به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، زیارت عاشورا با مجموع درسهای عقیدتی، سیاسی، فکری و انزجار از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت، در حکم محک و معیاری است که سَره را از ناسره جدا میکند. زیارت عاشورا مجموعهای از درسهایی است که هر کدام از آن ارزشهایی را ارائه میدهد و سر فصلهای غیر قابل تردیدی را فرا راه انسان میگشاید و میتواند آدمی را در پیمودن راه راست و رسیدن به حقیقت راسخ و استوار نماید.
زیارت عاشورا خود منشوری است که از هر جهت نوری از آن جلوهگر است چرا که این صحیفه بهانهای است برای بیان مختصر، امّا کامل از اسلام شناسی، معرفتشناسی، امام شناسی، جامعه شناسی و انسان شناسی. در این ایام میطلبد اندیشمندان به مدد اعتقادات راستین و فضیلت مدار مؤمنان بیایند و با تبیین صحیح اعتقادات اسلامی مردم را با عشق و معرفت بیشتر نسبت به ساحت مقدس پیامبر اعظم (ص) و اهل بیت (ع) آشنا کنند.
این زیارتنامه توسط امام باقر (ع) به شیعیان تعلیم داده شده است و صرفاً یک زیارتنامه جهت عرض ادب ظاهری به محضر امام حسین (ع) و یاران ایشان نیست و معانی عمیقی در آن نهفته است.
بر همین اساس حجت الاسلام والمسلمین سید محمدباقر علم الهدی استاد حوزه علمیه تهران از رهگذر شرح و تفسیر زیارت عاشورا، زوایای پنهانی که در این زیارت نامه قدسی نهفته است را مطرح و مطالب آن تقدیم مخاطبان میشود. آنچه در ادامه میخوانید قسمت هفدهم تفسیر زیارت عاشورا است:
لعنهایی که در زیارت عاشورا آمده گاهی به صورت قومی و طایفهای و گاهی نیز به صورت شخصی فردی اشخاص را مورد لعن و نفرین قرار میدهد؛ کسانی که در زیارت عاشورا مورد لعن قرار گرفتند از رحمت خداوند متعال دور هستند. یکی از مصادیق آنان یزید بن معاویه است که به صراحت در زیارت عاشورا لعن میشود.
اینجا یک سوال و شبههای مطرح میشود که لعن هیچ مسلمانی جایز نیست پس چرا یزید که مسلمان بوده مورد لعن قرار گرفته است؟ گاهی اوقات متأسفانه بعضی افراد به شکل دیگری به دنبال توجیه رفتار ظالمانه و جائرانه یزید در میآیند و به عنوان وکیل مدافع او میگویند یزید مسلمان بود و لعن هیچ مسلمانی جایز نیست، چرا که این امر کفر و الحاد است؛ اما وقتی به آیات نورانی قرآن کریم مراجعه میشود میبینیم که خداوند متعال چند طایفه هرچند مسلمان باشند را مورد لعن قرار داده است؛ بنابراین این مغالطهای که در بیانات برخی افراد دیده میشود که میگویند لعن هیچ انسانی جایز نیست این حکم غلط است. چرا که در آیات قرآن کریم داریم که حتی مسلمان مورد لعنت قرار گرفته و محروم از رحمت خداوند متعال شدند.
برای مثال قرآن کریم در سوره نساء آیه ۹۳ میفرمایند: وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِیمًا، هر کسی مؤمنی را عمداً به قتل برساند جزای او جهنم و در آن به صورت جاودانه خواهد بود، خداوند به چنین انسانی خشم میکند و از رحمت پروردگار دور میشود؛ خداوند برای چنین انسانی عذابی دردناک قرار داده است. با توجه به این آیه وقتی میبینیم افرادی مانند یزید، عمر سعد، عبیدالله بن زیاد و… که عدهای از مؤمنان و همچنین سید جوانان اهل بهشت را به عمد، قهر و ظلم به شهادت رساندند هرگز قابل عفو و اغماض نیستند. بخصوص امام حسین (ع) حجت پروردگار را برای مردم تمام کردند و چندین بار حضرت برای مردم کوفی سخن گفتند و با عمر سعد صحبت فرمودند. اشقیای کربلا همه میدانستند دست به چه اقدام ظالمانهای میزنند؛ بنابراین طبق این آیه همه آنان از جمله یزید، عمر سعد و… از رحمت الهی دور و مورد خشم پروردگار متعال هستند.
در یکی از آیات سوره محمد (ص) چنین میفرماید فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ، أُولَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَی أَبْصَارَهُمْ؛ آیا نزدیک شده فساد کنید بر روی زمین؟ ارتباطات فامیلی و قطع رحم کنید؟ اینان همان کسانی اند که خدا آنان را لعنت نموده است، همین که انسان بخواهد بر روی زمین فساد کند و قطع رحم داشته باشد قرآن کریم میفرماید آنان مورد لعن خداوند قرار گرفتند. خداوند در این آیه میفرماید این افراد کر و کور میشوند.
