به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، «وقت ندارم»؛ «گران است»؛ «در دسترس نیست»؛ «حوصله ندارم»؛ «جذاب نیست». شاید متوجه شده باشید که موضوع از چه قرار است. این عبارات کوتاه، رایجترین پاسخهایی هستند که به سوال «چرا کتاب نمیخوانیم؟» میدهیم.
در بسیاری از موارد، دلیل «کتاب نخوانی» خود را به مشکلات معیشتی و اقتصادی ربط میدهیم. میگوییم آنقدر هزینهها و دغدغههای معیشت بالا رفته که دیگر فرصتی برای کتابخوانی و خرید آن نداریم. اما مگر غیر از این است که هزینه همه چیز بالا رفته؟! از خورد و خوراک گرفته تا پوشاک و طلا و زمین و اجاره بهای خانه. پس چرا تا به خرید کتاب میرسد و یا دلایل کتاب نخواندن، از گرانی کتاب حرف میزنیم؟!
بیایید کمی واقع بینانهتر به موضوع نگاه کنیم؛ کتاب نمیخوانیم چون گران است یا اینکه منفعتی ندارد و صرفاً زحمتی است که پولی هم برایش نمیدهند؟! کتاب نمیخوانیم، چون وقت نداریم یا اینکه خود را همه چیزدان میدانیم و بی نیاز از آگاهی و کسب دانش؟! کتاب نمیخوانیم چون در دسترس نیست یا اینکه اساساً به دنبال تعمق و تأمل نیستیم و گوشیهای همیشه در اختیارمان کفایتمان میکنند؟!
طبق نتایج آمارگیری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۹، سرانه مطالعه ایرانیهای ۱۵ سال به بالا در روز حدود ۱۶ دقیقه و ۳۲ ثانیه برآورد شده است. این در حالی است که یک شهروند ژاپنی به طور متوسط ۹۰ دقیقه در روز مطالعه میکند. سرانه مطالعه برای انگلیسیها، آمریکاییها و آلمانها به ترتیب ۵۵، ۲۰ و ۴۴ دقیقه است.
واقعاً چرا کم کتاب میخوانیم؟ دکتر محسنیان راد استاد ارتباطات، با تکیه بر سه کهکشان ارتباطی مکلوهان (کهکشان شفاهی، کهکشان گوتنبرگ و کهکشان مارکونی)، ریشه ضعف فرهنگ کتاب و کتابخوانی ما را در کهکشان گوتنبرگ میداند.
کهکشان شفاهی، عصر ارتباطات شفاهی و چهره به چهره بوده است که ابزار اصلی ارتباط و انتقال اطلاعات، زبان و کلام بود. به اعتقاد محسنیان راد جامعه و فرهنگ ایرانی در دوره کهکشان ارتباطی شفاهی، غنای بسیاری داشته است. غرب در سال ۱۴۵۶ میلادی (سال اختراع ماشین چاپ) وارد دوره گوتنبرگ شد و تا سال ۱۸۹۵ (اختراع رادیو) در این دوره ماند و به رسانه قالب آن زمان یعنی کتاب و نشریات خو گرفت. ولی ما با تأخیر ۲۰۰ ساله وارد عصر گوتنبرگ شدیم. مصادف با دوره حکومت ناصرالدینشاه دستگاه چاپ به ایران آمد و فضای استبدادی حاکم باعث شد، سانسور و ممیزی شدیدی بر حوزه چاپ و نشر اعمال شود. در چنین شرایطی، کتب و مطبوعات، محلی برای طرح افکار و آزاداندیشی نبود و برای همین اقبال عموم به آن کم شد.از سوی دیگر آن زمان کتاب به اشراف اختصاص داشت و عامه مردم به دلیل گران بودنش به آن دسترسی نداشتند.
جامعه ما برخلاف غرب، با تأخیری ۲۰۰ ساله وارد عصر چاپ شد و بدون آنکه بهقدر کافی در این دوره بماند و به کتاب و کتابخوانی عادت کند، به دوره بعدی یعنی عصر رادیو و کهکشان مارکونی مهاجرت کرد.
