به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، ژاوی هرناندز اینبار در قامت سرمربی به نوکمپ برگشت، اما با وجود شروع نسبتا خوبی که در این تیم داشت شنبهشب در خانه نخستین شکست را برابر بتیس تجربه کرد تا بهخوبی متوجه شود که چه کار سختی در این باشگاه دارد. بیشک کمتر کسی از او انتظار معجزه در نخستین فصل حضورش دارد و با وجود اینکه تیم را در میانههای راه تحویل گرفته است فشار کمتری را روی خود حس میکند.
از طرف دیگر با توجه به پیشینهای که او بهعنوان یکی از اسطورههای باشگاه دارد فعلا از انتقادات در امان خواهد بود و احتمالا بیشتر از مربیان سابق این تیم فرصت برای ایجاد تغییرات در باشگاه خواهد داشت. یکی از استراتژیهای باشگاهها زمانیکه با مشکل روبهرو میشوند، رفتن به سراغ اسطورههای خود است که باعث میشود مدتی از فشار هواداران و افکار عمومی کاسته شود. البته این راه همیشه کارساز نیست. در ادامه به بررسی اوضاع هشت مربی میپردازیم که بهعنوان اسطورههای باشگاه به تیمهای سابق خود برگشتند.
میکل آرتتا (آرسنال)
هافبک اسپانیایی پنج سال آخر دوران فوتبالش را در آرسنال سپری کرد و درمجموع ۱۵۰ بار پیراهن این تیم را پوشید. او بلافاصله پس از بازنشستگی از سوی پپ گواردیولا به کار دعوت و بهعنوان دستیار این مربی سرشناس مشغول بهکار شد. اوضاع نامساعد آرسنال پس از دوران آرسن ونگر و نتایج نهچندان خوبی که اونای امری در این تیم گرفته بود باعث شد سران این باشگاه در سال ۲۰۱۹ تصمیم به ایجاد تغییراتی در کادر فنی خود بگیرند و آرتتا یکی از گزینهها بود که درنهایت راهی تیم سابقش شد تا نخستین تجربه سرمربیگری خود را داشته باشد. او اگرچه اصول این کار را نزد گواردیولا آموخته بود، اما تجربه حضور بهعنوان نفر اول کادر فنی را نداشت. با این حال وقتی در پایان فصل با غلبه بر استادش در منچسترسیتی فینال جام حذفی را فتح کرد و نخستین جام خود را به دست آورد، خیال هواداران تیم کمی راحتتر شد. در ادامه او جام خیریه را نیز از لیورپول برد و نوید فصلی موفق را میداد، اما در انتهای فصل قبل جایگاهی بهتر از هشتمی به دست نیاورد و این بهمعنای ۲۵ سال حضور پیاپی توپچیها در رقابتهای اروپایی بود. البته او که بهتازگی صدمین بازی خود روی نیمکت آرسنال را سپری کرده، در این مدت عملکرد بهتری نسبت به ۱۰۰ مسابقه ابتدایی آرسن ونگر داشته و پس از جورج گراهام دومین رکورد برتر در این زمینه را در تاریخ باشگاه به خود اختصاص داده است.
اولهگنار سولشر (منچستریونایتد)
اسطوره شیاطین سرخ پس از عملکرد ضعیف ژوزه مورینیو در فصل ۱۹-۲۰۱۸ قرار بود بهعنوان سرمربی موقت هدایت این تیم را برعهده داشته باشد، اما عملکرد خوبش در هفتههای ابتدایی حتی باعث شد باشگاه قراردادی سهساله با او امضا کند. این مهاجم نروژی از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۷ به مدت ۱۱ سال در جمع بازیکنان یونایتد حضور داشت و در ۳۶۶ بازی ۱۲۶ گل به ثمر رساند تا یکی از مهاجمان موفق تاریخ باشگاه لقب بگیرد. او در دوران حضورش در تیم فرگوسن بهعنوان یک ذخیره طلایی نامش را مطرح کرده بود و هواداران این تیم اغلب او را با چهار گلی که پس از ورود به زمین بهعنوان بازیکن جانشین به ناتینگهام فارست زد و البته گل پیروزیبخش او در فینال تاریخی ۱۹۹۹ لیگ قهرمانان برابر بایرنمونیخ به خاطر دارند. پس از مربیانی، چون دیوید مویس، لوئیس فنخال و ژوزه مورینیو که همگی باتجربه بودند اینبار یونایتد به سراغ یکی از اسطورههای خود رفت تا شاید این مربی جوان بتواند تیم را به روزهای خوبش برگرداند.