در پاسخ به این شبههای که برخی از وکلای یزید و دستگاه بنی امیه امروز در بیانات خودشان مطرح میکنند مبنی بر اینکه لعن هیچ مسلمانی جایز نیست و یزید مسلمان بوده است؛ درحالی که چنین نیست و قرآن کریم افرادی مانند یزید را مورد لعن قرار داده است. در آیه ۵۷ سوره احزاب خداوند کریم میفرماید کسانی که خدا و رسولش را مورد آزار قرار دادند از رحمت الهی در دنیا و آخرت دور و مورد لعن هستند؛ با توجه به این آیه بسیار واضح است که شهادت امام حسین (ع) باعث آزار پروردگار و اولیای الهی است و همه این آیات دلالت بر این دارد که یزید و همه تابعان او از رحمت حضرت حق دور هستند.
این مغالطهای که گاهی اوقات در بیان بعضی افراد دیده میشود و به دنبال آن هستند که دامن نحس یزید و عمر سعد و دیگران را به عنوان اینکه آنان مسلمان بوده و اشتباه کردند را پاک کنند و بگویند جایز نیست آنان را لعن شود، این درست نیست. وقتی نگاه میکنیم میبینیم بزرگانی از امت اسلام در همان دوران یزید را رسماً مورد لعن قرار میدادند و همواره تاکید داشتند که او از رحمت خداوند دور است. برای مثال سبط بن جوزی در رساله «تجویز لعن بر یزید» چنین نقل میکند گروهی از مدینه به شام میروند تا ببینند آیا آن چیزی که پشت سر یزید میگویند صحیح است یا خیر! بر این اساس این گروه چند روزی در شام مهمان یزید بودند و زمانی که از شام به سمت مدینه برگشتند مسلمانان مدینه گرد آنان جمع شدند و پرسیدند شما در شام چه مشاهداتی داشتید آیا آنچه علیه یزید گفته میشود صحت دارد؟ وقتی این سوالات از اعضای گروه پرسیده شد، همگی به اتفاق شروع به لعن یزید کردند و گفتند ما از نزد کسی میآییم که اصلاً دین ندارد، شرب خمر میکند، به دنبال آوازه خوانها و سگ بازی است.
همچنین حنظله غسیل الملائکه فرزندی به نام عبدالله دارد که این جناب عبدالله در میان مردم زمان خود بسیار معروف بوده در حق یزید چنین میگوید: مردی که با مادر، خواهران و دختران ازدواج میکند، شرب خمر دارد و نماز را رها کرده است اگر کسی نبود و تنها من نزد او بودم قطعاً بنده در کنار او به سختترین ابتلائات مبتلا شده بودم. همه اینها دلایلی است بر اینکه یزید را هم قرآن و هم اصحاب پیامبر و مسلمانان صدر اسلام مورد لعن قرار دادهاند.
گفته میشود یزید یک بوزینهای داشت که اسم آن را ابوقیس گذاشته بود و در همه مجالسی که حضور پیدا میکرد آن بوزینه را نیز به همراه خود میبرد. حتی برای آن بوزینه بالشی زیبا تهیه کرده و در همه مجالس آن بالش را پشت او میگذاشت و بعضاً در همان مجالس بوزینه را سوار بر گور خری میکرد و آن را راه میبرد و خوش میگذراند. در تاریخ آمده است یزید با عنوان خلیفه مسلمانان به همراه این بوزینه و گورخر در مجالس و محافل رسمی شرکت میکرد و برای این بوزینه جایگاه خاصی قائل بود تا جایی که بسیاری از مواقع او را سمت راست خود در بالای مجلس مینشاند و به شدت آن حیوان را مورد اکرام قرار میداد و اگر کسی به این بوزینه و گور خر توهین میکرد شدید با آن فرد برخورد میکرد.
در تاریخ نقل شده روزی یکی از شعرای شام این وضعیت را دید و شعری را سرود که مفاد این شعر آن است که میگوید الحق این انسانی که خون فرزند پیامبر خدا را بریزد، اسب در حرم پیامبر بتازاند و هر ظلمی را در مدینه مرتکب بشود؛ الحق امیری چنین نیاز دارند که جرأت و قدرت این ظلمها را داشته باشند. این حرف بسیار عجیبی است که میگوید افرادی که خون فرزند رسول الله را به زمین ریختند و این همه ظلم کردند این افراد امیری، چون یزید لازم دارند تا دستشان را برای انجام هر ظلم و جنایتی باز بگذارد.
منبع: مهر
انتهای پیام/