به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پروژه ناامنکردن ایران بیش از ۴۰ سال است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره از سوی دشمنان انقلاب دنبال میشده؛ پروژه ای که در آن غربیها هر بار با ادعایی و در سالهای اخیر با ادعای دخالت ایران در امور داخلی کشورهای منطقه پی گرفتهاند. یکی از شیوههای اتاقهای فکر سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی غربی که پس از پیروزی انقلاب در دستور کار قرار گرفت، سازماندهی گروههای تروریستی در مناطق مختلف کشور بود. این گروهها و اتاق عملیاتشان پس از اشغال عراق بهوسیله ائتلاف آمریکایی به این کشور منتقل شدند و آمریکاییها میخواستند بهجای ایران قبل از انقلاب، منطقه آسیای غربی را از بغداد مدیریت کنند. به همین دلیل سفارتخانه خود را در بغداد (بخوانید لانه جاسوسی آمریکا) با حضور صدها کارمند راه انداختند.
فرصت آمریکاییها برای اجرای نقشههایشان زمانی از دستشان ربوده شد که جمهوری اسلامی توانست حضور قوی و مؤثر خود را در بغداد اثبات کند و روی کار آمدن دوستان تهران در مرکز ثقل سیاسی عراق، آمریکاییها را ناامید کرد. آنها اینگونه میپنداشتند که میتوانند در ساختارهای امنیتی عراق نفوذ پیدا کنند که خواستههایشان محقق نشد. متلاشی شدن پیکره گروهک تروریستی منافقین در عراق که آمریکاییها چتر حمایتی بزرگی را بر سرشان کشیده بودند، یکی از مهمترین ابزارهای آنها را از دستشان خارج کرد؛ بنابراین غربیها به فکر ایجاد اتاق عملیات دیگری افتادند که در شمال عراق و در قلمرو خاندان بارزانی قرار داشت. بارزانی از دهههای گذشته بلهقربانگوی رژیم صهیونیستی بود و مسعود بارزانی در سال ۲۰۰۹ زمینه حضور آمریکاییها را در شمال عراق با اهدای زمینی برای ساخت پایگاهی دائمی فراهم کرد؛ پایگاهی که بهتدریج به مهمترین مرکز تردد افسران اطلاعاتی کشورهای مختلف تبدیل شد و نشستهای مختلف عملیاتی در آن برگزار میشد.
سالهاست در این اتاق عملیات اقدامات مختلفی انجام میشود که دستور کار اولیه پس از جمع کردن گروهکهای تروریستی معاند به شیوههای خاصی انجام میشد که شناسایی دقیق مسیرهای تردد به عمق خاک ایران و جمعآوری اطلاعات در داخل کشورمان، از آن جمله است.
در این زمینه مهمترین مسیری که پیشنهاد شده بود، ردیابی مسیر کولبرها بود؛ بهگونهای که در چند سال اخیر مسیر کولبرها به مسیر اصلی تردد افراد و اعضای گروهکهای معاند تبدیل شده است. در این راستا و برای مقابله با توطئههای تروریستی، نظام جمهوری اسلامی تلاش کرد کولبرها را شناسنامهدار و مسیرهای تردد قانونی برای آنها مشخص کند. در مقابل، پروپاگاندای رسانهای غرب تلاش زیادی بکار بستهاند تا حمایت گستردهای از کولبرها از خود نشان دهند تا بهاین وسیله افکار عمومی کشور را منحرف کنند.
نباید از نظر دور داشت گروهکهای تروریستی برای ادامه حیات خود ناگزیر بودند جذب حداکثری اعضا داشته باشند تا روز مبادا بهکارشان بیاید. در این زمینه بیکاری جوانان نواحی غربی و جوانان بیکار دهه ۶۰ و ۷۰ کشور زمینه مناسبی را برای جذب نیروهای جوان و سرخورده به این گروهکها فراهم کرد. با وجود این، دولت تلاش کرد تا رونق اقتصادی را به مناطق غربی کشور بازگرداند.