سید باقر میرعبداللهی مدیرکل منابع نهاد کتابخانههای عمومی کشور در گفت و گو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، در این باره اظهار کرد: مردم ما یک سنت شفاهی دارند. ما یک قوم شفاهی هستیم و مواریث معنوی ما بیشتر از راه مشافهه و نقل سینه به سینه به ما منتقل شده است. از طرف دیگر فضای مجازی و امکانات تحت وب هم دست به دست هم داده تا شکل خواندن تغییر کند.
محمد امامی کورنده کارشناس فرهنگ، ارتباطات و رسانه، هم به خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان، درباره دلایل پایین بودن سرانه مطالعه کتاب در کشور گفت: امروز دیگر مردم ما به فضای مجازی رجوع کرده اند؛ جای کتاب گوشی در دست دارند و روزانه انواع کثیری از جملات و اخبار را میخوانند و آن را کافی میدانند و در نهایت به یک سواد سطحی بسنده میکنند. سواد مردم ما به معنای آگاهی عمومی، میشود سواد رسانهای در حد فضای مجازی. کتاب فراموش و گوشی موبایل همه زندگی ما شده است. محتوای موبایل، صفحات مجازی و شبکههای اجتماعی که اکثراً نظارت نمیشوند، تبدیل به منبع آگاهی ساز ما شده اند و مهمترین تأثیر منفی این اتفاق سطحینگری مردم نسبت به اتفاقات روزمره است.
وی درباره تلاش مسئولان در این سالها برای ترویج کتابخوانی اظهار کرد: درست است که با ظهور تکنولوژیهای روز ارتباطاتی سبک زندگیها تغییر کرده، اما مسئولان ما هم در اکثر اوقات به دنبال ترویج فرهنگ ایرانی - اسلامی اصیل نبوده اند. مردم ما از طرف مسئولان برای ایجاد فرهنگ کتابخوانی چیزی ندیدند. این شد که به اینجا رسیدیم؛ امروز نه مردم علاقه به خواندن دارند و نه مسئولان دیگر دنبال ترویج کتابخوانی هستند.
این کارشناس فرهنگی افزود: روزگاری در مترو و اتوبوس ها باکس کتاب در اختبار مردم بود؛ میتوانستند کتابی را بردارند و تورق کنند. امام این طرح های ترویج کتابخوانی همه در حد مقطعی و صرفاً جهت نمایش باقی ماندند.
کورنده با انتقاد از عملکرد برخی ناشران گفت: امروز کتاب تبدیل به بهانه و فرصتی برای تجارت شده است. ناشران فقط به فکر انتشار کتاب با هدف مادی و چرخه و جریان بودجه خود هستند. در این بین محتوا از بین رفته و با رفتن محتوا دیگر فرهنگی هم نمیماند.
میرعبداللهی هم در این باره گفت: متأسفانه ناشرانی هستند که بیشتر اقتصادی نگاه میکنند و به تعبیر درستتر کاسبکاری میکنند. برخی از ترجمهها بسیار نازل هستند. مترجمانی هستند که انتخاب اثرشان برای ترجمه مبتنی بر نیازسنجی نیست یا ترجمههای موازی و مکرر انجام میدهند.
با این تفاسیر، شاید اساسیترین دلیل کتاب نخواندن ما نه گرانی آن که نیاز نداشتن و توهم دانایی است؛ انسان هر آنچه را که نیاز داشته باشد به دست میآورد؛ گاه از راههای درست و گاه نادرست. علاقه به مطالعه و کتابخوانی امری است که باید از کودکی آغاز شود؛ باید نیاز به مطالعه و خواندن برای غنای روحی و دانشی را از کودکی در میان نسل امروز و فردا نهادینه کنیم.
