باشگاه خبرنگاران جوان همدان- هر سال که در تقویم ۳۰ بهمن فرا میرسد برای مردم نهاوند و کسانی که در دهه ۵۰ زندگی کرده اند یادآور خاطرهای تلخ از دوران رژیم ستمشاهی و خیانتهای آنها در حق مردم و ۶دانش آموز و معلم نهاوندی است.
۶دانش آموز که با معلم خود به مبارزه با رژیم پهلوی پرداختند و حاضر به فرجام خواهی شاه نشدند سرانجام پس از چند سال مبارزه در دادگاهی نظامی محاکمه و سپس در سحرگاه ۳۰ بهمن ۵۲ شربت شهادت را نوشیدند.
تیرباران ۶ جوان انقلابی به نام شهیدان «عباد الله خدا رحمی»، «بهمن منشط»، «ولیالله سیف»، «ماشاءالله سیف»، «حجت عبدلی» و «روحالله سیف» به دستور مستقیم شاه در منطقه چیتگر تهران انجام شد.
قصه شهادت ۶دانش آموز نهاوندی چه بود؟
ماجرا از این قرار بود که در سال ۴۹ تعدادی از دانش آموزان و جوانان نهاوندی تحت رهبری «حاج محمد طالبیان» گروه کوچکی را با تأسی گرفتن از صحابه بزرگ پیامبر (ص) تحت عنوان ابوذر و با تاکید بر آموزههای اسلامی و مبارزه با حکومت نامشروع رژیم پهلوی تشکیل دادند.
بیشتر اعضای متشکله این گروه که سن و سال آنها بین ۱۸ تا ۲۰ سال بود و در مدرسه از نظر هنر و ورزش و خلاقیت و آموختن آموزههای دینی از دیگر دانش آموزان برتر و سرآمد بودند با افزودن آگاهیهای سیاسی و فرهنگی به تأسی از ابوذر غفاری صحابی بزرگ رسول اکرم (ص) اقدام به قیام مسلحانه بر ضد رژیم پهلوی از سال ۴۹ تا ۵۲ کرده و ضربات سنگینی در نهاوند، همدان و قم بر دستگاه حکومتی شاه وارد کردند.
بر اساس اسناد تاریخی به جای مانده از ساواک و دادگاه نظام شاهنشاهی و مطالب مندرجه در دو روزنامه کیهان و اطلاعات آن روزگار، اقدامات مسلحانه این گروه ۷ نفره را میتوان به درگیری با مأموران رژیم پهلوی و کشتن دو مامور در شهر قم و یکی از باج خواران معروف نهاوند، به آتش کشیدن خانه فساد زنان در نهاوند، آتش زدن خودروهای ژاندارمری و حمله به یک کاباره و مرکز فساد در همدان و نقاط دیگر اشاره کرد.
حجتالاسلام عباسعلی مغیثی امامجمعه نهاوند در مورد فداکاری و رشادتهای این گروه انقلابی و مبارز گفت: من در زمان دستگیری اعضای گروه انقلابی ابوذر نهاوند طلبهای جوان در قم و مشغول به تحصیل بودم .صبح که شد خبر در قم و روزنامهها پیچید که دیشب عدهای از جوانان به دو مامور در بازار قم حمله کرده و آنها را کشتهاند و در حین درگیری نیز همگی دستگیرشدهاند.
او گفت:در آن سالها که شاه ایران را جزیره با ثبات و امن برای جهانیان نامیده بود و جشنهای معروف خود را برگزار میکرد، این خبر در شهر قم و در نزدیکی پایتخت غافلگیرانه بود و تمامی دستگاههای امنیتی و نیروهای نظامی شاه را به تکاپو انداخت و بعد از این ماجرا به شهرستان نهاوند یورش بردند و بقیه گروه را دستگیر و در مدت کمتر از چند ماه در دادگاهی نظامی محاکمه و تیرباران کردند.
مغیثی گفت: گروه انقلابی ابوذر که در آن دوران تنها گروه فعال مبارز بر ضد شاه در غرب ایران بود را باید سند غیرت شرف و آزادگی مردم نهاوند دانست و از ۳۰ بهمن بهعنوان یک روز خاص در تاریخ انقلابی نهاوند از آن یاد کرد، زیرا در این روز گروه انقلابی ابوذر با انتخاب راه مبارزه و شهادت در آن سال خفقان و سیاهی جرقههای بزرگ را برای انقلاب رقم زدند و نامشان در تاریخ ماندگار شد.
