به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، «الف» و «ب» و «میم» و «نون» و «واو» را باید طبق قاعده نوشت؛ وقتی انحنا لازم است، نمیشود خط صاف نوشت. وقتی نقطه باید بالا باشد، با پایین رفتنش معنی عوض میشود یا از دست میرود. همه، اصول نوشتاری زبانی را که به آن مینویسند، رعایت میکنند، اما هیچ دو دستخطی عینا شبیه هم نیست.
تفاوتها از کجا میآیند؟ نوع آموزش اولیه، میزان تمرین و سطح تحصیلات، شکلوشمایل دستخط ما را تعیین میکند، اما یک خطشناس معتقد است ویژگیهای شخصیتی و خلقوخوی ما هم بر نوع نوشتنمان تأثیر میگذارد؛ «محمود محجوب» از حدود ۲۰ سال پیش تا امروز بهطور مداوم، دستخطها، عناصر فرمی آنها و ربط و نسبتشان را با خصوصیات افراد مطالعه و بررسی میکند. در پرونده امروز با او گفتگو میکنیم تا سر از کارش دربیاوریم.
ما برای راستیآزمایی ادعای ایشان، دو نمونه دستخط برایش فرستادیم؛ یکی از صاحبان دستخطها با تحلیل آقای محجوب صددرصد موافق بود و دیگری معتقد بود بخش کمی از گزارههای تحلیل درباره او صادق نیستند. ما بدون رد یا تأیید تجربههای خطشناسانه آقای محجوب، روایتی از آن ارائه میکنیم.
جرقه علاقه به خطشناسی در نوجوانیام زده شد
گرافولوژی یا خطشناسی، تحلیل دستخط افراد برای استخراج اطلاعاتی درباره آنهاست، اما اظهارنظر قاطع و مستدلی درباره علم یا شبهعلم بودنش وجود ندارد؛ موافقان و مخالفان خطشناسی استدلالهای خودشان را دارند که در بحث ما نمیگنجد. ما میخواهیم بفهمیم «محمود محجوبِ» ۴۰ ساله چطور سر از این کار درآوردهاست؛ «من در دوران دبیرستان خوشنویسی کار میکردم. بعد از مدتی متوجه شدم استادهای خوشنویسی، اگرچه همه از یک سبک واحد مثلا نستعلیق یا شکسته پیروی میکنند، ولی دستخطهایشان با یکدیگر فرق دارد.
کنجکاو شدم بفهمم چه چیزی غیر از آموزش و قواعد، روی دستخط آنها تأثیر گذاشتهاست. شروع کردم به مطالعات پراکنده تا اینکه یک روز به کتابی برخوردم با عنوان «خط و شخصیت»، نوشته «گابریل بوشاتو» با ترجمه آقای «احمد یلدا». بعد از آن تحقیقاتم را بیشتر کردم. با گذشت زمان و پیداشدن سروکله اینترنت، توانستم به منابع بیشتری که عموما انگلیسیزبان بودند، دست پیدا کنم. همزمان با مطالعه شخصی، شروع کردم به تطبیق دادن دستخطهای افراد با خصوصیات شخصیتیشان؛ نوعی مطالعه موردی. دستخطها و امضاهای زیادی را بررسی کردم که بعدها مبنای کتابم را تشکیل داد».
محجوب، در دانشگاه مدیریت خوانده و حرفه اصلیاش امور مالیاتی است، اما بنا به مطالعه و تجربهاش در رشته تشخیص اصالت و جعل دستخط با دادگستری همکاری میکند؛ رشتهای که بهطور رسمی در مراجع قانونی از آن استفاده میشود و آزمون پذیرشش را کانون کارشناسان دادگستری و قوه قضاییه برگزار میکند، اما کاربردش به حوزه جرمشناسی محدود میشود و عمدتا برای تشخیص جعل بهکار میرود: «کارشناسان حوزه تشخیص اصالت و جعل که تعدادشان هم محدود است، اغلب در اداره آگاهی و تشخیص هویت مشغول کارند. من هم در آزمون این رشته شرکت کردم و قبول شدم». محجوب میگوید محدود کردن گرافولوژی به جرمشناسی، نادیده گرفتن سایر پتانسیلهای این رشته است. او کاربردهای بیشتری برای حوزه تخصصیاش قائل است.»
