موضوع جدا بودن یا نبودن ورزش از سیاست مسئلهای است که هر از گاهی به بهانههای مختلف مطرح میشود. این بار جنگ روسیه و اوکراین و تبعات این درگیری که دامنگیر جهان ورزش شده، نوع برخورد سازمانها و نهادهای جهانی ورزش با ادعای معروف" جدایی ورزش از سیاست" را در بوته آزمایش قرار داده است.
با وجود ادعاهای مطرح شده درباره جدایی ورزش از سیاست، شواهد حاکی از آن است که سیاست و تصمیمهای سیاسی بر رویدادهای ورزشی تاثیرگذار هستند.
اگرچه نهادهای بین المللی و فدراسیونهای ورزشی جهان شعار جدایی ورزش از سیاست را سر میدهند و آن را در بین قوانین خود گنجانده اند و سعی میکنند در ظاهر خود را حامی چنین تفکری نشان دهند، اما عملا و در بزنگاهها رفتاری کاملا مغایر با این شعار انجام داده و اقدام سیاسی را در دستور کار خود قرار میدهند.
با شروع جنگ روسیه و اوکراین مرز بندیهای سیاسی بار دیگر به جریان افتاد و غرب تمام قد پشت سر اوکراین ایستاد. هنوز این کشمکش در مراحل ابتدایی خود بود که رسانههای غربی شروع به گمانه زنی درباره سلب حق میزبانی فینال لیگ قهرمانان اروپا از روسیه کردند.این دیدار قرار بود روز ۷ خرداد در ورزشگاه گازپروم شهر سن پترزبورگ برگزار شود.
سرانجام فشارها کارگر شد و اتحادیه فوتبال اروپا که بارها ژست جدایی ورزش از سیاست را به خود گرفته و بارها باشگاهها و بازیکنان را به جرم رفتار و کنش سیاسی جریمه و محروم کرده، خود در حرکتی کاملا سیاسی به طور رسمی میزبانی فینال لیگ قهرمانان را از سن پترزبورگ گرفت و به پاریس و ورزشگاه پارک دو پرنس اهدا کرد.
این تازه آغاز ماجرا بود، در پی این تصمیم تیم ملی فوتبال لهستان که روز ۲۴ مارس در پلی آف جام جهانی باید به مصاف روسیه برود، اعلام کرده در این دیدار حاضر نخواهد شد. تیمهای سوئد و جمهوری چک هم که رقبای احتمالی روسیه بودند، دقیقا چنین موضعی گرفته اند و جالبتر این که هر سه تیم به همراه رئیس فدراسیون فوتبال فرانسه از فیفا خواستند روسیه را از جام جهانی قطر کنار بگذارد.
فیفا که مقهور قدرتهای سیاسی است، ابتدا زیر بار محرومیت روسیه از جام جهانی نرفت و فقط سرود ملی و پرچم روسیه را تحریم کرد و حکم داد که تیم ملی فوتبال روسیه باید تحت عنوان اتحادیه فوتبال روسیه در مسابقات بین المللی حضور یابد اما در برابر فشارهای فزاینده حامیان اوکراین تاب نیاورد و با صدور بیانیه ای مشترک با یوفا، تیم ملی روسیه را به دلیل تجاوز به اوکراین تا اطلاع ثانوی از حضور درتمامی رقابتهای بین المللی از جمله جام جهانی قطرمحروم کرد. این در حالی است که فیفا آمریکا را که سال ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کرد از جام جهانی ۲۰۰۲ کره - ژاپن محروم نکرد.
نمونه بارز سرسپردگی فیفا مقابل تصمیمهای قدرتهای سیاسی نوع رفتار این سازمان با کشورمان است. فیفا که ادعای مبارزه با سیاسی کاری و سیاست زدگی در فوتبال را دارد و به همین بهانه ایرادهای فراوانی به اساسنامه فدراسیون فوتبال کشورمان گرفته سالها است که پولهای فوتبال کشورمان را به بهانه تحریم بلوکه کرده، یا کنفدراسیون فوتبال آسیا که باز به بهانه تحریم، پاداشهای تیم فوتبال پرسپولیس را مسدود کرده است.
از ماجرای روسیه و اوکراین دور نشویم. فوتبال تنها ورزشی نیست که روسها قرار است در آن تاوان بدهند. به تازگی فدراسیون جهانی والیبال نیز اعلام کرد میزبانی لیگ ملتهای والیبال و جام جهانی هم از روسیه گرفته شده است.
