کارمند ایستگاه مترو دانشگاه شریف، ۴۱۷قطعه پلاک طلا به ارزش بیش از ۷۰۰میلیون تومان را پیدا کرد و به صاحبش برگرداند.

سال‌ها مدرک مهندسی مکانیک خود را زیر بغل زده و از این اداره به آن سازمان رفته تا شاید کاری پیدا کند، اما دست خالی برگشته و مجبور شده برای تأمین مخارج خانواده‌اش، میوه فروشی و حتی ضایعات جمع کند.

پنجم فروردین امسال ۴۰ساله می‌شود، اما همه موهایش سفید شده و نشان از سختی‌های زیادی می‌دهد که در زندگی کشیده است. این روز‌ها در خانه پدر همسرش، در شهر قدس (قلعه حسن خان) مستأجر است و از دار دنیا، خودرویی دارد که سال۱۳۸۸ تولید شده و چهار طرفش رنگ و خوردگی دارد. «مهدی معصومی» را می‌گوییم که چندی پیش ۴۱۷قطعه پلاک طلا به ارزش بیش از ۷۰۰میلیون تومان پیدا کرد و به صاحبش پس داد. او سال۱۳۹۱ در شرکت مترو تهران مشغول کار شده و در این مدت، بار‌ها اموال گمشده مردم را به صاحبشان برگردانده است.

مردی بی حال در ایستگاه مترو

بیشتر شبیه یک معجزه است. فردی با کیسه پر از پلاک طلا در ایستگاه مترو صادقیه سوار بر قطار شده و در ایستگاه مترو امام خمینی (ره) متوجه گم کردن آن می‌شود. با اینکه هیچ امیدی به پیدا کردن کیسه جواهرات نداشته، از مأموران مترو درخواست کمک می‌کند.

آن سوی ماجرا، مشخص نیست که چطور کیسه پلاک‌های طلا در ایستگاه مترو دانشگاه شریف از قطار پیاده شده و روی صندلی‌های ایستگاه نشسته تا یکی از کارکنان شریف مترو پیدا کرده و به صاحبش برگرداند.

ماجرای ۴۱۷قطعه طلا در کیسه زباله

«مهدی معصومی» که کاردان مسئول ایستگاه دانشگاه شریف است، درباره واقعه آن روز می‌گوید: «ساعت یک ربع به ۶ بعدازظهر اطلاع دادند فردی یک کیسه طلا گم کرده است. با همکارانم به سمت سکو‌ها رفتیم. من هم به سکویی رفتم که قطار‌ها به طرف فرهنگسرای اشراق حرکت می‌کنند. حین گشت‌زنی، چشمم به فردی خورد که روی صندلی نشسته و کوله‌پشتی‌اش را روی یک کیسه پلاستیکی سیاه گذاشته است. گفته بودند طلا‌ها در یک کیسه مشکی است. من هم با سرعت زیاد به سمتش دویدم و فریاد زدم مگر این کیسه مال شماست؟ او هم ترسید و از آنجا دور شد. قسمتی از کیسه پاره شده و مشخص بود که درون آن چیست.»

او ادامه می‌دهد: «وقتی با همکارانم در ایستگاه مترو امام خمینی (ره) تماس گرفتم، گفتند حال صاحب طلا‌ها به خاطر شوک عصبی زیاد بد شده و نیرو‌های اورژانس مشغول مداوای او هستند. چند دقیقه بعد، همسرش به ایستگاه آمد و پس از او هم، پلیس مترو و مالک طلا‌ها سراغم آمدند.»

به هیچ‌کس اطمینان نکردم

معصومی تا زمان رسیدن پلیس و صاحب پلاک‌های طلا به ایستگاه مترو، احتیاط‌های لازم را انجام داده است. می‌گوید: «از همکارنم خواستم مراقبم باشند، چون احتمال می‌دادم آن فرد برای گرفتن کیسه طلا سراغم بیاید. چند دقیقه بعد هم، فردی مراجعه کرد و گفت پلیس مترو است، اما کیسه را به او ندادم و گفتم جواهرات را به کسی می‌دهم که بشناسم. نیم ساعت بعد ۲مأمور و صاحب طلا‌ها به ایستگاه آمدند و کیسه را پس از نشانی دادن تحویل‌شان دادم. نیرو‌های پلیس هم او و همسرش را اسکورت کرده و از ایستگاه رفتند.»