اسد سیف که خود از جانبازان شیمیایی انقلاب اسلامی و برادر شهید ماشاالله سیف است و مدتی هم در بازداشت ماموران ساواک بوده در مورد گروه انقلابی ابوذر نهاوند گفت: ۳۰بهمن ۵۲ وقتی تیتر بزرگ دو روزنامه کیهان و اطلاعات و لوموند فرانسه و رادیو بی بی سی را در مورد نحوه شهادت ۶دانش آموز با عنوان تیرباران ۶خرابکار نهاوندی در تهران شنیدیم همه مردم نهاوند از جمله خانوادههای این شهدا همگی شوکه شدیم و افتخار کردیم که برای رژیم فاسد شاهنشاهی نا امنی درست کردیم.
او گفت: هیچوقت تصور نمیکردیم به این زودی و بدون وکیل مدافع و در دادگاهی نظامی و بدون اطلاع دادن به خانوادهها، رژیم منحوس پهلوی با این سرعت عمل بالا گروه انقلابی ابوذر را به شهادت برساند و خبر آن را باذوق زدگی در روزنامهها و مجلات برجسته دولتی و رادیوهای بیگانه آن زمان منتشر کند.
جانباز شیمیایی که خود مدتی نیز در دوران ستمشاهی طعم زندان و شکنجههای ساواک را چشیده بود گفت: حکایت و جهان بینی گروه انقلابی ابوذر نهاوند با پیروی از حضرت امام خمینی(ره) چیز دیگری بود که مابعدها به آن پی بردیم ماجرا از این قرار بود که در اواخر دهه ۴۰ بنا بر توصیه و سفارشهای حضرت امام خمینی (ره) برای نجات غیرت و شرف ایرانی و آزادگی و انسانیت که توسط حکومت شاه در حال انحطاط و نابودی بود باید فکری میشد.
سیف گفت: امام مدام به حکومت شاه توصیه میکرد که مواظب رفتارش و خشم ملت مظلوم ایران باشد و به دنبال جلوگیری از رشد و اوجگیری بهائیت دستپرورده انگلستان باشد که در همین دوران و برای بیرون آوردن اسلام از انزوا و مظلومیت سه گروه مؤتلفه اسلامی، حزبالله و گروه ابوذر نهاوند در ایران شکل گرفت.
جانباز شیمیایی گفت: شهادت گروه ابوذر در ۳۰ بهمن ۵۲ باعث آگاهی یافتن هرچه بیشتر مردم نهاوند درباره ماهیت رژیم شاه شد در محیط کوچک نهاوند که بیشتر افراد همدیگر را میشناسند و نیز در محیطهایی که اعضای گروه با آنها سروکار داشتند مانند مدارس، مکانهای آموزشی و ورزشی این مسئله نمیتوانست بدون واکنش بماند بعد از این ماجرا خشم و انزجار مردم نسبت به حکومت شاه در نهاوند بیشتر شد و به شکلهای مختلفی خود را نشان داد.
به گفته این مبارز انقلابی بهعنوان نمونه هر وقت مردم و بخصوص جوانان در ایام و مراسم مذهبی مانند محرم و صفر از کنار مجسمه شاه در میدان اصلی شهر عبور میکردند، با مشتهای گرهکرده شعار سر میدادند و به جرات میتوان گفت اگر مردم شهر نهاوند در ۱۴ آبان ۵۷ بهعنوان نخستین شهر در کشور مجسمه شاه را سرنگون کردند به دلیل اقدامات و کارهای انقلابی گروه ابوذر بود.
مرحوم آیتالله فاکر خراسانی چندین سال پیش به دلیل ارادت و دینی که به این شهدا داشت و مدتی با آنها در زندان بود در سالگرد شهادت گروه انقلابی ابوذر نهاوند در سالن اجتماعات اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بابیان خاطراتی از جوانان عضو این گروه گفت: رژیم ستمشاهی تا جایی که میتوانست تمامی تلاش خود را کرد تا جریان دستگیری، محاکمات و شهادت گروه ابوذر را بیسروصدا و پنهانی انجام دهد، زیرا از گسترش مبارزات ضد رژیمی در میان تودههای مردم ترس داشت.
بیشتر بخوانید:
او گفت: روال برگزاری دادگاه گروه ابوذر به شکل نظامی برگزار شد بهطوریکه تمامی دادگاهها و محاکمات آنها از هیچ رسانه ای منعکس نشد و تنها برخی روزنامههای دولتی مانند کیهان و اطلاعات با این عنوان که شش خرابکار صبح امروز اعدام شدند خبر دادند؛ اما منتشر شدن همین خبر کوتاه واکنشهای مختلفی را در جامعه آن روز به ویژه در بین اقشار دانشگاهی داشت.
