باشگاه خبرنگاران جوان- در کتاب «رولانِ من، رولانِ من» مجموعه شعر مهدی نقبایی، با جشن تصاویر روبرو میشویم؛ تصاویری که بسیار تازه و عمیقاً انسانی هستند. شاعر نمیخواهد در آثارش بیانیه بدهد یا مطلبی را به مخاطبش ثابت کند و به دنبال آشنایی زداییهای محیرالعقول نیست. او نمیخواهد با کشفها و تکنیکهای زبانیاش به نمایش بایستد و از تجربههای عاشقانه اش، رومانسهای قرن هفدمی را بیرون نمیکشد. شاید به همین دلیل ساده است که خواننده را بی دلهره و بدون دغدغه با خودش همراه میکند.
مخاطب این کتاب در مواجهه با جهان متن و تصویرهای دیگرگون این جهان است که درمی یابد متن شعر تا چه اندازه معاصر است و تصاویر آن تا چه حد قرابت دلچسبی با عواطف بی تصویر درون مخاطب دارد.
در بخشی از نقد پانته آ صفایی بر کتاب «رولانِ من، رولانِ من» میخوانیم:
«این کتاب ششمین مجموعه شعر مهدی نقبایی شاعر و نویسنده گیلانی ساکن رشت است. مجموعهای از ۳۷ شعر در قالبهای شعری کلاسیک و عمدتاً غزل. این کتاب یک ماه بعد از انتشار و در اولین حضورش، مورد توجه هیئت داوران جایزه ملی غزل جلال پور قرار گرفت و برگزیده شد. تازهترین مجموعه شعر مهدی نقبایی را میتوان شعر «وجودی» نامید. از آن رو که به پیچ و تابهای انسان در مواجهه با محیط مشوش بیرون و درونش میپردازد.
در یکی از شعرهای این مجموعه شعر میخوانیم:
«از خدایانِ قصه های جهان قسمتِ ما خدای باران بود
رشت جغرافیای دلتنگیست نصفِ تاریخِ ما زمستان بود
کاش پاییزْ رو به پایان بود کاش گاهی بهار می آمد
کاش در زمهریرِ این شبِ سرد شعرْ قدری به کار میآمد
خاکِ نمناکِ زندگانیِ ما تُشَکِ کُشتیِ خدایان بود
عرصهی جنگِ دائمی بودیم زیرِ پامان همیشه لرزان بود
زندگی جستجوی یک گُل سرخ لای آوارهای ویران بود
زیستن جرأت و جنون میخواست خودکشیْ منطقی وآسان بود
ایزدِ آفتاب رفت به خواب سهم ما ایزدانِ طوفان بود
تا ابد پشتِ ابرخواهد ماند ماه ِما که همیشه پنهان بود»
انتهای پیام/