به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، سعید در طول مصاحبه، با دادوفریاد و فحاشی سعی میکرد خود را دیوانه نشان دهد، اما وقتی دید این نقشهاش بیفایده است، به پرسشها پاسخ داد و سعی میکرد خود را در این پرونده بیگناه نشان دهد.
چرا خواهرت از تو میترسد؟
خواهرم را دوست دارم، بعد از فوت مادرمان ارتباطمان نزدیکتر و بهتر شد، اما نمیدانم چرا تحتتاثیر حرفهای آن دو دختر قرار گرفته و میترسد.
سابقه داری؟
بله. سال ۹۳ با دختر فراری که خانهمان بود درگیر شدم. او جان باخت و مدتی در زندان بودم، کمی از دیه را پرداختم و آزاد شدم. دیگر کسی پی ماجرا را نگرفت و بقیه دیه را نپرداختم.
از آشنایی با دختران فراری بگو.
در میدان راهآهن مسافر برای مهمانپذیرها میبردم که با ساناز و زهرا آشنا شده و آنها را به خانهام بردم. مقتول هم نفر سومیبود که آمد و دیگر کسی را به خانه نبردم. آنها خانهای نداشتند و من به خانهام میآوردم.
مقتول را میشناختی؟
نه. او دوست همان دو دختر فراری بود. در میدان راهآهن سراغش رفته و او را به خانهام آوردم.
چرا او را کشتی؟
من او را نکشتم. آن دو دختر، بعد از مدتی متوجه دلبستگیام به دختر تازهوارد شده، حسادتشان گل کرد و خواستند او را از خانه بیرون کنم که قبول نکردم. آنها برای انتقام، دوستشان را بهشدت کتک زدند، ساناز گردن او را فشار داد. آن دختر بیماری اماس داشت، افتاد کف اتاق و بعد فوت شد.
چرا از پلیس کمک نگرفتی؟
یکبار زندانی شده بودم و میترسیدم دوباره به زندان بیفتم. ساناز و زهرا با روابط عاشقانهشان فریبم دادند و نمیگذاشتند به پلیس خبر دهم. ساناز هم با تهدید میگفت تو سابقه داری و به خانوادهام میگویم مرا ربودهای و در اینجا زندانی کردهای.
چرا جسد را در خانه نگه داشتی؟
ترسیدم همسایهها متوجه جسد شوند. یک هفته بعد خواستم به پلیس خبر دهم که ساناز و زهرا تهدیدهایشان شروع شد.
دختران فراری را محبوس کردی؟
آنها جا و مکان نداشتند و در خانهام ماندند. حبسی در کار نبود. هزینه زندگیشان را تامین میکردم. زهرا دروغ میگوید و هشت ماه در کمد زندانی نبود. ساناز کلید داشت و بیرون میرفت. برای خرید موادش گاهی او را از خانه بیرون میبردم. هردو فرصت کافی برای فرار داشتند. افراد زیادی در ساختمان ما زندگی میکنند، میتوانستند فریاد بزنند و کمک بخواهند و فرارکنند، چون دلبستهام بودند، نرفتند. برای هردویشان سیمکارت و گوشی خریده بودم و میتوانستند به پلیس زنگ بزنند، اما اقدامیبرای آزادی خود انجام ندادند.
از آنها فیلم سیاه گرفتی؟
بله. میخواستم اگر اذیتم کنند با تهدید به انتشارشان، آنها را بترسانم.
ازدواج کردی؟
چند سال قبل دلباخته دختری شدم، اما بهدلیل مشکلات مالی با او ازدواج نکردم.
مدارک هویتی دختران و زنان را چرا نزد خودت نگه میداشتی؟
آن را در خیابان پیدا میکردم، چون چهرههایشان شبیه عشق قدیمیام بود آن را نگه میداشتم.
از خانمها تنفر داری؟
خیر. چون من ساناز و زهرا را از خانه بیرون نکرده و خواهرم از این کارم ناراحت بود به همه گفته بود من از زنها تنفر دارم که همه مرا روانی بدانند.
حرف آخر؟
آن دو دختر قاتل هستند. نباید حکم قصاص به من بدهند، درست نیست آنها از مجازات خلاص شوند و من بیگناه اعدام شوم.
قتل بر اثر کتک
محمد وهابی، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران درباره آخرین روند تحقیقات گفت: تحقیقات هنوز برای مشخص شدن هویت مقتول در حالی ادامه دارد که کارشناسان پزشکی قانونی بهتازگی اعلام کردند دختر جوان کشته شده در خانه وحشت، با ضربه پیچ گوشتی به قتل نرسیده و آثار ضربه آن روی جمجمه وی نبوده و به احتمال زیاد بر اثر کتک شدید به قتل رسیدهاست. برای روشن شدن ماجرا از سعید، خواهرش و ساناز، یکی از دختران گرفتار در خانه وحشت که شاهد قتل بود تحقیقات انجام گرفت.
وی افزود: ساناز در جریان تحقیقات گفت که سعید آن دختر را زیر مشت و لگد گرفته و با ضربه به قفسه سینهاش به قتل رسانده و با تهدیدهای خواهر او دروغ گفته که با پیچ گوشتی آن دختر کشته شدهاست. خواهر سعید هم در تحقیقات گفتههای ساناز را تایید کرد و گفت که برادرش قاتل است و آن دختر را کتک زده و کشته است. همچنین اعلام کرد با دستور سعید در ورودی خانه و حفاظ آن را روی دختران فراری میبسته تا فرار نکنند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/