به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، کمتر از یکسال از ازدواج شان گذشته بود، اما دیگر زندگی محبت آمیز قبلی از مسیر همیشگی خارج و جر و بحثهای طولانی و با دلیل و بی دلیل جای آن حرفهای عاشقانه را گرفته بود، اعتمادشان به هم کم و دیگر آن شور و شوق ابتدای زندگی به چشم نمیخورد.
بخاطر کوچکترین مساله مشاجره شان آنقدر بالا میگرفت که به فحش و تنش کشیده میشد، هیچ کدام به احترام دیگری کوتاه نمیآمد و دیگر از آن حرفها و محبتهای عاشقانه، ۲ نفره غذا خوردن ها، قدم زدنهای عاشقانه و بی مناسبت برای هم کادو خریدن خبری نبود.
رفتن محل کار و برگشتن به خانه و انجام کارهای روزمره، ساعتها غرق شدن در فضای مجازی و در نهایت صحبت اندک پیرامون مسایل معمولی زندگی مجموع مهمترین کارهایی است که در طول ۲۴ ساعت شبانه روز با هم دارند، نه برنامه تفریحی، نه پیاده روی و نه با هم بیرون و خرید رفتن.
نظیر چنین زندگیهایی امروزه در برخی از خانوادهها مشهود است، زندگیهای گرمی که ابتدا با عاطفه و محبت زوجها همراه است، اما رفته رفته به سردی روابط گرایش پیدا میکند بطوریکه زندگیشان با پدیدهای جدید مواجه میشود که کارشناساسان آنرا طلاق عاطفی نام میگذارند.
طلاق عاطفی به پدیدهای گفته میشود که زوجها در واقع تنها اسمشان در شناسنامه یکدیگر است، به اجبار با هم زندگی کرده، با وجود زندگی زیر یک سقف، اما دور از هم هستند، ارتباط عاطفیشان قطع و به نوعی به اجبار با هم زندگی میکنند.
طلاق عاطفی در زندگی این زوجها ایجاد شده و بیشتر مواقع بخاطر ترس از آبرو و بچهها تن به ادامه زندگی میدهند و به عقیده بسیاری از کارشناسان این شیوه یکی از خطرناکترین طلاق هاست که ممکن است به طلاق ثبتی منجر شود.
کار کردن زیاد زوجها بیرون از خانه، استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی، عدم شناخت کامل زوجها از هم، نداشتن تفاهم، عدم مهارتهای زندگی و ابراز محبت نکردن زوجها به یکدیگر از جمله مهمترین عواملی است که به عقیده کارشناسان موجب کوچ عاطفه و محبت از زندگی برخی زوجها میشود.
طلاق عاطفی چیست و چرا زوجها به این نوع طلاق دچار میشوند
کارشناس مسوول دفتر آسیبهای اجتماعی اداره کل بهزیستی ایلام در این زمینه معتقد است: طلاق را براساس معیارهای مختلف میتوان به انواع گوناگون تقسیم کرد که طلاق عاطفی یکی از انواع آن است.
زهرا عبدالهی افزود: اگر طلاق را گسست رابطه عاطفی بین زن و مرد بدانیم، در برخی موارد با وجود عدم جدایی زوج ها، ولی فاصله گیری عاطفی زن و مرد به صورت پنهان باقی میماند بطوریکه تعداد زیادی از زوجها بدون داشتن تعلق عاطفی به زندگی در کنار یکدیگر ادامه میدهند.
وی اظهار کرد: طلاق عاطفی به معنای عدم معاشرت پذیری و عدم تعلق عاطفی بین زوج هاست که به کنار هم بودن و کنش متقابل با یکدیگر در امور زندگی تمایلی ندارند و علاوه بر قطع روابط عاطفی، تعامل بین زوجها به سردی میگراید که به زندگیهای خاموش و فاقد عشق و دوستی تبدیل و اعضای آن تنها به زندگی با یکدیگر ادامه میدهند.
علتهای فردی و فرهنگی مسبب رواج طلاق عاطفی/راهکار برون رفت چیست؟
عبدالهی با ذکر اینکه علتهای مختلف فردی و فرهنگی باعث این نوع طلاق در خانوادهها میشود، گفت: نحوه انتخاب همسر، میزان شناخت زوجها از هم، نداشتن مهارتهای فردی در حل مسائل، عدم گذران وقت با یکدیگر، عدم تامین نیازهای عاطفی، نارضایتی جنسی و بی اعتمادی میتواند از عواملی باشد که بر طلاق عاطفی تاثیر گذار است.