متاسفانه در کشور ما سالهاست که سیستم آموزشی، دانش محور است و صرفاً مبتنی بر مطالعه کتب درسی و کمک آموزشی است. در دو سال اخیر حتی با وجود کرونا؛ سیستم آموزشی به فضای مجازی منتقل شده و نسل جدید بیش از پیش با فضای شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی عجین شده اند. فضای مجازی حالا رقیب اصلی کتاب و کتابخوانی ما ایرانیها شده است. با این تفاوت که در دنیای غرب با ظهور چاپ، مردم مدت زمانی طولانی با کتاب زیستند و خواندن و مطالعه در عمق وجودشان ریشه دواند و پس از آن وارد عصر رسانه های نوین چون رادیو، تلویزیون و حتی دهکده جهانی اینترنت شدند. اما این سیر به تکامل در کشور ما طی نشد و ما به نوعی دچار یک گسست ارتباطاتی شده ایم. گسستی که اگر برای حل آن فکری نکنیم، میتواند کتاب (این یار مهربان) را بیش از پیش از ما دور کند.
گزارش از مریم محمدی
انتهای پیام/
ولی طبیعیه که مطالعهی برخی مطالب با کتاب بسیار سخت و طاقتفرساست. نمونهاش هم کتب درسی. درصورتی که اگر مطالب کتاب درسی رو به کمک فیلم و انیمیشن و مالتی مدیا و رسانههای نوین آموزش بدیم خیلی جذاب تر و راحت تر میشه و دانشآموزان هم بیشتر علاقه مند میشن. یکی از سخت ترین لحظات زندگی من مطالعهی دروس فیزیک و شیمی به کمک کتاب بود که واقعا باید انرژی زیادی صرف میکردم تا بفهمم مفهوم مطالب چی هستند درصورتی که همون مطالب رو به کمک فیلم و انیمیشن خیلی راحت تر یاد میگرفتم
یه مثال از این قضیه اینه که مثلاً یه میوه فروش رو در نظر بگیرید که میوه هاش رو همینجوری نامنظم روی هم ریخته. حالا یه میوه فروش دیگه رو در نظر بگیرید که همون نوع میوه ها رو مرتب و تمیز توی بسته بندی قرار داده. کدومش بهتره ؟؟؟ قطعاً اونی که بسته بندی و منظم هست مشتری رو بیشتر به خودش جذب میکنه. و کتابی هم که مطالب رو منظم و مرتب و جذاب توضیح بده پرطرفدار هست.
دانشی به آدم میده که انسان همه چیز بصورت عمیق میتونه درک کنه
همچنین در کتاب ها علوم پایه آموزش داده میشه که انسان کارکرد هر چیزی متوجه میشه
دلیلش اینه که همه با ماشین شخصی میرن سرکار.
هیچکس با اتوبوس و مترو نمیره...
بعضیای دیگه میگن دلیل کتاب نخوندن، فضای مجازی و توهم دانایی و اینجور چیزهاست. سوال پیش میاد که چرا اینهمه جوان که غرق در فضای مجازی هستند، موقع گرفتن گواهینامه رانندگی، کتاب آیین نامه رو می خونند؟؟ یا موقع کنکور کتاب های کنکوری رو می خونند؟؟؟ چرا اونجا توهم دانایی ندارند ؟؟؟
اما چرا کتاب های دیگه رو خیلی کم می خونند؟؟؟
این موضوع نشون میده که بحث قیمت و فضای مجازی نیست؛ بلکه بحث فایده ی کتاب ها هست. در واقع کتاب آیین نامه رانندگی یا کتاب های کنکوری شبیه یک مجوز برای گرفتن گواهینامه یا قبولی توی کنکور هست. بنابراین افراد انگیزه پیدا می کنند که اون کتاب ها رو بخونند.
حالا شما فرض کنید یه جایی آگهی استخدام برای کار با حقوق و مزایای خوب بده و یکی شرایط استخدامش خوندن مثلاً کتاب شاهنامه یا مثلاً دیوان حافظ باشه ؛ شک ندارم که اونقدر متقاضی برای خرید اون کتاب ها پیدا بشه که جلوی کتابفروشی ها صف می کشند !!!
