به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، «شبکه کوچک» سریالی عروسکی، رئال در ژانر کمدی، موزیکال و فانتزی است که برای مخاطب خانواده توسط مرکز پویانمایی صبا تولید شده است. قصه این سریال حول محور راه اندازی یک شبکه تلویزیونی توسط تعدادی عروسک و پسر جوانی به نام سهراب شکل گرفته است. عروسکها به سهراب کمک میکنند که شبکه خودش را داشته باشد. در ادامه شخصیت سهیلا بهعنوان خواهر سهراب به این گروه اضافه میشود. علاوه بر قصههای اصلی در شبکه، برنامههای تولیدی و تأمینی با تکنیکهای عروسکی، انیمیشن و رئال که توسط شخصیتهای شبکه تهیه شده نیز به عنوان آیتم در برنامه شنبه تا سه شنبه ساعت ۲۰ پخش خواهد شد.
به بهانه پخش سریال «شبکه کوچک» گفتگویی با مهدی نائینی بازیگر این سریال داشتیم که در ادامه می خوانید:
از چالشهای نقش سهراب در سریال شبکه کوچک بفرمایید.
چالشهای این نقش زیاد بود چالشهایی داشت که باید تجربه می کردم و فکر می کنم هر بازیگر دیگری که در این موقعیت قرار بگیرد، قطعاً تجربیات جدیدی به دست میآورد. این نقش نسبت به کاراکترهایی که بازی کردم، خیلی متفاوت است؛ اما فکر میکنم اصلیترین چالشی که بازیگر در کنار عروسک تجربه میکند، این است که به بهترین شکل انجامش بدهد. در واقع بازیگری که کنار عروسک است باید برای پررنگتر شدن تمام عروسکها تلاش کند. ما در واقع عکس العمل حرکتهای عروسکها و نشان دهنده احساسات لحظهای آنها هستیم. بزرگترین چالشی که من در این نقش داشتم، این بود که باید همراه همیشگی آن باشم.
کارهای عروسکی الان نسبت به کارهای عروسکی گذشته چقدر پیشرفت کرده است؟
با توجه به اینکه قبلاً در کارهای عروسکی نبودم نمی توانم نظر کارشناسی و دقیقی بدهم؛ اما با دوستانم در این سریال که بیشتر در این حوزه کار کردند، صحبت کرده ام. نظرشان این بود که شبکه کوچک، نسبت به کارهای دیگر هم از لحاظ دکور و هم از لحاظ فنی و ساختاری اتفاقات جدیدی را رقم زده است. ما به سمت پیشرفت میرویم و باید هم اینگونه باشد؛ چرا که تلاش، برنامه ریزی و داشتن اتاق فکر در سریال شبکه کوچک قطعاً برای این است که بهتر شویم و پیشرفت چشمگیر و حرفهای تری داشته باشیم و به سطح کارهای جهانی برسیم.
شما رشته موسیقی خواندید و حالا در این سریال همین نقش را بازی میکنید. چقدر تجربه برای ایفای نقش به شما کمک کرد؟
واقعاً احساس می کنم سختترین قسمت همین بود. رشته موسیقی خواندم و خب کاراکتر سهراب کاراکتری است که ترانه می نویسد، آهنگ میخواند و با بچهها و عروسکها شروع به خواندن میکند. البته در سریال خودم موزیکها را آماده میکنم که در بین برنامه خوانده شود و فضای شادی در برنامه داشته باشیم. کار من بعد از فیلمبرداری شروع میشود. یکی از بزرگترین مشکلاتی که من برای آهنگسازی این سریال داشتم باید یک تعداد آهنگ آماده میکردم که در کنار فضای شاد موضوعیت با برنامه هم داشته باشد.
درباره رابطهای که شما به عنوان بازیگر با یک موجود بیجان دارید، بگویید.
وقتی برمیگردم به گذشته و پروسه شکل گیری داستان با عروسکها را در جلسات تمرین مرور میکنم؛ به نظرات کارگردان و صداپیشهها و عروسک گردانها فکر میکنم، می بینم که خیلی کار سختی است. خودم اولین چیزی که مدتها تجربه اش کردم، این بود که آدم کنار عروسک باید حضور را درک کند! جدا از اینکه باید آشنایی با عروسکها و فانتزی دنیای عروسکها داشته باشید، به عنوان یک آدم باید در یک دنیای رئال با آنها طوری برخورد کنید که نه خیلی زننده باشد نه خیلی بی مزه. فکر می کنم اولین خصیصهای که یک بازیگر باید در کنار عروسک داشته باشد، ریتم متفاوت است. ارتباط با عروسکها و نوع گفتن دیالوگ، صدا و چیزهایی که بازیگر خیلی باید به آن برسد. حرکت بدنی، حس و توانایی جسمی و حرکتی و میمیک و ... در ارتباط بازیگر و عروسک باهمدیگر فرق دارند. اگر بخواهم جزء به جزء بگویم، قبل از اینکه بخواهیم فیلمبرداری را شروع کنیم، یک مدت طولانی تمرین داشتیم و خوشحال هستم که آن تمرینها را انجام دادیم. صداپیشهها و عروسک گردانها برای رسیدن به نقش در این مسیر کمکم کردند. بعد از گذشت چندوقت آنقدر با عروسکها صمیمی شدم که خواب میدیدم با آنها پارک میرفتم!