وی اظهار کرد: طلاق عاطفی با انجام اقدامهایی قابل کنترل است بطوریکه با راهکارهایی میتوان عاطفه و محبت بین زوجین به وجود آید.
وی پذیرش همسر را گام نخست در این زمینه عنوان کرد و یادآور شد: همسران در طول زندگی باید سلیقههای مشترک را حفظ کنند علاوه بر آن درباره عوامل فرهنگی که با آن مواجه میشوند به توافق برسند.
این دانش آموخته جامعه شناسی کاهش نگرش مردسالاری و ایجاد برابری جنسیتی، اطلاع رسانی و آگاه سازی زنان برای آشنایی با حقوق فردی و اجتماعی و پیشگیری از ازدواجهای تحمیلی را از جمله راهکارهایی عنوان کرد که در کاهش و کنترل طلاق عاطفی موثر خواهند بود.
خانوادههای متاثر از طلاق عاطفی با چه مشکلاتی مواجه هستند
عبداللهی به مشکلات خانوادههای درگیر طلاق عاطفی اشاره کرد و افزود: خانوادههایی که در آنها طلاق عاطفی وجود دارد، نسبت به خانوادههای عادی در بیشتر مسائل قادر به حل مشکلات و تعارضهای خود نیستند.
وی یادآور شد: ارتباط عاطفی اعضای این خانوادهها ناکارآمد و مختل است بطوریکه در زمینه تعامل نقشها و عملکرد کلی به طرز ضعیفی عمل میکنند.
به عقیده کارشناس مسوول دفتر آسیبهای اجتماعی اداره کل بهزیستی ایلام، بروز طلاق عاطفی در خانواده، فرزندان را دچار مشکلات زیاد روحی، روانی کرده و تربیت آنها با چالشهای بسیاری روبرو خواهد شد بطوریکه کمبود محبت و سردی زندگی بر احساس اضطراب و ترس فرزندان تاثیر دارد و سلامت روان آنان به مخاطره افتاده و در بیشتر مواقع با افت تحصیلی روبرو میشوند.
عبدالهی با ذکر اینکه همیشه والدین یکی از الگوها و گروههای مرجع برای فرزندان محسوب میشوند چراکه رفتارها در خانواده بیشتر جنبه یادگیری دارد، اضافه کرد: در خانوادههایی که دچار طلاق عاطفی هستند، این پدیده بدون شک به فرزندان نیز منتقل و در زندگی مشترک آینده آنها تاثیر فراوانی خواهد گذاشت.
طلاقهای ثبتی میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی را نشان نمیدهد
یک استاد دانشگاه جامعه شناسی معتقد است: خانواده از نخستین نظامهای نهادی عمومی جهانی است که برای رفع نیازمندیهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد چراکه روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده شکل میگیرد و هر اندازه روابط درون خانواده مناسبتر باشد، خانواده و به تبع آن جامعه از اثبات و استحکام بیشتری برخوردار است.
طاهره فرازمند افزود: هیچ جامعهای بدون داشتن خانواده سالم نمیتواند ادعای سلامت کند و هیچ یک از آسیبهای اجتماعی بی تاثیر از خانواده پدید نیامده اند.
وی طلاق را یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی عنوان و ادامه میدهد: آمار رسمی طلاقهای ثبتی بطور کامل نشان دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست، زیرا در کنار آن آماری بزرگتر به طلاقهای عاطفی اختصاص دارد یعنی به زندگیهای خاموش و خانوادههای تو خالی که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی، اما تقاضای طلاق قانونی نمیکنند.
طلاق عاطفی چگونه شکل میگیرد
به گفته این استاد جامعه شناسی، طلاق عاطفی به سردی رابطه میان زن و شوهر گفته میشود و در واقع در این رابطه ضعف ارتباط عاطفی زن و شوهر به سردی تمامی روابطی که یک زوج میتوانند با هم داشته باشند، مانند رابطه روحی، جسمی، عاطفی و حتی گفتاری منجر میشود.
