آیت الله جوادی آملی گفت:مهم ترین کاری که بشریت را به مقصد می رساند وحدت در سایه علم و عمل است.

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم، بیست و سومین کنفرانس بین المللی وحدت در مرکز اسلامی انگلیس با پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی جوادی امروز شنبه در شهر لندن انگلستان برگزار گردید.

آیت الله جوادی آملی در آغاز این پیام تصویری اظهار کرد: از ذات اقدس الهی مسئلت می کنیم که توفیقی عطا کند تا وحدت بین المللی جهان اسلام بیش از پیش رونق بگیرد و چالش ها به خوبی شناخته شود  و توفیق عمل به چیزی که به این چالش ها خاتمه می دهد به همگان مرحمت کند.

او ادامه داد: چالش جدیدی که دامنگیر جهان بشریت و همچنین دامنگیر امت اسلامی است چالش نو و تازه ای نیست، بلکه همان چالش های گذشته است منتها عمیقتر و پهنتر و خطرناکتر شد. یکی اختلاف علمی است و یکی اختلاف عملی. در عمل اعتقاد به توحید ، اخلاق، عدل ،رعایت حقوق یکدیگر رخت بربست و مانند آن. آن چه در بخش عمل چالش ایجاد کرد ستم، جنگ های بین المللی منتها نیابتی نه جنگ های رسمی و تفاوت فراوانِ فقر و غنا، بیکاری و کمکاری و ستمکاری و مانند آن در بخشهای عملی است.

این مرجع تقلید افزود: چالشی که دامنگیر بخشهای علمی شد مخصوصاً در فضای دانشگاهی و مانند آن بیماری علم شد. علم به صورت مرده یا محتضر درآمده است. علم مرده یا محتضر یا بیمار، هرگز راهگشا نیست. دو چیز است که چالش جدید جهان اسلام است: یکی این که علم مرده است یا به حالت احتضار درآمد یا وزن زیادی پیدا کرد و متورّم شد، علم چاق شده نمو نمی کند. علم بیمار رشد نمی کند. علم در حال احتضار ترقی نمی کند. علم سالم ترقی می کند. علم بیدار ترقی می کند، نه علم بیمار. این نامی است که نمو کرده و نمو می کند ترقی می کند، نه علم چاق شده و متورم.

آیت الله جوادی آملی در توضیح این دو بخش بیان کرد: مهم ترین کاری که جامعه بشری را به مقصد می رساند وحدت است. وحدت هم باید در علم باشد و هم در عمل. متأسفانه هم بخشهای عملی متورم و بیمار است، هم بخشهای علمی. وجود مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) و همچنین اهل بیت عصمت و طهارت مخصوصاً وجود مبارک امام صادق (علیهما آلاف التّحیة و الثّناء) که این ایام به برکت میلاد این دو نور و نیر، فروغی به جهان بشریت داد تلاش و کوشش همه مخصوصاً این دو بزرگوار است که علم بیمار را سالم کند علم چاق شده را نمو بدهد و علم نامی را زنده کند و حیات ببخشد و ترقی کند و علم را زنده کند و علم را مسلمان کند.

او افزود:علم را مسلمان کنند! در بخش های عمل که قدرت است و نحوه رفتار است، اخلاق مردم، رفتار مردم، کردار مردم، منش مردم، کنش مردم، این یا در حال احتضار است یا نیمه جان است و مرده است یا بیمار است، این‌ها تلاش و کوشش همه مخصوصاً وجود مبارک پیغمبر و امام صادق (صلوات الله و سلامه علیهما و علیهم اجمعین) آن است که اخلاق جامعه را، رفتار جامعه را، اعمال جامعه را، ملکات جامعه را، عمل جامعه را زنده و پویا کند و مانا کند؛بیان این مطلب آن است که علمی که در غرب ظهور کرد و از آنجا به جای دیگر آمد، این مرده متولد شد! علم مرده هیچ اثری ندارد بلکه بدبو است و این بوی بدِ مردارِ علم، جامعه را آلوده کرد و بیمار کرد.

