ارسلان فصیحی از عواملی حرف زد که در فروش یک کتاب مؤثرند؛ از جوایز ادبی گرفته تا زنان کتاب‌خوان جامعه.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، با نگاهی کلی به برندگان سه‌ چهار سال اخیر نوبل ادبیات یعنی اولگا توکارچوک، پیتر هانتکه، لوئیز گلیک و آخرین برنده‌ نوبل ادبیات که نام او چندی پیش اعلام شد یعنی عبدالرزاق گورنا، متوجه می‌شویم ناشران و مترجمان ایرانی قبل از مطرح شدن نام این افراد به عنوان نوبلیست سراغ ترجمه‌ آثارشان نرفته یا کمتر رفته بودند.

ارسلان فصیحی ترجمه‌ آثار اورهان پاموک برنده‌ نوبل ادبیات در سال ۲۰۰۶ را در کارنامه‌ خود دارد. او تا کنون به ترجمه‌ آثار نویسندگان مطرحی همچون عزیز نسین، احمد امید، ناظم حکمت و اورهان کمال پرداخته است و بیشتر از همه، ترجمه‌ کتاب «ملت عشق» است که با نام او گره خورده است. او درباری موضوع ترجمه نشدن آثار نوبلیست‌ها قبل از اعلام برنده شدنشان به خبرنگار ما گفت: این حکمی کلی نیست که تا نویسنده‌ای نوبل نگرفته آثارش ترجمه نمی‌شود. آمار برعکس این را می‌گوید. آثار ترجمه‌شده‌ کسانی که نوبل گرفته‌اند، صد‌ها برابر بیشتر از کسانی است که نوبل نگرفته‌اند. ولی یکی از ملاک‌هایی که مترجم یا ناشر را به چاپ اثر علاقه‌مند می‌کند، این است که آثار آن نویسنده در سطح جهانی جوایز ادبی گرفته باشد؛ مانند جایزه‌ پولیتزر، بوکر و سایر جوایز ملی و بین‌المللی.

وی در ادامه بیان کرد: یکی از این جوایز، جایزه‌ نوبل است. بر فرض اگر کسی بخواهد از ادبیات نروژ کتابی را ترجمه کند نمی‌رود تمام ادبیات نروژ را بخواند؛ بلکه نگاه می‌کند که در آن کشور کدام نویسنده‌ها مطرح‌ هستند و کدام یک جایزه گرفته‌اند؛ ناشر آثار آن‌ها را می‌خواند و از بین آن‌ها انتخاب می‌کند و به این ترتیب آن‌ها را از صافی و فیلتری می‌گذراند تا احتمال موفقیتش بیشتر شود. نمی‌گویم نوبل ارزشمندترین و پرارج‌ترین جایزه‌ ادبی است، ولی مهم‌ترین آن‌هاست. نویسنده‌ای که جایزه‌ نوبل ادبیات را می‌گیرد، در کل دنیا اگر شناخته‌شده نبوده باشد شناخته می‌شود و احتمال اینکه آثارش با استقبال مواجه و فروخته شوند (یعنی کارش از لحاظ اقتصادی بگیرد) بالاتر می‌رود. البته بعضی نویسنده‌ها مثل پیتر هانتکه آثارشان قبل از گرفتن نوبل ادبیات به فارسی کمتر ترجمه شده یا ترجمه نشده بود. این فقط یکی از معیارهاست، اثر باید خواندنی هم باشد و بتواند مخاطبان را هم جذب کند. حالا اگر نوبل هم گرفته باشد، امتیاز بیشتری پیدا می‌کند.

ماجرای ترجمه‌ کتاب «ملت عشق» چه بود؟

ارسلان فصیحی جامعه‌ کتاب‌خوان را به خوبی می‌شناسد و می‌داند دست روی ترجمه‌ چه آثاری بگذارد تا کتاب‌خوانان از آن استقبال کنند. شاید یکی از دلایلی که بسیاری به ترجمه‌ موازی از آثار او و قاچاق کتاب‌هایش می‌پردازند، همین تضمین پرفروش بودن آثاری باشد که او ترجمه می‌کند.

