند؛ از میان این نمایندگان میتوان از «ابراهیم بن عبده» نماینده امام در نیشابور یاد کرد.
امام (ع) در نامهای مفصل خطاب به اسـحاق بن اسماعیل و شیعیان نیشابور پس از توضیح نقش امامت در هدایت امت اسلامی، تشریح ضرورت پیروی از امامان و هشدار از سـرپیچی از فرمان امام نوشـتند: ای اسـحاق! تو فرسـتاده من نزد ابراهیم بن عبده هستی»
محمد بن جریر طبری مینویسد: احمد بن اسـحاق قمی اشـعری، نماینده امام حسن عسکری (ع) بود، وقتی آن حضرت به شهادت رسیدند، ایشان وکالت امام زمان (عج) را برعهده گرفت و از طرف حضرت نامههایی خطاب به او صادر میشد و او وجوه و حقوق مالی مردم قم و اطراف آن را گردآوری نموده و به امام (ع) میرساند. گفته شده که احمدبن اسـحاق صد و شصت کیسه طلا و نقره را که از شـیعیان قم گرفته بود، به امام علیه السـلام تسلیم کرد و این حجم چشم گیر وجوه جمع آوری شده را نشان می دهد.
ساختار و شالوده این سازمان به ظاهر برای جمعآوری و تحویل وجوه شرعی و پاسخگویی به مسائل و شبهات شیعیان به وجود آمد اما امام حسن عسکری(ع) از طریق شبکه وکالت، شیعیان را برای غیبت امام زمان (عج) آماده میکردند تا مردم متوجه شوند حتی اگر امام را نبینند میتوانند از طریق ارتباط با وکلای آن حضرت از پیشوای خود سوال کنند و کمک بگیرند.
نیک بیان میکند: همانطور که گفته شد امام حسن عسکری(ع) با ایجاد شبکه وکالت میان شیعیان خود، توانستند آن ها را به تدریج برای امامت امام عصر(عج) آماده کنند. ایشان با وجود تاکید بر تولد حضرت مهدی (عج)، او را تنها به شیعیان خاص خود نشان میدادنند و چون تماس شیعیان با امام حسن عسـکری (ع) روز به روز محدودتر و کمتر میشد، وجود این چنین سازمان پیچیدهای برای ارتباط امام با شیعیانش بسیار مفید بود.
او تصریح میکند: اما با وجود شبکه وکلا هم در روزهای پایانی زندگانی امام حسن عسکری(ع) تدابیر امنیتی و نظامی عباسیان بسیار شدیدتر و دسترسی امام(ع) به یاران و شیعیانش محدودتر شد.
این کارشناس مذهبی تاکید میکند: این امر میتوانست مشکلات فراوانی را در امر وصـایت و جانشینی امام عصر(عج) ایجاد کند و مورد استفاده دشمنان قرار بگیرد؛ آنان با اسـتفاده از موقعیت جعفر کذاب و جعل احادیث متعدد درباره اهمیت فضائل و تردیدناپذیری امامت امام زمان(عج)، شان حضـرت امام عسـکری (ع) را مورد تردید قرار دادند و حتی کوشیدند اصل وجود او و شایستگی خدادادی وی را برای احراز مقام امامت شیعیان، مورد انکار قرار دهنـد.
از یاران امام حسن عسکری(ع) نقلهای فراوانی شده است که این بزرگوار قبل از شهادت خود بسیار از امامت فرزندش گفته و شیعیان را آماده امامت امام عصر(ع) و غیبت این امام عالیقدر کردهاند.
موسوی بغدادی نقل میکند: از امام حسن عسکری (ع)، شنیدم که میفرمود: «گویا شما را میبینم که پس از من درباره جانشینم اختلاف میکنید. آگاه باشید که هر کس به ائمه بعد از رسول خدا (ص)، اقرار کند، اما منکر فرزندم شود؛ مانند کسی است که به همه انبیای الهی و رسولانش اقرار داشته باشد، اما نبوت رسول اکرم (ص)، را انکار کند؛ زیرا اطاعت از آخرین نفر ما، مانند اطاعت از اولین ماست و منکر آخرین نفر ما مانند منکر اولین ماست. آگاه باشید که برای فرزندم، غیبتی است که مردم در آن شک میکنند؛ مگر کسی که خدای تعالی وی را حفظ فرماید».
علی بن همام نیز از محمد بن عثمان عمری و او از پدرش نقل کرده است: من نزد امام عسکری (ع) بودم که از آن حضرت درباره خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است، مبنی بر این که: زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمیماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است، پرسیدند. ایشان فرمود: «این سخنان، حق است؛ همچنان که روز روشن، حقیقت دارد».
گفتند: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: «فرزندم محمد؛ او امام و حجت پس از من است هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت در گذشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن، وقت، معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج میکند و گویا به پرچمهای سپیدی مینگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهتراز است»
مولای دلشکسته من! یا اباصالح(عج)
تسلیت ما را در غم شهادت پدر بزرگوارتان پذیرا باشید
آجرک الله یا صاحب الزمان(عج)
گزارشگر: فاطمه بک زاده
انتهای پیام//ف.ب
دلم برای سامرا تنگ شده