به گزارش گروه باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، این روزها که دنیای دیجیتال جای همه چیز را پر کرده رسانه ها با موضوعات متنوع و چاپ روزنامه و تا حدود زیادی مجلات و کتاب ها دستخوش تغییراتی شدهاند ولی همچنان استفاده از کتاب ها و نشریات کاغذی در بین اهالی مطالعه جایگاه ویژه ای دارد.
شاید یکی از دلایل کم بودن مطالعه در جامعه بی توجهی مردم به خصوص قشر نوجوان به ضرورت مطالعه و اهمیت در زندگی باشد و یا شاید این حس که مطالعه و کتاب خواندن فقط مخصوص زمان تحصیل و گرفتن مدرک است و بعد از آن تنها به ضرورت باید به کتاب ها مراجعه کرد.
اگر مطالعه مثل بر طرف کردن نیازهای اولیه همچون غذاخوردن، خوابیدن و فعالیتهای مهم دیگر قسمتی از زندگی شود و مردم متوجه می شدند که میتوانند با مطالعه کتابها شرایط مساعد و آینده ای بهتر را برای خود رقم بزنند بی گمان یک لحظه هم دست از کتاب خواندن بر نمی داشتند.
به دلیل آشنایی چندین ساله با همسر توکلی از او خواستم که واسطه یک مصاحبه کوتاه شود چون این کشاورز کتابخوان اهل صحبت و گفتگو نیست.
کمال توکلی با نقل قولی از پدرش شروع می کند که معتقد بوده بی سوادی از کور بودن بدتر است گفت: من در خانواده پر جمعیتی متولد و بزرگ شدم که اوضاع مالی مساعدی نداشتیم و پدر و مادرم هر دو از کشاورزان زحمت کش بودند و برای گذران زندگی همیشه تلاش می کردند، سواد نداشتند اما در کنار همه دغدغه هایشان با سواد شدن فرزندان بیشترین اولویت را داشت.
او بیان کرد: چون در روستای ما امکانات زیادی برای تحصیلات نبود بعد از اتمام چهارم دبستان، برای کمک به خانواده مشغول به کار شدم و سال ها بعد در اوایل جوانی به خاطر علاقه زیادی که داشتم دوباره به دنبال تحصیل رفتم و در کلاس های شبانه شرکت کردم و تحصیل را تا مقطع دبیرستان ادامه دادم.
توکلی تصریح کرد: در کلاس های شبانه، معلمی داشتیم که برای یادگیری بهتر ما روزنامه باطله سر کلاس می آورد و هر کدام یک ستون را می خواندیم و من بعد از تمام شدن کلاس برگه های روزنامه را جمع می کردم و به خاطر علاقه ای که به مطالب آن پیدا کرده بودم ساعت ها مشغول خواندن روزنامه ها می شدم و این کار برایم مثل یک سرگرمی لذتبخش بود.
این کشاورز اهل روستای شوریجه سروستان ادامه داد: معلم که این اشتیاقم را دید چند جلد مجله که در خانه داشت را برایم آورد و کم کم مجله ها جایشان را به کتاب رمان دادند و اوقات استراحت بعد از کار و درس، غرق در عالم رمان و تخیل می شدم.
او افزود: از زمان جوانی ساعت های استراحتم همزمان با کتاب خواندن بود و تا کنون نیز تا کتاب نخوانم خستگی کار از تنم بیرون نمی رود و بیشتر اوقات کتاب به همراه دارم تا برای ساعت استراحت بین کار مطالعه کنم.
توکلی به کمبود منابع و دسترسی سخت به کتاب در سال های قدیم اشاره و اضافه کرد: یادم می آید خیلی سال پیش حسینیه ای در سروستان بود که کتاب به امانت می داد، عصرها سری به آن جا می زدم بعضی وقت ها از عجله و شوق زیاد برای رسیدن به خانه و خواندن کتاب ها، در بیرون حسینیه روی پله ای می نشستم و بیشتر صفحات کتاب را می خواندم و خیلی زود آن را تحویل می دادم و دوباره کتابی دیگر می گرفتم و روانه خانه می شدم تا اینکه همه کتاب ها را خواندم و کتابدار گفت از بس تند تند خواندی همه اش تمام شد.
او اظهار کرد: اوایل ازدواج همسرم از کتاب خواندن زیادم عصبانی می شد و گاهی از صرف اینهمه وقت برای مطالعه گله و شکایت می کرد. من هم به مرور از رمان هایی که خوانده بودم تعریف کردم و گاهی به عمد داستانی را با هیجان نصفه و نیمه تعریف می کردم تا مجبور شود برای فهمیدن ادامه داستان کتاب بخواند و بالاخره او را هم مثل خودم به مطالعه معتاد و یک کتاب خوان حرفه ای شد تا آنجا که بر سر اینکه چه کسی اول کتاب نو خریداری شده را بخواند، دعوا بود.
این کشاورز اهل روستای شوریجه سروستان گفت: بچه ها که بزرگ شدند این حجم از کتاب خواندن برایشان یک امر عادی بود چون از زمان کودکی با کتاب آشنا شده بودند و کتاب را جزئی از ضرورت های مهم زندگی می دانستند. البته در اوایل مادرشان کتاب داستان کودکان برایشان می خواند و بعدها که با سواد شدند خودشان کم کم شروع به خواندن کردند.