خط تحتتأثیر ویژگیهای شخصیتی به دستخط تبدیل میشود
از آقای محجوب میخواهم با جزئیات بیشتری ربط دستخط و ویژگیهای شخصیتی را توضیح بدهد: «افرادی که کاری را بهطور جدی انجام میدهند و آن کار احتیاج به جنگندگی دارد، اصولا کلمات را کنترلشده و پرتابی مینویسند و فشار کلمهها بهسمت بالاست. کسانی که در سختی و کمبود بزرگ شدهاند، ترس و صرفهجویی در دستخطشان نمود دارد؛ حروف ریز و دندانههای تیز. برعکس کسانی که کمبودهای مالی را تجربه نکردهاند و دستی هم در هنر دارند، دستخطشان معمولا بازتر است.
بعضی دستخطها مکانیکی و تصنعیاند، بیشتر به سبک نسخ شبیهاند و حروف، محکم و باطمأنینه نوشته میشوند. در چنین مواردی، متن مدنظر را بهجای آنکه به خود فرد بسپاریم، به او دیکته میکنیم؛ دیکته سریع بهطوری که از نوشتن عقب نیفتد. معمولا دستخط واقعی فرد در این شرایط مشخص میشود و در بیشتر مواقع دو دستخط متفاوت را میبینیم. کسانی که یک شخصیت رسمی دارند و یک وجهه شخصی، معمولا چنین دستخطی دارند.
در گرافولوژی، حاشیه متن خیلی مهم است؛ کسانی که حاشیه را در قالب مستطیلشکل نگه میدارند، معمولا تحتتأثیر شرایط قرار نمیگیرند و اصطلاحا جوگیر نمیشوند. برعکس کسانی که حاشیه مطلبشان به چپ و راست حرکت میکند؛ عموما افرادی هستند که بهطور مرتب از مدار خارج میشوند و برمیگردند، تحتتأثیر جو قرار میگیرند و مدیریت شخصیتیشان کم است». آقای محجوب معتقد است دستخط ما تحتتأثیر عوامل مختلفی است: «خانمها معمولا به جزئیات بیشتر توجه دارند و تمرکز مردها بر کلیات است. بهمرور زمان و با افزایش سن، تسلط فرد بر نوشتن بیشتر میشود.
حروف الفبا در فرهنگ فارسی و عربی یکسان است، اما عربزبانها بیشتر به سبک نسخ مینویسند و ما نستعلیق. افرادی که در حرفهشان با قلم سروکار دارند، روشهای نوشتاری متنوعی را بهکار میبرند و کسانی که تحصیلات بالاتری دارند، تمرین نوشتاری بیشتری دارند؛ به این ترتیب میتوانیم بگوییم که جنسیت، سن، فرهنگ، شغل و تحصیلات روی دستخط تأثیر دارد، اما شالوده اصلی، چیزی که خط را به دستخط تبدیل میکند، شخصیت است».
یافتههای خطشناسی به کمک روانشناسها و جرمشناسها میآید
او در ادامه میگوید: «در کشور ما چندان روی علم خطشناسی کار نشدهاست. بیشتر روانشناسهایی که میشناسم، با گرافولوژی مخالفاند و آن را درحد طالعبینی میدانند البته عموما مطالعهای هم در این زمینه نداشتهاند. بین خوشنویسها عدهای با این علم موافقاند و گروهی قبولش ندارند، اما وقتی گرافولوژی را با کلیدواژههای انگلیسیزبان جست و جو کنید، به منابع و پژوهشهای مفصلی درباره کاربردهایش میرسید.
روانشناسی، جرمشناسی و گزینش و استخدام، بعضی از حوزههایی است که این علم در آنها کاربرد دارد. من خطشناسی را مثل سیتیاسکن میدانم؛ همانطور که نتیجه سیتیاسکن بهکار پزشکان میآید تا براساس آن تشخیص بدهند، تحلیل خطشناسی هم میتواند به روانشناسان کمک کند. شاید بپرسید چطور؟ خب دستخط در ذهن ما نهادینه شدهاست، چیزی شبیه لهجه. شما میتوانید ادای دستخط یا لهجهای را دربیاورید، اما نمیتوانید در طولانیمدت وانمود کنید که طور دیگری مینویسید و حرف میزنید.