از این مترجم علت پرفروش شدن کتاب‌هایش به خصوص «ملت عشق» را جویا شدیم و او گفت: سال ۲۰۰۶ میلادی (۱۳۸۵ شمسی) کتابی از الیف شافاک در ترکیه چاپ شد. من این کتاب را در آن سال خواندم و به نظرم بسیار جذاب آمد؛ نویسنده در عین حال که پیامی داشت، قصه‌گو هم بود و من از آن خوشم آمد و خواستم آثار الیف شافاک را ترجمه کنم. آن کتاب را به بعضی دلایل ترجمه نکردم، ولی کتاب‌های دیگرش را تهیه کردم و منتظر شدم. با خود گفتم به هرحال باید از این نویسنده که این قدر خوب می‌نویسد، آثاری را ترجمه کنم. صبر کردم تا سال ۲۰۰۹ میلادی (۱۳۸۸ شمسی). از همین نویسنده در ترکیه کتابی با عنوان «عشق» چاپ شد و من در ترجمه‌ فارسی نام آن را «ملت عشق» گذاشتم. در کل من از سال ۱۳۸۵ با آثار این خانم آشنا شدم و سال ۱۳۸۸ برای اولین بار از او ترجمه کردم که متأسفانه در آن سال به این کتاب اجازه‌ چاپ ندادند و پنج سال در وزارت ارشاد ماند تا اینکه در سال ۱۳۹۴ به آن مجوز دادند و خیلی هم از آن استقبال شد. بعد از آن کتاب دیگری هم از خانم الیف شافاک ترجمه کردم با عنوان «بعد از عشق» و دیگر پرونده‌اش را بستم.

عامل مهم پرفروش‌شدن یک کتاب؛ زنان کتابخوان

مترجم «ملت عشق» گفت: این که چرا بعضی کتاب‌ها پرفروش می‌شوند و بعضی‌ها نه، جوابش پیچیده است. ولی بعضی عوامل هستند که تأثیر بیشتری بر آن می‌گذارند. چهار عامل مهم در موفق‌شدن یک کتاب از این قرار است: اسم نویسنده، نام مترجم، اسم ناشر، موضوع کتاب؛ و عامل پنجم که خیلی مهم است: کتابی که خانم‌ها و زنان جامعه از آن استقبال کنند. خانم‌ها حداقل در ایران و فکر کنم همه‌جای دنیا کتاب‌خوان‌تر از آقایان هستند. کتابی که خانم‌ها می‌خوانند و خواندنش را به هم توصیه می‌کنند، موفق می‌شود. این را یک‌بار در یک سخنرانی‌ در بزرگداشت بهمن فرزانه هم گفته بودم. من نزدیک سی سال در کار نشر بوده ام و تجربه به من نشان داد که کتابی که خانم‌ها می‌خرند و می‌خوانند و توجهشان را جلب می‌کند، پرفروش می‌شود. یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم اثری از شافاک را ترجمه کنم جدای از این که کتابش را خواندم و خیلی خوشم آمد، این بود که شافاک ذهنیت زنانه دارد و دغدغه‌های زن‌ها و روحیات و مشکلاتشان را می‌شناسد و در عین حال مدافع حق و حقوق زنان است، در کتاب‌هایش هم این دغدغه‌ها را منعکس می‌کند.

الیف شافاک کتابی به نام ملت عشق ندارد!

فصیحی در پایان گفت: الیف شافاک کتابی به نام ملت عشق ننوشته و اصلاً چنین کتابی ندارد! این عنوان را من اول از همه انتخاب کردم و روی آن گذاشتم و هر کس دیگری که از این عنوان استفاده می‌کند، دارد به خواننده دروغ می‌گوید. وقتی نویسنده همچین کتابی ندارد مترجمان این عنوان را از کجا می‌آورند؟ این کتاب در زبان ترکی با عنوان «عشق» و همزمان در زبان انگلیسی با عنوان «چهل قاعده‌ عشق» چاپ شده است.

انتهای پیام/ 

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۲۹ ۲۷ مهر ۱۴۰۰
ممنون خیلی از واقعیتهای این کتاب برایم روشن شد
آخرین اخبار