توکلی بیان کرد: در روزهایی که بر روی زمین کشاورزی کار می کردم نمی توانستم به شهر بیایم و کتاب بگیرم، خواهرم را مامور گرفتن کتاب کرده بودم و او هم هر کتابی که می دید جدای از نام و موضوعش از کتابخانه به امانت می گرفت و برایم می آورد و من بدون هیچ حرفی همه را می خواندم.
او تصریح کرد: یادم می آید روزی با دلخوری کتاب قطوری را برایم گرفته بود وقتی کتاب را به دستم داد با ناراحتی گفت آقای کتاب دار تاکید کرده از این به بعد به برادرت بگو خودش بیاید کتاب بگیرد این کتاب ها هیچ کدام مناسب سن شما نیست. جالب است بگویم که خواهرم کتاب کمدی الهی دانته را به سختی برایم آورده بود اگرچه که هر دوی ما این کتاب را درک نمی کردیم و واقعا مناسب سن ما نبود اما باز هم آنرا مطالعه کردم.
توکلی ادامه داد: چند سالی است کمتر به کتاب خانه ها سر می زنم و بیشتر از نمایشگاه های کتاب خرید می کنم و به دنبال تازه های نشر هستم و بعد از خواندنشان در کتابخانه کوچک خودم آن ها را دسته بندی می کنم و به دوستان و اقوام امانت می دهم.
این کشاورز اهل روستای شوریجه سروستان افزود: بیشتر کتاب های علمی و تاریخی را خریداری می کنم چون بعضی از کتاب ها مرجع هستند و بارها و بارها می توان به آن ها رجوع کرد و استفاده برد اما به نظرم کتاب های رمان به نسبت هزینه خرید برای هر فردی تنها یکبار قابل خواندن هستند واگر آنها را داشته باشم به کسی که می دانم دوست دارد هدیه می دهم تا او هم بخواند.
توکلی اضافه کرد: کتاب خواندن خیلی خوب و مفید است و دنیای جدیدی را به ما نشان می دهد اما به شرطی که هر چیزی را نخوانیم حالا که پا به سن گذاشته ام دیگر مثل قبل هر کتابی را نمی خوانم و کتاب خواندنم سمت و سویی خاص به خود گرفته و کمتر علاقه مند به مطالعه در هر حوزه ای هستم برخلاف زمان جوانی که در این مورد بی دقت بودم و در یک دوره برخی از کتاب ها اثرات بدی بر روی روان و آرامشم گذاشته بودند و در همین مورد سعی می کنم فرزندانم را در انتخاب درست کتاب ها راهنمایی کنم.
او به معضل کاهش میزان مطالعه جوانان و نوجوانان در این سال ها تاکید و اظهار کرد: این روزها که گوشی هوشمند زیاد شده است که دانش آموزان و دانشجویان، آنلاین سر کلاس درس می روند و نسبت به مطالعه بی علاقه شده اند برعکس نسل های قبل که گذراندن اوقات فراغت با کتاب را به هر چیزی ترجیح می دادند.
این کشاورز اهل روستای شوریجه سروستان گفت: خود من تا وقتی کتاب باشد حتی تلویزیون را هم نگاه نمی کنم.
توکلی بیان کرد: به کسی کتاب خاصی را پیشنهاد نمی کنم چون سلیقه ها و نگرش ها متفاوت است، شاید کتابی که من پیشنهاد می کنم برای آن فرد جالب نباشد و با همین یک کتاب از خواندن دلسرد شود.
او تصریح کرد: برای بچه ها کتاب درسی چندان جذابیت ندارد و چون آن ها مجبور می شوند که مطالبی خشک و بی روح را بارها تکرار کنند و در بیشتر اوقات حفظ کنند همین باعث می شود از خواندن حس خوبی نداشته باشند و نسبت به مطالعه بی علاقه شوند.
این کشاورز اهل روستای شوریجه سروستان ادامه داد: از اینکه نتوانستم ادامه تحصیل بدهم زیاد ناراحت نیستم چون از کار کشاورزی و دامپروری لذت می برم و همیشه سعی می کنم با خواندن مجلات جدید اطلاعاتم را در مورد کشاورزی و دامپروری بروز کنم و همین مطالب درون مجلات مرا با علوم جدید آشنا کردند و باعث شده اند با تجربه تر عمل کرده و محصول با کیفیت تری داشته باشم.
توکلی افزود: همه دوستانم می دانند که بهترین هدیه برای من کتاب است و هیچ هدیه ای نمی تواند مرا اینقدر خوشحال کند و بعضی وقت ها با همین ترفند کتاب های خودشان را به قفسه کتاب من اضافه می کنند تا جای امنی برای کتاب هایشان پیدا کرده باشند.
این دوستدار کتاب اضافه کرد: به خواندن کتاب های جامعه شناسی و روان شناسی خیلی علاقه دارم و اگر قرار به خواندن رمان باشد کتاب رمان های پلیسی و بعد تاریخی را ترجیح می دهم و همیشه توصیه می کنم که افرادی که ظرفیت خواندن ندارند یا در شروع کار هستند کتاب های روان شناسی را نخوانند و در عوض با خواندن کتاب رمان طنز و یا داستان کوتاه شروع کنند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ت