باشگاه خبرنگاران جوان شیراز - اهداء انگشتر ارسالی از سوی دفتر مقام معظم رهبری به خواهر یکی از شهدای دفاع مقدس لارستان، بازتاب گستردهای در سطح رسانهها پیدا کرد که این خبر با عنوان اهداء انگشتر رهبر انقلاب به خواهر شهید لارستانی نیز در خبرگزاری فارس منتشر شد.
این بانوی لارستانی در تشریح چگونگی اعزام به جبهه تا شهادت برادر خود، با اشاره به اینکه جلال برای بار نخست که به جبهه اعزام شد، هیچیک از اعضای خانواده خبردار نبودند و پس از پُرس وجوها از دوستانش متوجه این موضوع شدیم، گفت: دهلران، عینخوش، خرمشهر از جمله مناطقی بود که شهید جلال در آن ها حضور داشته است.
او شهید دینی را دارای روحیه جهادی، فعال، دوستدار کمک به مردم، شرکت مستمر در نماز جمعه و جماعت معرفی کرد و گفت: جلال فرزند آخر خانواده بود و به همین دلیل رابطه بسیار نزدیک و صمیمیت زیادی با خواهران و برادران داشت.
این بانوی ایثارگر لارستانی با اشاره به اینکه شهید جلال دینی در منطقه عملیاتی عینخوش که به عنوان هدایت کننده توپ یکصد و شش فعالیت میکرد که پس از اصابت خمپاره و پَرت شدن از خودرو، از ناحیه کلیهها مجروح و عارضه شیمیایی آسیب را بیشتر کرد، گفت: پس از مجروحیت به بیمارستان اندیمشک و پس از آن به بیمارستانی در تهران انتقال یافت.
دینی با بیان اینکه چند ماهی از حضور شهید جلال در مناطق عملیاتی میگذشت اما خبری از نامهها و تماسهای او نبود و با پیگیریهایی که از بسیج و سپاه انجام میدادیم، آنها اعلام میکردند که مرتب با جلال در ارتباط هستند اما خودش با ما تماسی نمیگرفت، گفت: پس از طولانی شدن بیخبری از جلال، از بسیج یا سپاه با منزل ما تماس گرفتند و مجروحیت و بستری بودن جلال در تهران را به ما اطلاع دادند.
او با تاکید بر اینکه پس ترخیص از بیمارستان، نیاز به انجام دیالیز بود تا اینکه به دلیل نبود دستگاه دیالیز در لار، این کار تا یک سال و نیم با مسافرت به شیراز انجام میشد گفت: بنا به اعلام پزشکان به دلیل عوارض شیمیایی، نیاز به پیوند کلیه بود تا اینکه همه اعضای خانواده برای این کار اعلام آمادگی کردند و برای انجام آزمایشهای لازم چند سفر به شیراز و تهران داشتیم.
این بانوی ایثارگر با اشاره به اینکه پس از طی مراحل مختلف آزمایشات، بنده به عنوان خواهر شهید، بهترین شرایط را برای اهداء کلیه داشتم و با رضایت کامل قلبی آمادگی خود را اعلام کردم، بیان کرد: کار پیوند کلیه، در یکی از بیمارستانهای تهران انجام شد.
دینی با تاکید بر اینکه پیش از انجام عمل، همسرم با رضایت کامل حاضر شد تا کلیه خود را به برادر جانبازم اهداء کنم، گفت: پزشکان از روحیه بالا و آمادگیام تعجب میکردند و من در پاسخ به آنها میگفتم برای نجات جان برادرم حاضر هستم هر دو کلیهام را اهدا کنم.
این خواهر شهید با بیان اینکه یکی از پزشکان در آخرین لحظات از من پرسید آیا از کار خود مطمئنی و پشیمان نمیشوی؟! که در پاسخ گفتم: به هیچ عنوان چرا که در برابر عمل بزرگ و ایثارگرانه برادرم که در راه اسلام، امنیت، کشور و آسایش مردم رفته است، هیچ چیز محسوب نمیشود.
او بیان به اینکه عمل پیوند که انجام شد و اطمینان پزشکان از سازگاری کلیه با بدن جلال، او پس از 3 ماه از بیمارستان ترخیص شد، افزود: پس از جانبازی هفتاد درصدی، دیگر جلال امکان حضور مجدد در جبهه را نداشت ولی اغلب وقت خود را صرف حضور در سپاه و آموزش و تشویق نیروهای داوطلب حضور در جبهه میکرد.