بین بازیگری و موسیقی کدام را انتخاب می کنید؟
واقعاً انتخاب بین موسیقی و بازیگری برایم نشدنی است. اگر بخواهم به قبل برگردم، بازیگری، فیلم سازی و آشنا شدن با این هنر برای من در زمان نوجوانی در کانون پرورش فکری اتفاق افتاد که حالا وارد آن شدم. ابتدا تئاتر کار کردم؛ نقد فیلم کردم تا بازیگری حرفهای را تجربه کردم. در زمان نوجوانی خیلی با بازیگری عجین شدم و این چون قبل از موسیقی برایم اتفاق افتاد، درونم نهادینه شده و از آن لذت می برم و به خاطر علاقه قلبی ام، در دانشگاه رشته موسیقی را ادمه دادم و موسیقی هم بعد از بازیگری اتفاق افتاد. چون همزمان نبود احساس می کنم هر دو را به اندازهای که باید، دوست دارم.
فکر می کنم دو رشته و فعالیت را اگر باهم بخواهید یاد بگیرید، کار سختی است. اما اگر چیزی را قبلا یادگرفته باشید، برای یادگیری توانایی دوم، می توانید از تجربیات قبل و رشته دیگری هم استفاده کنید. الان برای من بازیگری و موسیقی به یک دوراهی رسیده و من از هرکدام ذرهای دارم و از هرکدام در دیگری استفاده می کنم. برای همین فکر نمی کنم که نسبت به هم جدا باشند. هنر برای من یک مفهوم کلی است که سعی می کنم با شعر، آهنگسازی، نوازندگی، بازیگری و خوانندگی درکش کنم. سعی می کنم با هنر زندگی کنم و فکر نمی کنم در ذات خیلی با هم فرق داشته باشند.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد شبکه کوچک را نسبت به بقیه کارهایی که بودید، بفرمایید و اینکه چه چیزی در ذهن شما به عنوان یک خاطره از سریال شبکه کوچک میماند؟
میتوانم بگویم این کار برای من منحصر به فرد بوده و واقعا هم هست. شاید یکی از بزرگترین چیزهایی که من در این کار تجربه کردم گذشته از مسئله حرفهای و کار، سعی کردم تجربههای مختلف را به دست بیاورم. هر روز با خودم کلنجار رفتم و سعی کردم بیشتر خود را محک بزنم و حتی یک جاهایی ریسک کردم. یک اتفاقی در این پروژه افتاد که نمی دانم بعداً هم تجربه اش می کنم یا نه؛ و آن همبستگی عجیب بین عوامل پشتصحنه، بازیگران، صداپیشهها و عروسک گردانها بود. با وجود اینکه تفاوت سنی زیادی بین ما بود (به هر حال بچهها خیلی از من بزرگتر بودند و تجربه داشتند) وقتی در کنارشان قرار گرفتم توانستم از تجربههای آنها استفاده کنم. هرجا سوالی داشتم به بهترین شکل سعی می کردند به من توضیح دهند و برای بهتر شدن کار به من کمک می کردند.
ماندگاری در بازیگری به چه عواملی بستگی دارد؟ شما میتوانید در این حرفه ماندگاری را تجربه کنید؟
سوال سختی است؛ من همیشه اعتقاد داشته ام که آدم باید به شدت تلاش کند یعنی باید همیشه تا جایی که می تواند سعی کند خودش را در آن فضا و موقعیت قرار بدهد و برای آن تلاش کند. البته زمانی که عاشقانه یک هدف، کار و حرفه خود را دوست دارید، سعی می کنید به آن چیزی که می خواهید برسید. اصلاً برایتان مهم نیست بقیه چه میگویند؛ چرا که درون قلبتان آن عشق اتفاق میافتد. من احساس می کنم بزرگترین خصیصهای که شاید سعی کند یک بازیگر یا یک فرد راه خودش را گم نکند، عشق و تلاش به آن کار است.
انتهای پیام/