در بحث جعل برای تشخیص واقعی یا جعلی بودن اسناد، اصطلاحی را بهکار میبریم با عنوان «عادات فردی» که شامل پارامترهای غیرقابلتغییری است مثل میزان فشار قلم روی کاغذ. اگر عامدانه سعی کنید دستخطتان را تغییر بدهید، بعد از نوشتن چند خط، پارامترهای اصلی دستخط شما خودشان را نشان میدهند و نوع نوشتنتان به حالت اصلیاش برمیگردد. به اینترتیب یافتههای این علم میتواند در بحثهای تشخیصی جرمشناسی و روانشناسی بهکار بیاید؛ همچنین از تحلیل دستخطها میشود تاحدودی تعیین کرد که افراد توانایی تصدی چه مشاغل و چه پستهایی را دارند».
در تحلیل خطشناسی دقت زیادی بهکار میرود
آقای محجوب، اطلاعاتش را در زمینه خطشناسی براساس مطالعات و تجربههای شخصی بهدست آوردهاست. میپرسم چه استدلالی برای درست بودن یافتههایش دارد؟ «در حوزه دیگرشناسی، آزمونهای مختلفی وجود دارند که چند ویژگی اساسی دارند. اول اینکه آزمون باید در شرایطی برگزار شود که بین محدودیت و آزادی تعادل وجود داشتهباشد. محدودیت محض، باعث ماشینی شدن فرایند کار میشود و در آزادی محض هم معیاری برای سنجش وجود ندارد.
نکته دوم آن است که آزمون باید برای آزمودنی، آشنا و قابل درک باشد و شرط سوم دقت آزمون است؛ یعنی در شرایط مختلف، نتیجه آزمون تغییر نکند و میزان دقتش آنقدر بالا باشد که فرد نتواند به آنچه که نیست، وانمود کند. حالا بیایید آزمون تحلیل دستخط را با این شرایط مطابقت بدهیم. خط از یکسری نشانههایی تشکیل شدهاست که مفهومی را انتقال میدهند. این نشانهها، فرمهای مشخصی دارند؛ شما نمیتوانید حرف «نون» را با خط صاف بنویسید.
این بخش «محدودیت» آزمون است، اما درعینحال میتوانید «نون» را پهن بنویسید یا نازک، ریز بنویسید یا درشت، نقطهاش را در ارتفاع کم بگذارید یا زیاد؛ این بخش «آزادی» است. دستخط چیزی است که از کودکی با فرد همراه است و با آن آشنایی کامل دارد. درباره فاکتور دقت و ممکن نبودن تغییر دستخط هم قبلا صحبت کردیم. برای آنکه تحلیل دستخط دقت بیشتری داشتهباشد، کسانی که استعداد زیادی در خوشنویسی دارند و آنهاییکه سواد کمی دارند، از محدوده آزمون خارج میشوند.
درخصوص بچهها هم، چون هنوز دستخطشان بهخوبی شکل نگرفتهاست، پارامترهای ساده و کمتعدادی مثل بزرگی و کوچکی حروف و میزان فشار بررسی میشود. برای آنکه از خطشناسی اطلاعات دقیقتری بهدست بیاید، چندین نمونه دستخط را در زمانهای مختلف بررسی میکنیم با اینحال خطشناسی همچنان از نظر عدهای، شبهعلم بهشمار میرود.» در ادامه دو نمونه دستخطی را که برای آقای محجوب ارسال کردهبودیم، با تحلیلشان میبینید.
تحلیل ۲ دستخط
دستخط اول متعلق است به یک مرد ۴۰ ساله چپدست و دومی را یک زن ۳۰ ساله راستدست نوشتهاست. شرایط نوشتن متنها چنین تعیین شد: دو متن شش، هفتخطی، یکبار در کاغذ سفید و یکبار در برگهای خطدار، تحریر با خودکار.