فرازمند بیان کرد: وجود این مشکل در یک رابطه موجب بی مهری و کم شدن انرژی مثبت در خانواده میشود، بطوریکه زوجها در بیگانگی دنیای یکدیگر گم شده و فقط برای هم حکم یک هم خانه که به او عادت کرده اند، دارند.
وی گفت: این افراد با فاصلهای که از لحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند، خط قرمزهایی را برای همدیگر مشخص کرده و هرکدام در خلوت خود دیگری را متهم میکند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: درک نکردن صحیح از رفتار و گفتار یکدیگر، نداشتن شناخت کافی از روحیه طرف مقابل، وجود ویژگیهای اخلاقی نامطلوب در زوج ها، نقش سن و مدت ازدواج، روان آزردگی، برون گرایی، تغییر سبک زندگی، خیانت ذهنی زوج ها، متغیرهای فردی، هوش معنوی و ویژگیهای شخصیتی و عاقبت بی علاقگی و سردی نسبت به شریک زندگی خود همه و همه دست به دست هم میدهد تا یک طلاق عاطفی را در زندگی زوجها به وجود آورد.
فرازمند در عین حال یکی دیگر از شاخصهای مهم که بر کیفیت روابط عاطفی زناشویی اثر میگذارد را سیستمهای ارزشی و عقیدتی همسران و شباهت و تفاوتهای باورها و ارزشهای آنها عنوان میکند.
زندگی زوجهایی که دچار طلاق عاطفی هستند، چگونه است؟
فرازمند اظهار کرد: در برخی ازدواجها که منجر به طلاق ثبتی و قانونی نمیشود زندگیها توخالی بوده که فاقد عشق، مصاحبت و دوستی هستند و همسران فقط با جریان زندگی خانوادگی پیش رفته و زمان را سپری میکنند و اینگونه ارتباط در زندگی مشترک را صاحبنظران طلاق عاطفی نامیده اند.
وی ادامه داد: در این زندگیها زوجها فقط زیر یک سقف زندگی میکنند، در حالیکه ارتباطات بین آنها قطع شده یا بدون میل و رضایت است و طلاق عاطفی نماد وجود مشکل در ارتباطی سالم و صحیح بین زن و شوهر است.
به عقیده این استاد جامعه شناسی، این مشکل ارتباطی در سطح خانواده میتواند در جامعه نیز شیوع و گسترش یابد و ارتباط انسانی را مختل کند.
طلاق عاطفی از مهمترین مباحث روز در جوامع رو به توسعه است
فرازمند با ذکر اینکه طلاق عاطفی از مهمترین مباحث روز در جوامع رو به توسعه و یا توسعه یافته است، افزود: دلایل مختلفی اعم از عدم تطبیق انتظارهای قبلی اشخاص از زوج خود و برآورده نشدن آن در خلال زندگی، الگوی متفاوت در انتخاب سبک زندگی و عدم وفق یافتن زوجها با الگوهای متعارض یکدیگر، وجود خیانتهای آشکار و پنهان زوجها نسبت به یکدیگر و سایر مسایل ریز و درشت را میتوان از جمله دلایل ایجاد طلاق عاطفی نام برد.
وی گفت: این مسائل به دلیل تحول در جوامع و تغییرات سریع رفتاری و اخلاقی توانسته نقش مهمی را در ایجاد بحرانهای عاطفی در خانوادهها ایجاد کند، این در حالی است که نمود و تجلی طلاق عاطفی را کمتر میتوان در جوامع سنتی و یا پایبند به اصول اخلاقی و دینی مشخص کرد.
شبکههای اجتماعی و کار زیاد از عوامل موثر بر طلاق عاطفی
وی مکانیزه شدن تعاملها در زندگی روزمره و ورود شبکههای نوین اجتماعی نظیر توییتر، اینستاگرام و ... از یکسو و از طرف دیگر کاهش زمان در کنار یکدیگر بودن خانوادهها به دلیل زمان زیاد اشتغال به کار سبب کاهش ارتباطات روزمره و همبسته بین افراد شده که این موارد از مشخصههای کاهش درک زوجها از یکدیگر به دلایلی نظیر کاهش بروز احساسات عاشقانه و عاطفی، بی حوصلگی و خستگی مفرط از کار، تنوع شبکههای ارتباط جمعی و مجازی که میتواند در هر لحظه در دسترس قرار داشته شود.