او درباره شرح حال مالک پلاک‌های طلا می‌گوید: «حال خوبی نداشت و دست چپ او بی‌حس شده بود. کمی ماساژش دادم تا اینکه با دیدن کیسه طلا آرام شد.» وقتی از معصومی می‌پرسیم چقدر مژدگانی گرفته، می‌گوید: «برای گرفتن مژدگانی این کار را نکردم. اصرار کرد، ولی قبول نکردم. اولاً انجام وظیفه بود، دوماً ما شیرینی‌مان را از خدا می‌گیریم.» سپس درباره اینکه چرا این مقدار جواهرات با قطار مترو جابه‌جا شده، می‌گوید: «صاحب پلاک‌های طلا گفت برای اینکه سریع‌تر به مقصد برسد، سوار قطار مترو شده و کارش طلاسازی است. برای اینکه جلب توجه هم نکند، جواهرات را در کیسه زباله گذاشته بود. البته او ۲کیسه جواهرات داشت که در ایستگاه مترو امام خمینی (ره) متوجه شده بود یک کیسه را گم کرده است.»

همشهری ریزعلی هستم

اصالتاً آذربایجانی و اهل شهرستان میانه است و افتخار می‌کند همشهری دهقان فداکار است. یک طبقه از خانه پدر همسرش را اجاره کرده و بیشتر اوقات سعی می‌کند دو شیفت کار کند تا از عهده مخارجش بربیاید. وقتی می‌گوییم با پولی که از فروش پلاک‌های طلا می‌توانست حداقل یک خانه ۱۰۰متری در شهر قدس بخرد، در جمله‌ای کوتاه می‌گوید: «پدر و مادرم از این نان‌ها به خورد من نداده‌اند.»

معصومی سال۱۳۹۶ هم مقداری طلا و پول نقد در ایستگاه مترو امام خمینی (ره) پیدا کرده و به صاحبش برگردانده است. حساب کیف‌ها، مدارک شناسایی و تلفن‌های همراه هم که پیدا کرده، از دستش در رفته است. جالب اینجاست که او در این مدت، به روان‌شناس قابلی تبدیل شده؛ چرا که با نگاه به چهره افراد متوجه می‌شود که چه قصدی دارند. برای همین ۲سارق را در ایستگاه‌های مترو دستگیر کرده که حتی سلاح گرم به همراه داشته‌اند. او اکنون ترم دوم کارشناسی ارشد برق را می‌گذراند و درباره اثرات کار‌های خداپسندانه در زندگی‌اش می‌گوید: «خیلی وقت‌ها مشکلاتی داشتم که خدا دستم را گرفت و گره از مشکلاتم باز کرد. در کنار این موضوع، وقتی خوشحالی را در چهره کسانی می‌بینم که به اموال گمشده خود می‌رسند، انگار دنیا را به من می‌دهند.»

بچه‌هایم به من افتخار می‌کنند

«مهدی معصومی» دختری ۷ساله و پسری ۴ساله دارد. می‌گوید: «آن‌ها به سنی رسیده‌اند که متوجه خیلی از موضوعات می‌شوند. وقتی خبر پیدا کردن کیسه طلا را شنیدند، دست و صورتم را بوسیدند و گفتند به من افتخار می‌کنند. مگر چیزی در دنیا وجود دارد که بهتر از این باشد؟» البته او از برخی افراد هم طعنه شنیده که چرا طلا‌ها را برنداشته، اما از این گوش شنیده و از گوش دیگر بیرون کرده است.

منبع: همشهری آنلاین

برچسب ها: قیمت طلا ، نیکوکاری
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
احد
۰۹:۲۵ ۲۲ اسفند ۱۴۰۰
قسمت مهم صحبت های ایشان نیست که فرمودند این کار را برای شادی دل امام زمان عجل انجام دادند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۱۱ ۲۰ اسفند ۱۴۰۰
انسان والا همیشه به شرافت می اندیشد؛ انسان عادی، به آسایش خود.((کنفوسیوس))