دینی با تاکید بر اینکه جلال بسیار به روضه خانگی توجه داشت و یکی از کارهایش این بود که در منزل برای مادرم روضهخوانی و برای اهلبیت پیامبر(ص) اشک میریخت، بیان کرد: برادرم به انجام فریضه نماز باجماعت بسیار اهمیت میداد، پس از نماز حتما قرآن میخواند و نماز شب را مرتب به جا میآورد.
او با بیان اینکه شهید جلال از کارمندان اداره ثبت احوال لارستان بود و به رواج دادن کار سریع و به موقع ارباب رجوع بسیار اهمیت میداد، گفت: برخی از مواقع که مراجعهکننده از راه دور و به خصوص روستاهای محروم میآمدند و وقت اداری به اتمام میرسید، تا ساعتها پس از ساعت اداری در محل کار میماند تا کار مردم بر روی زمین نماند یا اینکه مراجعه کننده مجبور نباشد که روز دیگری به اداره باز گردد.
این بانوی ایثارگر لارستانی با اشاره به اینکه جلال که باید در طول هفته سه بار دیالیز میشد و دستگاههای مربوطه در لار موجود نبود، به ناچار از اداره ثبت احوال لارستان به شیراز انتقالی گرفت تا برای انجام دیالیز سختیهای کمتری را تحمل کند،گفت: پس از 6 سال تحمل رنج جانبازی، شب قبل از شهادت با رئیس وقت اداره ثبت احوال لارستان تماس گرفت و خبر از شهادتش در روز بعد را داد و طلب حلالیت کرد که همین گونه هم شد و درست در شب عید فطر به درجه شهادت نائل شد.
زینب دینی با تاکید بر اینکه بسیار در کمک به امور مردم اهتمام داشت و همه کارها را نیز به شکل مخفیانه و بدون اطلاع اعضای خانواده انجام میداد، گفت: پس از شهادت و در مراسم ترحیم، افراد ناشناخته زیادی در مراسم حضور مییافتند که وقتی موضوع را جویا شدیم، میگفتند که به طور ماهانه از جلال کمک مالی و معیشتی دریافت میکردند.
او درباره نحوه اطلاع مقام معظم رهبری از موضوع کار ایثارگرانه اهداء یک کلیه به شهید جلال، گفت: این کار بدون هیچچشمداتی و در راه خدا انجام شده و به همین دلیل با وجود گذشت سالیان متمادی، هیچگاه به دنبال اسم و نشان یا دریافت امتیاز نبودهام اما اخیراَ با پیگیری ادارهکل بنیاد شهید استان فارس، این اقدام با استنادات لازم به دفتر مقام معظم رهبری ارسال و دفتر حضرت آقا همراه با یک نامه، انگشتر متبرک دستان امام خامنهای برای ما ارسال شد.
دینی با اشاره به اینکه این موضوع از طرف بنیاد شهید به اطلاع مسئولان لارستان رسید که بنا به پیشنهاد امام جمعه لار قرار شد این هدیه در نماز جمعه تحویل من داده شود، گفت: این هدیه برای من بسیار ارزشمند است و به طور قطع مایه برکت در زندگی خود و خانوادهام خواهد شد.
او با بیان اینکه جلال به حضرت امام(ره) بسیار علاقمند بود و به انواع مختلف سعی می کرد سخنرانیهای امام(ره) را گوش دهد، گفت: پس از شنیدن رحلت امام خمینی(ره)، حالش بسیار دگرگون شد و حتی به همین دلیل چند روزی از شدت ناراحتی دچار کسالت و در بیمارستان بستری شد.
شهید جلال دینی، در سال ۱۳۴۴ در خانوادهای مذهبی در شهر لار متولد شد. در جبهههای شلمچه، دهلران، خرمشهر، عینخوش حضور داشت. پس از ۲۷ ماه حضور مداوم در جبهه حق علیه باطل سرانجام در ۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۹ بر اثر عارضه شیمیایی و از کار افتادگی کلیهها، به درجه شهادت نائل آمد.
منبع: فارس
انتهای پیام/ت