آیت الله  جوادی آملی در تبیین این مطلب بیان  کرد: علم هر حرمت و عدل و ارزشی که دارد به وسیله معلوم است. علم آسمان شناسی به اندازه آسمان می ارزد. علم زمین شناسی به اندازه زمین میارزد. علم خاک شناسی خاکی است و علم گوهرشناسی گوهر است. بالاخره علم به اندازه معلوم می ارزد. معلوم در دانشگاه ها مثله شده است؛ یعنی تقطیع شده است؛ یعنی اعضاء و جوارح اصلی اش از او جدا شده اند یک لاشه ای به عنوان معلوم مانده است و دانشگاه ها و مراکز علمی درباره این لاشه بحث می کنند، لاشه شناس هستند نه دانشمند. چرا؟ چون انبیاء (علیهم السلام) عموماً و وجود مبارک حضرت ختمی نبوّت در قرآن کریم و امام صادق (صلوات الله علیهما) در سنت و روایات پیغمبر آمدند برابر الهیات، فلسفه الهی جهان را معرفی کردند گفتند این جهان خالقی دارد، برای این جهان یک آغازی است، یک انجامی است، مبدأیی است، معادی است، هر موجودی از موجودات نظام آفرینش را که شما بررسی کنید این مثلث است سه ضلع دارد: یک ضعلش به نظام فاعلی و مبدأ فاعلی برمی گردد که ضلع اول است، ضلع سوم آن مبدأ غایی و هدف است که مسئله معاد است. ضلع وسطش ضلع نظام داخلی است که این زمین چیست و چه کسی او را آفرید و برای چه آن را آفرید؟ آسمان چیست و چه کسی آفرید و برای چه آفرید؟ انسان چیست و چه کسی آفرید و برای چه آفرید؟

او  ادامه داد: هیچ موجودی در سطح جهان، چه آسمانی چه زمینی، چه مجرد چه مادی، چه انسان چه غیر انسان نیست مگر این که این سه ضلع را داراست. وقتی کلیم الهی خدا را معرفی می کند طبق بیان قرآن کریم، می گوید خدا کسی است که ﴿رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی کُلَّ شَی‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی﴾؛ [۱]خدا هر چیزی را با نظام داخلی حساب شده آفرید برای یک مقصدی.

آیت الله جوادی آملی اظهار کرد: در غرب وقتی علوم رشد پیدا کرد، اولین کاری که کردند این نظام فاعلی را که چه کسی آفرید را از آن گرفتند. نظام غایی را که دومین کار است برای چه خلق کرد و هدف چیست، این را هم گرفتند. نظام داخلی ماند که زمین چیست؛ اما چه کسی کرد و برای چه کرد این دو ضلع را گرفتند. هویت زمین، حقیقت زمین مثلث است که به نظام فاعلی وابسته است، به نظام غایی و هدف وابسته است و به نظام داخلی. انسان همینطور است، آسمان همینطور است، دریا همینطور است، صحرا همینطور است. این بزرگواران آمدند مبدأ فاعلی را از این نظام خلقت قطع کردند و مبدأ غایی را قطع کردند، اول و آخر، ضلع اول و سوم را گرفتند، لاشه معلوم را یعنی زمین «بما هو زمین» آسمان «بما هو آسمان» دریا و صحرا همین طور، آن را معلوم قرار کردند، درباره آن بحث کردند، از آن بهره ها گرفتند، بهره ها می برند و مانند آن. اما حالا چه کسی این را آفرید و برای چه چیزی آفرید، هیچ کاری ندارند. معلوم مرده علم مرده را تحویل می دهد، این علم می شود لائیک، لامذهب، بی دین! و علمی که نه مبدأ در آن هست نه مبنا در آن هست، فقط هوس خود عالِم را  قدرت عالِم را تأمین می کند، دلخواه عالِم را تأمین می کند، خودخواهی او را تأمین می کند، نتیجه اش جنگ جهانی اول و دوم است به آن صورت، یا جنگ های فراوان و دامنگیر نیابتی است در جریان کنونی یا تفاوت غنی و فقیر است و مانند آن.

او ادامه داد: این تفاوت فقیر و غنی، این بیکاری، این گرانی، این جنگهای نیابتی مقطعی در یمن، در سوریه، در فلسطین و در جا‌های دیگر برای آن است که این شخص می گوید من تا زنده ام باید راحت باشم، بعد هم می پوسم! از همه این‌ها سؤال بکنید که معلوم چیست و عالِم کیست، می گوید معلوم مثل یک درختی است که بعد از مدتی که سبز است هیزم می شود و هیچ! انسان مثل یک درخت است که بعد از مدتی سبز بود هیزم می شود و هیچ! نه حسابی است، نه کتابی است، نه کسی زمین را آفرید، نه کسی انسان را آفرید، نه کسی در برابر کارهایش مسئول است، هر کس هر چه کرد آزاد است!

