باشگاه خبرنگاران جوان - کتاب «کوری» اثر ژوزه ساراماگو با ترجمه حبیب گوهری راد در نشر جمهوری منتشرشد. این کتاب نخستین بار سال ۱۹۹۵ منتشرشد. در سال ۱۹۹۸ توانست جایزه نوبل ادبیات را کسب کند. نویسنده در این رمان از کوری آدمها سخن میگوید هالهای سفید رنگ پس از کورشدنشان مقابل چشمانشان ظاهر میشود. در رمان از تلمیح استفاده میشود و با استفاده از نوشتههای قدیمی نویسنده اثر زیباتر و تاثیرگذارتر شده است.
داستان کوری از ترافیک یک چهارراه شروع میشود که راننده اتومبیلی کور میشود. یک چشم پزشک و تمام بیماران او نیز مبتلا میشوند، اما نکته جالب اینجاست که به جای اینکه همه جا را سیاه ببینند، یک هالهی سفیدرنگ مقابل چشمانشان ظاهر شده است. افراد کور را به آسایشگاهی میبرند تا از انتشار بیماری جلوگیری کنند، اما تمام افراد کشور به آن مبتلا میشوند و فقط همسر چشم پزشک میتواند ببیند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«در پشت چراغ قرمز، راننده اتومبیلی ناگهان کور میشود. این مرد به کوری عجیبی دچار شده، یعنی همه چیز را سفید میبیند و گویی در دریای شیر فرورفته است. مرد دیگری او را به خانه اش میرساند، اما اتومبیل این کور را میدزدند. همسرش او به چشم پزشکی میرساند، اما علت کوری کشف نمیشود. چشم پزشک و دزد اتومبیل هم به همین ترتیب کور میشوند، چشم پزشک مسئولین بهداشت را باخبر میسازد. این فاجعه را هیولای سفید میگویند.
من فکر میکنم ما کور نشده ایم، ما کور هستیم. کور، اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند، اما نمیبینند.»
انتهای پیام/
من اون رو می خوندم یاد اوضاعمون تو ایران می افتادم فقط امیدوترم آخرش هم مثل همون خوب تمام بشه