حالا این که گفتم کمی اغراق آمیز بود، ولی اگر برای قبولی در دانشگاه و شغل و سربازی و سایر کارها، به جای پارتی بازی و ... برای افراد کتابخوان، امتیاز و مزیت در نظر گرفته بشه، بدون شک، تعداد افراد کتابخون روز به روز بیشتر میشن. اما اینکه همینجور فقط مدتی یه بار یه گزارش و آمار داده بشه و هیچکس هم هیچ کاری انجام نده و امیدوار باشند که مردم یهویی کتابخون بشن، خیلی بعیده.
یا اینکه موقع استخدام، برای افراد کتابخوان امتیاز و مزایای ویژه در نظر گرفته بشه. یا اینکه موارد تشویقی برای سربازهایی که اهل مطالعه هستند در نظر گرفته بشه و هزاران راه حل دیگه شبیه اینها.
اگر اینگونه امتیازهایی برای افراد کتابخوان در نظر گرفته بشه، خواهید دید که جلوی کتابفروشی ها، صف های طولانی به وجود میاد. اما تا وقتی که افراد دانشمند و اهل مطالعه مورد تحقیر قرار می گیرند و ملاک موفقیت آدم ها، پول و پارتی باشه، وضع کتابخوانی هرگز رونق نخواهد گرفت.
* آیا در کنکور و سربازی و آزمون های استخدامی و ... مزایایی برای افراد کتابخوان در نظر گرفته میشه؟
* آیا در جامعه، در دانشگاه، ادارات، سازمان ها و ... برای افراد کتابخوان، مزایای خاصی در نظر گرفته میشه؟
* اصلاً مزایا به کنار، آیا کسی یه احترام خشک و خالی برای علم و کتاب قائل هست؟
* و هزاران سوال شبیه اینها ...
* وقتی وضع اینجوریه، اون شعر معروف سرلوحه آدم های کتابخوان میشه:
خوشا آنان که هِر از بِر ندانند
نه حرفی درنویسند و نه خوانند
چو مجنون سر نهند اندر بیابان
در این صحرا روند آهو چرانند
نمیدونم، شاید حق با شما باشه، اما نظر من چیزی دیگه هست. یه واقعیتی رو نباید فراموش کرد که در جامعه ی امروزی، هیچ مزیت و امتیازی برای افراد کتابخوان در نظر گرفته نمیشه. الان شما می بینی که هر جا بخوای استخدام بشی، می پرسند: چه مهارتی بلدی؟ کامپیوتر بلدی؟ زبان انگلیسی بلدی؟ و... ؛ اما هیچکس نمی پرسه چندتا کتاب خونده ای؟ یا برای کنکور یا آزمون های دیگه یا سربازی، هزارجور سهمیه و امتیاز و معافیت و ... وجود داره اما هیچ امتیازی برای افراد کتاب خوان در نظر گرفته نمیشه.
شما نگاه کنید، الان کتابهای تست و کنکوری تقریباً بازار پُر رونقی دارند؛ یا کتاب آیین نامه ی رانندگی جزو کتاب های پرفروش هست؛ چرا؟؟؟ چون افراد به این نتیجه رسیده اند که خوندن کتاب کنکوری یا آیین نامه ی رانندگی براشون فایده و مزیتی داره. اما خوندن شاهنامه و مثنوی هیچ جای جامعه کاربردی نداره. واقعاً هم نداره.
من خودم تمام سالهای نوجوانی و مدرسه و دانشگاهم کتاب خوندم و وقت و هزینه ی زیادی صرف خرید کتاب کردم. اما الان حس می کنم هیچ فایده ای برام نداشت و هیچکس هم هیچ کجا تا حالا از من نپرسیده که چند تا کتاب خوندی؟ من الان میبینم کسانی که کتاب نخوندند، از من موفق تر هستند. طبیعتاً تمام افراد جامعه هم وقتی می بینند وضع اینجوریه، سراغ کتاب نمیرن.