باشگاه خبرنگاران جوان - جک گنجشکه یا همان کاپیتان جک گنجشکه، اگر واقعاً وجود داشت، در واقع بسیار خوش پوش بود چرا که دزدان دریایی شیفتهی لباسها و جواهرات شیک بودند؛ و به احتمال زیاد یک نقشهی قدیمی برایش باارزشتر بود تا یک صندوقچهی پر از طلا. اما خیلی احتمالش نیست که دیوی جونز رئیس یکی از دار و دستههای دزدان دریایی بوده باشد. در حقیقت، او به احتمال زیاد یک میخانهچی یا یک ملوان ساده بود که به خاطر ضعیف بودن چشم هایش زیاد از روی کشتی به داخل آب پرت میشد.
با چند حقیقت خواندنی درباره دزدان دریایی همراه باشید.
۱- پرچم دزدان دریایی میتوانسته قرمز باشد
شاید ندانید که پرچم دزدان دریایی با آن طرح معروف جمجمه و استخوانش اسم دارد. به پرچم دزدان دریایی «جالی راجر» (Jolly Roger) گفته میشود، اما تاریخ نگاران هنوز نمیدانند این اسم از کجا آمده است. برخی معتقدند این اسم از کلمهی فرانسوی Joli Rouge به وجود آمده که به معنی «پرچم قرمز» است.
در حقیقت، سیاه و قرمز پرطرفدارترین رنگها در پرچمهای دزدان دریایی بودند. دزدان دریایی از نمادهایی استفاده میکردند که به دشمنان شان عواقبی را یادآور میشد که در صورت مقاومت در برابر حملات شان با آنها مواجه میشدند. اسکلت، جمجمه، قلب خون آلود، ساعت شنی و بال، پراستفادهترین نمادها در پرچمهای دزدان دریایی بودند.
۲- برای دزدان دریایی ارزش نقشهها بیشتر از گنج بود
درست است، دزدان دریایی شیفتهی گنج بودند؛ اصلاً چه کسی نیست؟ اما هیچ چیز به اندازهی نقشهها برای آنها ارزش نداشت. بسیاری از دزدان دریایی باسواد بودند و شرح پیروزیهای خود را مینوشتند. مثلاً در اواخر قرن هفدهم میلادی، بارتولومیو شارپ در گزارشات خود نوشته بود که باارزشترین گنجش نه طلا یا نقره، بلکه اطلسی از نقشههای دریانوردی اسپانیایی بود. شارپ بعداً یک کپی رنگی از این اطلس دزدی را به پادشاه انگلیس تقدیم کرد.
۳- برای دزدان دریایی کارائیب از روی گوشت دودی اسم گذاشته بودند
دزدان دریایی کارائیب علاقهی زیادی به گوشت دودی یا کبابی داشتند که روی نوعی منقل چوبی آماده میشد. مردم آمریکای جنوبی و کارائیب به این منقل چوبی «باکن» (Buccan) میگفتند به همین دلیل اسم دزدان دریایی کارائیب را هم «باکنیر» (Buccaneer) گذاشته بودند؛ بنابراین برای دزدان ترسناک دریایی از روی گوشت دودی اسمی گذاشته بودند.
در ابتدا در جزیره هیسپانیولا در دریای کارائیب، به شکارچیان فقیر گرازهای وحشی و دام ها، «بوکنیر» (Boucanier) میگفتند. در مناطق غیرمسکونی وسیع جزایر تورتوگا و هیسپانیولا، آنها گوشتهایی که شکار کرده بودند را دودی میکردند و به دزدان دریایی میفروختند. بعدتر مردم به دزدان دریایی «باکنیر» میگفتند.
۴- زندگی در کشتی دزدان دریایی بسیار متمدنانهتر از کشتیهای تاجران بود
ملوانهایی که در کشتی تاجران کار میکردند اغلب شرایط بسیار سختی داشتند. بسیاری از اوقات غذای کافی وجود نداشت و غذای خوبی نمیدادند. از آن بدتر اینکه در پایان سفر حتی دستمزد هم به آنها نمیدانند.
دزدان دریایی زندگی بسیار جذاب تری داشتند. مثلاً یکی از قوانین آنها این بود که همهی اعضای خدمه حق بیان نظر خود دربارهی موضوعات مورد بحث را داشتند؛ و اگر کسی در طول سفر آسیب جدی میدید، به عنوان غرامت پول بسیار خوبی به او پرداخت میکردند.
۵- ترسناکترین دزد دریایی تاریخ «ریش سیاه» بود
ادوارد تیچ که به «ریش سیاه» هم معروف بود دزد دریایی بسیار بدنامی بود. ریش هایش تا زیر چشمانش ادامه داشت و بسیار بلند بود. او قبل از نبردها ریش هایش را آتش میزد تا دشمنانش را به وحشت اندازد. اما این کارش بیشتر برای نمایش بود. هیچ سند و مدرکی نیست که نشان دهد او اسیرانش را به قتل میرساند یا به آنها صدمه میزد.
۶- همکارش، استید بانت از دست همسرش فرار کرد و به دزدان دریایی پیوست
استید بانت که به «دزد دریایی متشخص» هم معروف بود، سررشتهای از دریا نداشت، اما تعدادی از کارگران کارخانهی کشتی سازی را استخدام کرد تا برایش یک کشتی بسازند. بعد از آن هم چند ملوان استخدام کرد و خود دزد دریایی شد. برخی بر این باورند که غرولندهای مداوم همسر بانت او را به چنین کاری سوق داد.
۷- نظریات مطرح شده دربارهی دیوی جونز
محققان چند نظریه دربارهی اینکه دیوی جونز واقعی که بوده، مطرح کرده اند. بر اساس یکی از افسانه ها، او یک دزد دریایی بود که در دههی ۱۶۳۰ میلادی در اقیانوس هند دریانوردی میکرد. اما به گفتهی تاریخ نگاران، آنقدری شهرت نداشت که تا خیلی در یادها باقی بماند.
بر اساس یک نظریهی دیگر، دیوی جونز یک میخانهچی بود که مشتری هایش را گروگان میگرفت و آنها را برای خدمت به کشتیهای مختلف میفرستاد. نظریهی دیگری هم هست که میگوید او یک ملوان نزدیکبین بود که به خاطر ضعیف بودن چشم هایش زیاد داخل آب پرت میشد.
۸- ژولیوس سزار دزدان دریایی را مجبور کرد که شعرهایش گوش کنند
ژولیوس سزار وقتی ۲۵ ساله بود توسط دزدان دریایی ربوده شد. امپراتور آینده اصلاً احساس ناراحتی نمیکرد. او به دزدان دریایی دستور میداد و از آنها میخواست که اجازه دهند بخوابد. علاوه بر آن، دزدان دریایی را وادار میکرد به سخنرانیها و شعرهایش گوش دهند و اگر به نظر میرسید به قدر کافی تحت تأثیر قرار نگرفتند آنها را بی سواد خطاب میکرد.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/