فرازمند عامل دیگر در بروز طلاق عاطفی را شخصیت و ویژگیهای شخصیتی افراد عنوان میکند بطوریکه در بروز اختلافها و ناسازگاری زوجها و نحوه ارتباط آنها با هم شخصیت و ویژگیهای شخصیتی تاثیر بسزایی دارد.
طلاق عاطفی سالها پیشتر از طلاق رسمی رخ میدهد
وی اظهار کرد: طلاق عاطفی و همچنین طلاق جنسی _ آمیزشی بیشتر از طلاق رسمی و قانونی است که در سالهای اخیر رشد بسیار شتابان و نگران کنندهای داشته و دارد و در بسیاری از موارد خود زوجها از این مساله که به آن وارد شده اند، آگاهی و هوشیاری ندارند.
به عقیده فرازمند، طلاق عاطفی سالها پیشتر از طلاق رسمی و قانونی رخ میدهد و در واقع این نوع طلاق زمینه وقوع طلاق ثبتی را فراهم میکند.
طلاق عاطفی جامعه را دچار بی سازمانی میکند
یک پژوهشگر فرهنگی و اجتماعی نیز معتقد است: خانواده کانون عشق، عاطفه و احساس بوده و یکی از کارکردهای اصلی نهاد خانواده رفع نیازهای عاطفی است و اگر خانواده به هر دلیلی نتواند این کارکرد خود را به درستی ایفا کند، دچار به هم ریختگی شده و سکوت و خاموشی جایگزین شور و محبت خواهد شد.
خلیل کمربیگی افزود: در جامعه ایرانی و بر اساس عوامل مختلف، مساله طلاق، نکوهیده و ناپسند محسوب میشود و شدت این ناپسندی در مناطقی، چون ایلام با ساختارهای ایلی و طایفهای بیشتر خواهد بود بنابراین هرچند بر آن قرارداد ازدواج، مُهر طلاق نخورده و در نرخ رسمی طلاق نیاید این مساله رخ داده است.
وی بیان کرد: در چنین زندگیهایی زوجها در زیر یک سقف با هم زندگی میکنند، اما بین آنها فاصله اجتماعی زیادی است.
به عقیده این پژوهشگر مسائل فرهنگی و اجتماعی، در چنین جوامعی که ساختار آنها نیز مردسالارانه است، زنان ترس بیشتری از رخ دادن طلاق رسمی، تنهایی، برچسب مطلقه بودن و دهها ترس دیگر داشته و موجب میشود هرچند زوجها برای هم جذابیتی نداشته باشند و شرکای زندگی، در زندگی زناشویی احساس شراکتی نمیکنند، اما این ارتباط غیردوستانه همچنان تداوم دارد.
به گفته کمربیگی، تداوم این ارتباط همراه با بی عاطفگی، در سطح کلان جامعه را دچار بی سازمانی میکند و در سطوح دیگر منجر به پدیدآمدن بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر میشود.
وی اظهار کرد: نتایج برخی از تحقیقهای صورت گرفته در استان نشان میدهد که همین طلاق عاطفی زمینه را برای بروز برخی آسیب ها، چون خودکشی، اعتیاد، افسردگی و ارتباط فرازناشویی، گسترش انزوای اجتماعی و در برخی موارد افت تحصیلی فرزندان فراهم میکند.
نقطه شروع پیشگیری از طلاق عاطفی، در نقطه شروع زندگی مشترک است
این پژوهشگر با ذکر اینکه نقطه شروع پیشگیری از مساله طلاق عاطفی، در نقطه شروع زندگی مشترک است گفت: اگر خشت اول زندگی زناشویی آگاهانه، عالمانه و به دور از توهم و تحمیل رخ دهد، از بسیاری مسائل و آسیبها جلوگیری خواهد شد.
وی گفت: چنانچه زن و مرد قبل از ازدواج از یکدیگر شناخت لازم و کافی داشته باشند، معیارها و شاخصهای مشترک بین آنها زیاد و فهم آنها از زندگی به هم نزدیک باشد، خانواده همچنان کانون مهر و عاطفه خواهد بود، اما اگر خشت اول کج گذاشته شود، هرچند ممکن است این بنا از لحاظ فیزیکی به هم نریزد، اما دیگر مامن آسایش و آرامش برای هیچ یک از اعضا خانواده نخواهد بود.
منبع: ایرنا زندگی
انتهای پیام/