شروع خوب او در ادامه با چند ناکامی ازجمله شکست در چند مسابقه نیمهنهایی و همچنین باخت به ویارئال در فینال لیگ اروپا همراه شد و درنهایت سولشر نتوانست انتظارات هواداران را برآورده کند. او که در این مدت بیش از ۴۴۰ میلیون پوند بابت خریدهایش خرج روی دست باشگاه گذاشته بود پس از شروع ضعیفش در این فصل اخراج شد و جای خود را به رالف رانگنیک آلمانی و باتجربه داد. به این ترتیب یونایتد از سرمایهگذاری روی یکی از اسطورههای باشگاه بهره چندانی نبرد و دوباره به سراغ استفاده از مربیان بزرگ و نامدار رفت.
فرانک لمپارد (چلسی)
از زمانیکه رومن آبراموویچ مالکیت چلسی را برعهده گرفت و این باشگاه را خرید اغلب ترجیح داده تا از مربیان بزرگ و مشهور دنیای فوتبال استفاده کند. البته در این میان استثناهایی هم وجود داشته که فرانک لمپارد یکی از آنهاست. کاپیتان سابق آبیها سالها در این باشگاه حضور داشت و یکی از مهمترین هافبکهای تاریخ چلسی و لیگ برتر بهشمار میرود. لمپارد به همراه این تیم ۱۳ جام مختلف را فتح کرد و طی ۶۴۸ بازی خود برای این باشگاه ۲۱۱ گل به ثمر رساند تا بهترین گلزن تاریخ چلسی لقب بگیرد. او مربیگری را در دربی کانتی آغاز کرد و عملکرد بسیار خوبی در این باشگاه حاضر در دسته چمپیونشیپ داشت تا اینکه در سال ۲۰۱۹ بهعنوان نخستین مربی انگلیسی چلسی در دو دهه گذشته مشغول بهکار و جانشین مائوریتسیو ساری ایتالیایی شد. عملکرد نهچندان خوب ساری در این باشگاه از یکسو و محرومیت باشگاه از دو پنجره نقلوانتقالاتی از سوی دیگر سبب شد آبراموویچ که معمولا تیمش در خرید بازیکن بسیار فعال است به سراغ لمپارد رفته و دوران متفاوتی را با او آغاز کند.
فرانکی که با توجه به بسته بودن پنجره نقلوانتقالات تیمش به ستارههای جوان و محصولات آکادمی باشگاه اعتماد کرده بود در گام نخست با چهار گل به منچستریونایتد باخت و شروعی نگرانکننده داشت، اما بهتدریج شرایط بهتر شد و در پایان فصل با کسب عنوان چهارم لیگ و رسیدن به فینال جام حذفی عملکردی قابلقبول داشت. با این حال در فصل قبل با وجود شروعی خوب در ادامه روند ضعیف تنها ۲ برد در ۹ مسابقه را از خود بهجای گذاشت که باعث شد تیم به رده نهم جدول سقوط کند و این پایان کار لمپارد در چلسی بود. توماس توخل جانشین او شد و در انتهای فصل تیم را قهرمان اروپا کرد، اما بیشک لمپارد در پرورش بازیکنانی، چون هادسون اودوی، میسون مانت، ریس جیمز و تامی آبراهام نقش مهمی داشت.
روبرتو دیمتئو (چلسی)
هافبک ایتالیایی چلسی در فاصله سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲ در این باشگاه ۱۷۵ بازی انجام داد و خیلی زود در ۳۱ سالگی بهدنبال یک مصدومیت شدید تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفت. او که در فینال جام حذفی ۱۹۹۷ تنها پس از ۴۲ ثانیه برای تیمش گل زده بود پس از حدود یک دهه دوباره به استمفورد بریج برگشت و بهعنوان یکی از دستیاران آندره ویاس بواس در فصل ۲۰۱۲-۲۰۱۱ در این تیم مشغول بهکار شد. عملکرد ضعیف این مربی پرتغالی باعث شد تا خیلی زود از کار برکنار شود و دیمتئو بهعنوان سرمربی موقت هدایت تیم را برعهده گرفت. چلسی در انتهای فصل دو جام مهم را بالای سر برد و نهتنها در جام حذفی بلکه در لیگ قهرمانان نیز موفق بود و به این ترتیب آبراموویچ تصمیم گرفت با دیمتئو ادامه دهد، اما فصل بعد برای او خوب شروع نشد و خیلی زود از کار برکنار شد.