این در حالی است که کمیته بین المللی المپیک هم از فدراسیونهای جهانی خواسته مسابقات خود در مسکو را به جای دیگری منتقل کنند در حالی که آمریکا با وجود این که سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد، مشمول هیچ محرومیتی نشد و چند ماه بعد در المپیک آتن حضور یافت.
فدراسیون جهانی جودو نیز در حمایت از اوکراین واکنش نشان داد و سمت ریاست افتخاری ولادیمیر پوتین بر این فدراسیون را به حالت تعلیق درآورد.
وقتی این رفتارها را با تصمیمهای پیشین این فدراسیونها و نهادها مقایسه میکنیم، سیاست یک بام و دو هوای آنها در برخورد با مسئله سیاست و ورزش خیلی واضح خود را نشان میدهد.
هنوز یادمان نرفته است که همین فدراسیون جهانی جودو چطور کشورمان را به دلیل رویارو نشدن ورزشکار ما با ورزشکار رژیم متجاوز و اشغالگر قدس تعلیق کرد یا در همین المپیک ۲۰۲۲ توکیو وقتی فتحی نورین جودوکار الجزایری حاضر به مبارزه با ورزشکار رژیم صهیونیستی نشد چطور او را از دهکده بازیها اخراج و محروم کرد و سپس این ورزشکار و مربی اش به مدت ۱۰ سال از سوی فدراسیون بین المللی جودو (IJF) محروم شدند.
در حالی که سلتیک به خاطر اهتزار پرچم فلسطین در ورزشگاه توسط هوادارانش، جریمه می شود، اخیرا در دیدار منچسترسیتی و اورتون بازیکنان در حالی وارد میدان شدند که پرچم اورتون روی لباسشان نقش بسته بود و در تابلوی ورزشگاه به صراحت از پوتین خواسته شد به جنگ پایان دهد.
از نگاه این سازمانها سیاست از ورزش جدا است تا وقتی که پای یکی از هم پیمانان آنها در میان نباشد.
ایران ما سالها است که قربانی رفتار سیاسی نهادهای تصمیم گیرنده در ورزش است. کشور ما بخصوص به دلیل حمایت از آرمان فلسطین و مردم این کشور بارها مورد بی مهری، جریمه و محرومیت قرار گرفته است. حتی فیفا شعارهای مذهبی رو سکوهای ورزشگاههای ما را نیز بر نمیتابد.
شعائر مذهبی و حمایت ما از فلسطین اقدامی سیاسی و مغایر با قوانین ورزشی است، اما حمایت یوفا و فیفا و دیگر کشورهای غربی از هم پیمانانشان سیاسی قلمداد نمیشود؛ و این همان سیاست یک بام و دو هوای معروف است.
تحریم های اخیر ورزشی علیه روسیه در مورد معدود کشورهای دیگر هم لحاظ شده است اما آیا در مورد عربستان و حمله به یمن، در مورد اشغال فلسطین هم از اهرم فشاری به نام ورزش استفاده شد؟
اگر موضوع تحریم های ورزشی را به ورزش استنتاج معکوس در نظر بگیریم یعنی بازی را از انتها به ابتدا بیاییم و حتی استراتژیهای غلط را حذف کنیم باز هم به سرخط می رسیم که آیا این فشار حداکثری تاثیری در اعتقادات مذهبی و ملی داشته است؟
در بازی استنتاج معکوس طرفین راه ها را در نظر میگیرند و دست آخر به این نتیجه می رسند کدامیک برایشان سودمند تر است و این یک هجمه مقطعی در جنگ روسیه و اوکراین است که شاید با یک روش ساده ریاضی قابل حل باشد.
از بُعد دیگر این ماجرا در کیفیت ورزش تاثیر گذار خواهد بود و با روح ورزش منافات دارد. این بازی را اگر از اول به آخر بخوانیم شاید در بین راه مسیر تغییر کند.
آخر این بازی امروز است و هر چه به ابتدا برویم مسیر برای تحریم کنندگان ورزش تغییر میکند.
بیشتر بخوانید
چرا ورزشکاران را ار رویایی با ورزشکاران اسرائیل منع میکنید؟
متاسفانه در یک جو پر هیجان هستیم و طرفداران شرق و غرب به دنبال اثبات ادعاهایشان هستند اما به صورت هیجان زده و شتاب زده و بدون منطق و استدلال کافی
شما ها چطور حاضرید از روسیه حمایت کنید اما مردم که هر دو را محکوم میکنند را به حمایت از امریکا در طول حملاتش به بقیه کشورها متهم میکنید این حرفای شما بدی خیانت به آرمان های انقلاب را که نه شرقی نه غربی بود را میدهد