آقای محجوب درباره دستخط اول مینویسد: «اولین چیزی که از این دستخط استخراج میشود، رعایت کردن گذری (غیرکامل) قواعد سبک نستعلیق است، همراه با رهاشدگی پارهخطهای انتهایی در هر مرحله از تحریر کلمات؛ یعنی فرد تمایل دارد خود را در قالب رفتاری بزرگان و مشاهیر قرار دهد، اما این کنترل برای او سخت است و خواهان آزادی و رهایی است. بهعبارتی فرد از حالت فعلی خود چندان رضایت درونی ندارد.
دونقطههای بلندتر از حدمعمول بهشکل نیزه ترسیم شدهاند که البته همسو با محدوده حرکتی افراد چپدست است. این نکته نشان میدهد که فرد بعد از کنترلکردنها، حالتهایی خشن و بدون ملاحظه پیدا میکند. سومین نشانه، مربوط به نقطههاست؛ تکنقطهها و بیشتر دونقطهها سرجای خود، سهنقطهها بهشکل دونقطه و تکنقطه تحریر شدهاند یا صورت حلقهای دارند که نشان از نداشتن انعطافپذیری در روابط اجتماعی است.
اندازه متوسط کلمات، فاصلهگذاری و سطور متناسب، نشان از نگهداری حد اعتدال در روابط کاری و شخصی است. از زاویه خطوط که به عمود تمایل دارند، میشود تمایل به استقلال ذهنی را تشخیص داد. حروف «ح»، «خ» و «چ» بدون زاویه یا منقار تحریر شدهاند که نشان از ناتوانی یا تمایل نداشتن در زیباتر نشان دادن خود، سادگی و بهعبارتی سربهزیری دارد. اندازه حاشیه متن معمولی است؛ سمت راست، حاشیه یکدست دارد، ولی حاشیه سمت چپ غیریک نواخت است که نشاندهنده شروع باقاعده و فرارکردنهای جستهوگریخته است. فرد به آزادی و رهاشدگی احتیاج دارد که هیچوقت بهطور کامل آن را انجام ندادهاست لذا احساس نارضایتی و کمی سرخوردگی دارد.
دستخط دومی را چنین تحلیل میکند: اولین چیزی که از این دستخط استخراج میشود، تحریر تقریبا ریز کلمات است که با فاصله از حاشیه کاغذ و سطور انجام شدهاست؛ یعنی با یک فرد درونگرا سروکار داریم که به محیط آرام برای انجام کارهای ریزبینانه و فردی احتیاج دارد. تحریر کلمات بهراحتی و بدون سکته انجام شدهاست؛ یعنی فرد کارها را سریع و راحت و بدون درگیری ذهنی انجام میدهد. حاشیه متن از هر دو طرف زیاد و تقریبا یکدست است؛ فرد فاصله خود را با محیط و افراد نگه میدارد و شوروحال و جو باعث نمیشود مدیریت و کنترلش ازبین برود.
فاصله سطور زیاد است که نشانه کنجکاو نبودن و وارد نشدن به حریم دیگران است، چیزی که فرد متقابلا برای خود هم رعایت میکند. فاصله کلمات تقریبا کم است که نشاندهنده صمیمیت در روابط شخصی و دلبستگی به دوستان و نزدیکان است. ارتفاع کلمات کم است و نقطهها بدون فاصلهگیری از کلمات تقریبا سرجای خود تحریر شدهاند که نشان از کمرویی، درونگرایی، صرفهجویی و اندازهها را نگه داشتن دارد.
متن در کاغذ خطدار و کاغذ بدون خط تقریبا یکسان است، فقط در نظم سطور کمی اختلال بهوجود آمده و در کاغذ خطدار سطور دقیقا روی خطوط تحریر شدهاست که نشان از مخالفت نداشتن با قوانین و تبعیت از آنها دارد و حاکی از یکسان بودن شخصیت در محیط آزاد و محدود است؛ ضمن اینکه فرد در محیطهای همراه با راهنما و راهبر آرامش بیشتری دارد. امضا کوچک، اما متناسب با متن است که نشان از سادگی و بدون حاشیه بودن است؛ اصطلاحا ظاهر و باطن فرد یکی است. از خلاقیت و متفاوت بودن میترسد، شخصیت رسمی خود را قبول دارد و خود را در برابر دسترسیهای بیرونی، تغییرات و زیرسوال رفتنهای ذهنی در سپر دفاعی قرار میدهد.
منبع: خراسان
انتهای پیام/