زینالدین زیدان (رئالمادرید)
در سال ۲۰۰۱ وقتی فلورنتینو پرس تصمیم گرفت این هافبک فرانسوی را از یوونتوس بخرد مجبور شد ۴۸ میلیون پوند برایش پرداخت کند تا او را تا آن زمان بهعنوان گرانترین بازیکن تاریخ تبدیل کرد. زیزو را یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال میدانند و نمایش عالی او در میانه میدان یووه، رئال و تیم ملی فرانسه فراموش نخواهد شد. این فرانسوی باتکنیک پنج سال در برنابئو بازی کرد و در این مدت یک قهرمانی لیگ و یک لیگ قهرمانان را به دست آورد و البته یکی از زیباترین گلهای این تورنمنت را نیز به ثمر رساند. زیزو پس از اتفاقاتی که در جامجهانی ۲۰۰۶ برایش رخ داد از فوتبال خداحافظی کرد و مدتی از این ورزش دور بود. در سال ۲۰۱۴ او بهعنوان سرمربی به رئال برگشت و در تیم دوم این باشگاه مشغول بهکار شد. در ابتدای سال ۲۰۱۶ و پس از شروع ناامیدکنندهای که رافا بنیتس در فصل جدید داشت زیدان جانشین او شد و دوران طلایی رئال با این مربی جوان آغاز شد. در طول دو سال و نیم حضورش در باشگاه با برتری در ۷۰.۴۷ درصد بازیها عملکردی بسیار خوب از خود بهجای گذاشت و البته اوج کار او فتح سه لیگ قهرمانان پیاپی بود که او را به تنها مربی تاریخ بدل کرد که توانسته به چنین عنوانی برسد. دو سوپرجام اروپا، دو جامجهانی باشگاهها، یک لالیگا و یک سوپرجام اسپانیا دیگر عناوینی بود که زیدان در طول مدت نهچندان طولانی حضورش در برنابئو فتح کرد و او را به یکی از موفقترین مربیان تاریخ رئال بدل کرد. او تنها ۵ روز پس از سومین قهرمانیاش در اروپا از سمتش کنار رفت، اما چند ماه بعد پس از اینکه اوضاع رئال با خولن لوپتگی و سانتیاگو سولاری خوب پیش نرفت، دوباره به نیمکت این تیم برگشت، اما اینبار چندان موفق نبود و با یک قهرمانی لیگ و یک سوپرجام دوباره در سال ۲۰۲۱ این تیم را ترک کرد.
پپ گواردیولا (بارسلونا)
در دوران فوتبالش، گواردیولا یکی از ارکان اصلی موفقیتهای تیم رویایی یوهان کرویف بود که در سال ۱۹۹۲ موفق شد نخستین قهرمانی خود در اروپا را جشن بگیرد و چهاربار نیز فاتح لالیگا شد. گواردیولا در میانه میدان آن تیم نقش مهمی داشت و درمجموع ۳۸۲ بار پیراهن این تیم را در رقابتهای مختلف به تن کرد. پپ در چهار سال آخر حضورش در این تیم بازوبند کاپیتانی را به بازو میبست تا اینکه در سال ۲۰۰۱ راهی لیگ ایتالیا شد و پس از مدتی بازی در قطر و مکزیک بازنشسته شد. پس از کنار گذاشتن فوتبال او وارد دنیای مربیگری شد و در سال ۲۰۰۷ هدایت تیم Bبارسا را برعهده گرفت. فقط یکسال طول کشید تا او از تیم دوم به تیم اصلی نقلمکان کند و درحالی که تنها ۳۷ سال داشت هدایت بارسا که شرایط چندان خوبی نداشت به او سپرده شد. گواردیولا در نخستین فصل حضورش در نوکمپ دست بهکار بزرگی زد و با قهرمانی در لالیگا، کوپادلری و لیگ قهرمانان نخستین سهگانه را برای تیمش به ارمغان آورد و به جوانترین مربی تاریخ بدل شد که توانسته چنین کاری انجام دهد. حاصل چهار سال حضور او در نوکمپ فتح ۱۴ عنوان قهرمانی بود که او را به یکی از موفقترین مربیان بارسا بدل کرد و بسیاری او را پایهگذار موفقیتهای سالهای اخیر این باشگاه میدانند. حالا ژاوی امیدوار است بتواند روزهای خوب گواردیولا در این باشگاه را تکرار کند، اما مهمترین تفاوت دوران این دو مربی جوان حضور لئو مسی است که در ابتدای این فصل از این تیم جدا شد و بیتردید بخش مهمی از موفقیتهای گواردیولا به عملکرد درخشان این ستاره آرژانتینی در روزهای اوجش مربوط میشود.