آمریکاییها از سال ۲۰۰۵ و پس از اشغال عراق، ادعا کردند میخواهند شمال این کشور را آباد و با کمک صهیونیستها امکانات گسترده اقتصادی را در حوزههای مختلف راهی آنجا کنند. ترکیه نیز دانسته یا ندانسته وارد این بازی شد تا شهر اربیل بهعنوان مرکز پررونق اقتصادی تبدیل شود. برگزاری کنسرتهای مختلف، ایجاد بازارچههای گسترده و رنگارنگ و تبلیغات بسیار زیاد بهوسیله شبکههای تلویزیونی وابسته که با استفاده از پول بادآورده و غارت شده نفت عراق بهوسیله خانواده بارزانی در دستور کار قرار گرفته بود، بسیاری را اغوا کرد و به آنها قبولاند اگر آنها نیز مستقل یا دستکم خودمختاری داشته باشند، میتوانند مانند ساکنان اربیل زندگی کنند.
حال که شناسایی عمق خاک ایران و جذب کافی عناصر انجام شد؛ غربیها آموزش آنها را در دستور کار قرار میدهند. پادگان آموزشی گروهکهای تروریستی مختلف شامل دموکرات، کومله و پژاک در مناطق مختلف شمال عراق مستقر شد، اما بهنظر میآید مرکز اصلی آموزش آنها شهر کویه باشد. هزینه کامل این مرکز آموزشی را سعودیها و اماراتیها پرداخت میکنند، هرچند مبلغ و میزان کمکها مشخص نیست. برای همه کسانی که در این مرکز آموزشی بودند و پس از آن بهعنوان نیروی رزمی عضو یکی از گروهکهای فوقالذکر باشند، حقوق ماهیانهای بیش از ۶۰۰ دلار در نظر گرفته شده است. در این مرکز آموزشی که در فاصله تقریبی ۵۰ کیلومتری از مرزهای ایران قرار گرفته، مربیانی از آمریکا و رژیم صهیونیستی وظیفه آموزش تروریستهای گروهک دموکرات را برعهده دارند. آنها علاوه بر آموزش نظامی، آموزشهای ویژهای نیز برای بمبگذاری و ترور به اعضای این گروهک میدهند.
بیشتر بخوانید
اتاق عملیات اربیل برای اینکه مهمترین آزمون خود را بر روی تروریستها پیاده کند، آنها را روانه ارتفاعات مرزی جاسوسان میکند. دستکم یکهزار و ۵۰۰ نفر از عناصر گروهک تروریستی پژاک که عمدتاً از اهالی سوریه و ترکیه بودند، پس از ماهها آموزش نظامی خاص، بلندی جاسوسان را اشغال کردند تا بهزعم خود جنگ را به داخل ایران بکشانند. این اقدام هر چند باعث شهادت حدود ۴۵ نفر از نیروهای ایرانی شد، اما تقریبا ۵۰ درصد از توان نظامی گروهک پژاک را بهصورت کامل منهدم کرد و ۷۵۰ نیروی آموزشدیده آن کشته و زخمی شدند که دیگر نمیتوانستند عملیات انجام دهند. عملیات جاسوسان به اتاق عملیات اربیل ثابت کرد این روش هیچ دستاوردی نخواهد داشت و آنها در برابر قدرت سخت ایران هیچ تواناییای ندارند، کما اینکه در مدتزمان حضور جاسوسان بیشترین نبرد را اهالی منطقه با تروریستهای بیوطن داشتند.
نیروهای امنیتی پس از این عملیات که ضربه سختی به پژاک وارد شد، مسیر تردد تروریستها را که باعث ایجاد زحمت برای قشر محروم کولبرها شده بود، بستند و آنها ناچار شدند از مسیرهای جدید و جایگزین استفاده کنند. در ادامه، تیمهای نفوذی تروریستها یکی پس از دیگری در کمین نیروهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی گرفتار شدند که در ماههای اخیر برخی از اخبار آن منتشر شده است. هدف این تیمها جذب دوباره نیرو در داخل ایران بود و در نهایت، اتاق عملیات اربیل، بخشی از طراحی کلی برای ناامن کردن ایران است.