هم زندانی سیاسی گروه ابوذر نهاوند میگفت: این خبر کوتاه آنچنان تأثیری در داخل و خارج از کشور داشت که دانشجویان کوی دانشگاه تبریز، قطعه روزنامهای را که این خبر در آن چاپشده بود، بریده و به شیشه خوابگاه خود چسباندند و روی آن با ماژیک قرمز نوشته بودند ما انتقام میگیریم همچنین گروههای مبارز خارج از کشور، سعی کردند حقیقت ماجرا را در سطح جهانی مطرح سازند.
به گفته مرحوم خراسانی، گروههای مبارز خارج از کشور در آن دوران خبر شهادت گروه ابوذر را بهعنوان یک اطلاعیه خبری برای مطبوعات و محافل بینالمللی ارسال کردند بهدنبال این اقدامات بود که روزنامه «لوموند فرانسه» خبر تیرباران اعضای گروه و نام آنها را اعلام کرد طوریکه رادیو بیبیسی در اخبار شب اول اسفند سال ۵۲ به این موضوع اشاره کرد، وقتی تمام این ماجراها را کنار هم میگذاریم متوجه ارزش کار بچههای گروه انقلابی ابوذر میشویم که در آن شرایط سخت چهکار بزرگی کردند و با این حرکت خود در آن دوران انقلابی را به پاکردند.
گفته می شود وقتیکه جوانان گروه ابوذر برای اعدام و لحظه شهادت به مسلخ عشق میرفتند فریاد اللهاکبر و یا حسین (ع) گفتن آنها در سالن پیچیده بود و بقیه زندانیان نیز روحیه گرفتند و حرکت این دانش آموزان و جوانان انقلابی ترس و وحشتی در دل دژخیمان رژیم انداخت.
منیژه منشط خواهر بهمن منشط یکی از اعضای گروه انقلابی ابوذر از روحیه و رفتار اسلامی و اخلاقی برادرش اینگونه گفت: با توجه به شکنجههای بسیار دردناک و زجرآوری که توسط ساواک به بعضی از اعضای گروه وارد شد، اما آنها مقاومت سرسختانهای از خود نشان دادند بهطوریکه بهمن منشط، از اعضای اصلی گروه تا آخرین لحظه حیات خود به رژیم پهلوی حمله و افشاگری میکرد و کوچکترین مماشات و نرمشی از خود در برابر بی دادگاه شاه نشان نمیداد.
او گفت: در جلسه دادگاه نظامی بهمن به حدی از رفتار شاه و دادگاه او ناراحت بود که به گفته شاهدان لیوان آب را بهسوی قاضی دادگاه پرت کرده و گفت: این کاخنشینان مردم را بدبخت کردهاند که از گرسنگی دارند میمیرند.
خواهر منشط گفت: سرگذشت برادر من خیلی عجیب است، زیرا او در ابتدا به موسیقی خیلی علاقه داشت و در وادی انقلابی گری و مبارزه نبود تا اینکه یک روز یکی از معلمهایش میگوید بهمن حیف این صدای تو نیست که درراه خدا و قرائت قرآن از آن استفاده نمیکنی و همین جرقهای در زندگی او بود و بلافاصله آلات موسیقی را کنار گذاشت و به یک قاری خوب قرآن تبدیل شد و بعد از آن از طریق دوستانش به دلیل رازداری به گروه ابوذر دعوت شد.
به گفته خواهر شهید منشط در دوران دبیرستان از جمله جاز زنان معروف نهاوند بود که بارها به شهرهای شمالی کشور جهت اجرای برنامه در اردوهای آموزشی اعزام میشد ولی در سال ۴۹ جزو دانش آموزان کلاس آقای طالبیان شد و با راهنماییها و هدایتهای ایشان توسط ولیالله سیف به مطالعات دینی و جلسات مذهبی روی آورد و با شروع برنامههای سخنرانی آیت الله فاکر در نهاوند در سال ۵۰ جذب سخنرانیهای ایشان شدند.
محمدرضا علی حسینی زندانی سیاسی و مبارز قبل از انقلاب که گروه ابوذر ۲ را بعد از شهادت گروه انقلابی ابوذر تشکیل داد و توسط ساواک به همراه دوستانش دستگیر و به ابد و ۲۸ سال زندان محکوم شده بود، در مورد گروه ابوذر گفت: تاثیر گروه انقلابی ابوذر در بین مردم و جوان به حدی بود که بلافاصله بعد از آن گروه دوم ابوذر تشکیل شد و اقداماتی هم انجام شد اما متاسفانه توسط ساواک دستگیر شدیم.
این مبارز انقلابی که افتخار هم سلولی در زندان قصر را با رهبرمعظم انقلاب دارد گفت: بهترین دوران زندگیم را در محضر رهبر انقلاب در زندان رژیم ستمشاهی بودم البته قبلا از ایشان شناخت داشتم.