نیکو کواچ (بایرنمونیخ)
این هافبک کروات سالها در بوندسلیگا حضور داشت و در تیمهای مختلف آلمانی بازی کرد. کواچ ۵۰ بازی نیز برای بایرنمونیخ انجام داد تا اینکه در سال ۲۰۰۹ بازنشستگیاش از فوتبال را اعلام کرد. در همان سال او در آکادمی باشگاه ردبول سالزبورگ اتریش مشغول بهکار شد و چهار سال بعد هدایت تیم زیر ۲۱ سالههای کرواسی را برعهده گرفت. کواچ خیلی زود در تیم ملی کشورش مشغول بهکار شد، اما پس از رساندن این تیم به جامجهانی ۲۰۱۴ در این تورنمنت نتوانست تیمش را از مرحله گروهی بالا ببرد و پس از آن نیز بهدنبال ناکامی برابر نروژ در مقدماتی یورو ۲۰۱۶ از سمتش کنار رفت. حضور کواچ در آنیتراخت فرانکفورت با قهرمانی غیرمنتظره این تیم در جام حذفی و با غلبه بر تیم سابقش یعنی بایرنمونیخ همراه بود و به این ترتیب مونیخیها او را بهعنوان جانشین یوپ هاینکس در این باشگاه انتخاب کردند. او در فصل نخست خود با باواریاییها قهرمانی در بوندسلیگا و جامحذفی را جشن گرفت، اما سال دوم برایش چندان خوب پیش نرفت. شکست عجیب ۷ بر ۲ برابر تاتنهام و عملکرد ضعیف در لیگ که اوج آن شکست ۵ بر یک برابر آینتراخت بود باعث شد مدیران باشگاه بهسرعت دست بهکار شده و او را اخراج کنند. به این ترتیب دوران حضور این اسطوره مونیخیها خیلی طولانی نبود و او نتوانست عملکرد چندان خوبی در این تیم داشته باشد. البته برخی معتقدند عدمحمایت بازیکنان از او و اختلافاتی که میان او و برخی ستارههای تیم وجود داشت در نتایج عجیب این تیم کم تاثیر نداشت.
آلن شیرر (نیوکاسل)
بهترین گلزن تاریخ لیگ برتر جزیره و همچنین اسطوره باشگاه نیوکاسل که در این تیم موفقیتهای زیادی به دست آورد. شیرر درحالی در ازای ۱۵ میلیون پوند از بلکبرن روورز راهی نیوکاسل شد که تا آن زمان چنین رقمی برای هیچ بازیکنی در فوتبال پرداخت نشده بود. او در ۴۰۵ بازی برای این تیم ۲۰۶ گل به ثمر رساند و تا سال ۲۰۰۶ هم به باشگاهش وفادار ماند و نهایتا کفشهایش را آویخت. سه سال بعد وقتی نیوکاسل در آستانه سقوط به دسته پایینتر بود مدیران باشگاه به سراغ اسطوره و گلزن افسانهای خود رفتند تا شاید شیرر بتواند تیم را از بحران خارج کند. او هشت بازی فرصت داشت تا تیمش را نجات دهد، اما از ۲۴ امتیاز ممکن تنها پنج امتیاز به دست آورد و نیوکاسل پس از ۱۶ سال به دسته پایینتر سقوط کرد. او خیلی زود فهمید چندان به درد مربیگری نمیخورد و پیشنهاد ادامه همکاری با این تیم در فصل بعد را رد کرد. به این ترتیب او در تنها تجربه مربیگریاش ناکام بود و پس از آن بیشتر بهعنوان کارشناس در برنامههای تلویزیونی حاضر شد.
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/