این مرجع تقلید در ادامه با بیان این که وجود مبارک پیامبر گرامی اسلام و اهلبیت عصمت و طهارت آمدند تا معلوم را زنده کنند، اظهارکرد: انبیاء عموماً وجود مبارک حضرت ختمی نبوّت و امام صادق (سلام الله علیهم اجمعین) خصوصاً به برکت قرآن و سنت آمدند معلوم را زنده کردند؛ یعنی بال مبدأ را به او دادند که چه کسی آفرید! بال منتها را به او دادند که برای چه آفرید! «هو الأول» را اضافه کردند، «هو الآخر» را اضافه کردند، معلوم را زنده کردند؛ یعنی زمین مرده و لاشه زمین را زنده کردند. آسمان مرده را زنده کردند. آن وقت به دانشگاهها و حوزوی ها و مراکز علمی گفتند شما درباره آسمان زنده بحث کنید! درباره زمین زنده بحث کنید! خدا آفرید، برای فلان آفرید که انسان نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد. نه بگذارد کسی فقیر بشود، نه از کنار فقر فقراء بیتفاوت بگذرد!

او با بیان این که حکمت عملی، جامعه را مسلمان کرد، بیان کرد: انبیاء و وجود پیامبر و امام صادق (علیهم السلام) آمدند تا این راههای عملی را به جهان نشان دادند؛ یعنی فلسفه عملی و به اصطلاح حکمت عملی، جامعه را مسلمان کرد. فلسفه علمی یعنی عقل نظری یعنی دانش اندیشه، نه دانش انگیزه، علم را مسلمان کرد. علم یعنی زمینشناسی شده مسلمان، چون زمینشناسی هم از زمینآفرین بحث میکند و هم از هدف آن؛ چنین علم زندهای نه با کسی درگیر میشود، نه راه کسی را میبندد و نه بیراهه میرود. اگر قدرتی بود، نه راه کسی را بست نه بیراهه رفت این جهان میشود متحد. چالش اصلی آن است که علم ما لاشه است، چون معلوم ما لاشه است و علمی که مردار باشد لاشه باشد، نه کسی را به مقصد میرساند و نه خودش به هدفی خواهد رسید.

این مرجع تقلید با بیان اینکه ایام وحدت برای این است که ببینیم انبیاء و اولیاء چه آورده اند، اظهار کرد: ایام وحدت یعنی ببینیم انبیاء و اولیاء چه آورده اند؟ این‌ها آمدند جهان را زنده کردند، دانشگاه ها را زنده کردند؛ یعنی معلوم را زنده کردند. به تبع حیات معلوم و علم زنده شد؛ یعنی علوم را اسلامی کردند، جامعه را مسلمان کردند، علم را مسلمان کردند، چه اینکه جامعه را مسلمان کردند. آن وقت علم مسلمان، علم اسلامی که مبدأ و منتها و آغاز و انجام در آن هست، هرگز نه ستم می کند نه در برابر ستم ساکت می نشیند. آن وقت نه جنگی هست، نه مزاحمت مرزی هست. اینکه شما می بینید هر روز در یک گوشه چالش ترور هست، مرگباری ها هست، اختلاف و این‌ها هست، برای این که با یک سلسله لاشه در ارتباطاند و با لاشه کار می کنند.

آیت الله جوادی آملی در پایان اظهار امیداوری کرد که ذات اقدس الهی آن توفیق را عطا کند که این وحدت بینالمللی جهان اسلام و همه فرهیختگان و نخبگان جهان اسلامی و دانشگاهیان گرانقدر و علمای ارجمند، تمام تلاش و کوششان این باشد که اولاً معلوم را بشناسند، چاقی و نمو آن‌ها را از هم فرق بگذارند، حیات و ممات معلوم را فرق بگذارند، به برکت این شناخت و معرفت، علم را بشناسند، علم مرده و زنده را از هم تشخیص بدهند، علم بیمار و سالم را از هم تشخیص بدهند، علم متورّم و نمو کرده را از هم تشخیص بدهند، علم پایا و مانا را از علم گذرا تشخیص بدهند، تا عالمی بشوند که نه بیراهه می رود نه راه کسی را می بندد.

او در ادامه بیان کرد: از همه بزرگواران حقشناسی می کنم. امیدواریم که این چالش های موجود کاملاً برطرف بشود در سایه دو کار: یکی مسلمان کردن علم، یکی مسلمان شدن جامعه. فلسفه این هنر را دارد که علوم را اسلامی کند اگر فلسفه الهی باشد. حکمت عملی این هنر را دارد که جامعه را مسلمان و متدین کند اگر الهی باشد. امیدواریم همه شما الهی بیاندیشید، الهی فکر کنید، الهی انگیزه داشته باشید، الهی اندیشه داشته باشید به حق اله العالمین.

انتهای پیام/ش

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.