علی حسینی که دو دوره نیز نماینده مردم نهاوند در مجلس بود گفت: ابوذران نهاوند وصیت کرده بودند در زادگاه خود نهاوند به خاک سپرده شوند اما رژیم ستمشاهی حتی این حق را از آنها گرفت و در پارک چیتگر به خاک سپرده شدند که منافقان و مجاهدین خلق از آنها سوء استفاده کردند و سنگ قبر شهدای گروه انقلابی ابوذر را برای بهره برداری به ارم سازمان مجاهدین تغییر داده بودند.
او گفت: در دوران نمایندگی در مجلس با مشورت با مقام معظم رهبری به وصیت شهدا عمل کردم و بعد از کسب مجوزهای لازم آنها را نبش قبر و در مراسم با شکوهی در ۱۴ آبان ۷۶ همزمان با سالروز سرنگونی مجسمه شاه در نهاوند با استقبال کم نظیر مردم در زادگاهشان به خاک سپردیم.
حسین مظفر نژاد یکی از مبارزان سیاسی قبل از انقلاب و از جمله افرادی که با گروه ابوذر در زندان بوده است گفت: ابوذران شهید نهاوندی که مدتی سعادت همسلولی با آنها در دوران حکومت ستمشاهی را داشتم جوانانی بزرگ و باغیرت بودند که در برابر شکنجههای ساواک سر خم نکردند این گروه کوچک چنان وحشتی در دل دژخیمان رژیم طاغوت انداخت که بهسرعت در یک دادگاه نظامی آنها را به اعدام محکوم کردند و بدون سروصدا آنها را در میدان چیتگر تهران به شهادت رساندند و از ترس قیام مردمی جنازههای آنها را نیز تحویل ندادند.
این فعال سیاسی قبل از انقلاب گفت: امروز مردم نهاوند و ایران باید سرخود را بالا بگیرند که جوانانی را با این غیرت و ایمان تربیت کردند و حاضر شدن در راه آرمانهای امام خمینی (ره) جان خود را فدای اسلام و مردم ایران کنند. من در زندان ستمشاهی دیدم که چگونه جوانان انقلابی گروه ابوذر نهاوند را شکنجه میدادند و دژخیمان التماس میکردند که اگر بگویید اشتباه کردیم و گولخوردهایم شما را میبخشیم، ولی این دانشآموزان عزیز حاضر به این کار نشدند.
او گفت: اگر گروه ابوذر فقط میگفتند اشتباه کردیم اعدام نمیشدند، ولی چون کار آنها خدایی و برای آرمانهای بزرگتری بود و پشت سر رهبری انقلابی و نترس مانند امام خمینی (ره) حرکت میکردند و از مکتب عاشورایی امام حسین (ع) مشق کرده بودند هرگز حاضر به عذرخواهی و تسلیم در برابر شاه نشدند.
همرزم شهدای گروه انقلابی ابوذر گفت: امروز اگر آزادی و آرامشی در جامعه اسلامی ما حاکم است به برکت خون همین شهدا و ایثارگری هزاران شهید و زندانی سیاسی قبل از انقلاب است که حاضر به قبول حکومت ستمشاهی نشدند و بعد از آن نیز در برابر تمامی سختیها مقاومت کردند.
در سال ۱۳۴۹ تعدادی از دانشآموزان نهاوندی با تشکیل یک گروه کوچک هفت نفری زیر نظر معلم خود شهید حاج محمد طالبیان با عنوان "گروه ابوذر" با تأکید بر آموزههای اسلامی و نفی و طرد حاکمیت نامشروع رژیم منحوس پهلوی تشکیل دادند.
شهدای گروه انقلابی ابوذر شامل حاج محمد طالبیان معلم و رهبر گروه و اعضای آن شامل عبادالله خدارمی، بهمن منشط، ماشاالله سیف، روحالله سیف، حجتالله عبدلی، ولیالله سیف بودند که پس از دستگیری در تیر ۵۲ در دادگاهی نظامی محکوم به اعدام شدند و فرجام خواهی شاه راه قبول نکردند و سرانجام در سحرگاه ۳۰ بهمن ۵۲ توسط دژخیمان شاه در پارک چیتگر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
شهید طالبیان سال ۷۰ در حمله سپاه به پایگاه منافقان در منطقه عمومی «خانقین» شرکت کرد و پس از عمری مجاهدت در ۱۲ فروردین مفقود الاثر شد.
معلمی که هم سلولی مقام معظم رهبری بود و امام خامنهای در وصفش گفته است: «باید یاد این مرد زحمتکش و مبارز واقعی را که ما میشناختیم، گرامی بداریم ما نمیدانیم سرنوشت ایشان چه شد اگر در قید حیات هستند خدا سلامتشان کند و اگر شهید شده اند خدا با اولیا الله مشهورشان کند».
گزارش از علی سهرابی
انتهای پیام/س