رضا میرابیان درباره تحرکات پژاک در اقلیم کردستان که بهمثابه نقض حاکمیت ملی عراق است، گفت: اربیل با همکاری و عقد قرارداد با ترکیه در حوزه نفتی بدون هماهنگی با دولت مرکزی عراق اقدامی فراتر از نقض حاکمیت ملی عراق را رقم زده و اقدام اقلیم کردستان بهمعنای زیر پا گذاشتن قانون اساسی عراق است.
وی افزود: طبق مواد تصریح شده در قانون اساسی عراق، اربیل نباید اجازه دهد نیروها و عواملی که تهدید کننده امنیت دیگر کشورها هستند در خاک این کشور مجال فعالیت داشته باشند. بنابراین اقلیم کردستان عراق با پناه دادن به گروههایی که برای همسایگان بهویژه ایران ایجاد مزاحمت کردهاند، قانون اساسی آن کشور را زیر پا گذاشته است. علاوه بر این، تلاشهای اتاق عملیات اربیل پس از ظهور گروه تروریستی داعش، مسیر قابل تأمل و عجیبی را دنبال کرد؛ چه اینکه وقتی داعش در عراق به سمت مرزهای غربی کشور درحال حرکت بود ارتش جمهوری اسلامی ایران با قدرت مقابل مرزها ایستاد، ولی طبق برخی گزارشها، صدها نفر در این سوی مرز منتظر بودند تا داعش خود را به مرزها رسانده و به عضویت آن دربیایند. هدف اصلی داعش از ورود به ایران، اشغال نفتشهر و ورود به شهر قصرشیرین و برخی مناطق روستایی دیگر بود تا از آن بهعنوان سرپلی برای فعالیتهای بعدی استفاده کند.
این کارشناس امور منطقه تصریح کرد: ایران بارها بهصورت توصیه و تذکر به مقامهای دولت مرکزی بغداد و مقامهای اقلیم کردستان اعلام کرده است وضعیت کنونی باید کنترل شود و اگر این مهم محقق نشود و گوش شنوایی از سوی آنها نباشد، گام بعدی ایران بسیار شدید و جدی خواهد بود. اقلیم کردستان خود را فراتر از دولت مرکزی میداند و به همین دلیل برخلاف سیاستهای دولت مرکزی و برخلاف نظر کشورهای همسایه عمل میکند؛ همانگونه که چند سال پیش شاهد برگزاری همهپرسی با وجود مخالفت همه کشورهای منطقه بودیم. در این میان تنها طرف حامی این اقدام جداییطلبانه و تحریکآمیز رژیم صهیونیستی بود.
میرابیان گفت: گروههای تروریستی و حامیانشان هدفی جز نقض حاکمیت ملی عراق ندارند و برخلاف سیاستهای دولت بغداد که خود را پلی برای اقدام علیه کشورهای همسایه نمیداند؛ حامیان این گروهکها هدفشان استفاده از این سرپلها برای ضربه زدن به منافع ملی ایران است.
خوشبختانه نیروهای امنیتی کشور بر تحرکات گروهکها اشراف و نفوذ عمیقی در لایههای فرماندهی و کادر سیاسی آنها دارند و در این زمینه جای نگرانی وجود ندارد. به بیان دیگر، ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رویکرد مقتدرانه و با صلابت خود را در برابر هر تحرک متجاوزانه ادامه خواهند داد و تمام مراکز تجمع، آموزش، اسکان و حرکت این گروهکهای تروریستی تحت رصد دقیق مدافعان وطن قرار دارد.
منبع: آنا
انتهای پیام/