سالمندی، کشور را تهدید میکند و فرصت کمی برای جبرای این بحران داریم. به گفته کارشناسان، تنها ۲۰ سال برای جبران سالمندی جمعیت فرصت باقی است که تا پنجسال آن فرصت طلایی محسوب میشود.
اوضاع وقتی وخیمتر میشود که با افزایش سن ازدواج و فاصله سن والدین و فرزندان آسیبهای جدید در جامعه مشاهده خواهد شد. قدیمترها پسرها که پشت لبشان سبز میشد کمکم بزرگترهای فامیل به فکر میافتادند که برایشان آستین بالا بزنند و دختری را هم که نشان میکردند نهایتا ۱۵ یا ۱۶ سال داشت. سالها که گذشت کمکم سن ازدواج بالا رفت، اما در دو دهه گذشته این افزایش سن بهطرز چشمگیری در جامعه بالا رفته و در شهرهای بزرگ عملا به مرز ۳۰ سال رسیده است. عوامل مختلفی برای این افزایش سن ازدواج مطرح میشود، عواملی که عمدتا رنگ و بوی اقتصادی دارند، اما آنطور که روانشناسان میگویند عوامل اقتصادی شاید بخشی از این علل تاخیر در ازدواج جوانان باشد و این عوامل فرهنگی و اجتماعی هستند که نقش پررنگتری در این زمینه ایفا میکنند. اما سوال اینجاست فاصله سنی بین فرزندان و والدین چه تبعاتی دارد؟
سن ازدواج در ایران در یک دهه گذشته بین ۴ تا ۶ سال در استانهای مختلف افزایش یافته و بیشترین رشد با ۶ درصد مربوط به تهران است. درحالحاضر، حدود ۱۳میلیون ازدواجنکرده و مجرد در ایران داریم که «تقریبا نیمی از آنان دختر و نیمی پسر هستند.» این افراد «از سن مناسب ازدواج عبور کردهاند» که به دلیل «افزایش و بالارفتن سن ازدواج» رخ داده است. بالارفتن سن ازدواج موجب «افزایش افسردگی و استرس در جامعه و نیز افزایش ناباروری و مشکلات اجتماعی» عنوان میشود. با این فرض اگر یک جوان ایرانی در ۳۰ سالگی ازدواج کند به همین اندازه با فرزندانش فاصله دارد.
دکتر «زینب رمضانعلی پور»، روانشناس و استاد دانشگاه میگوید: «فاصله سنی بین والدین و فرزندان تاثیر بسیاری در تربیت دارد. پدر و مادرهای با سن بالا درک درستی از شرایط زندگی فرزندان ندارند. این باعث جدایی فرد از ساختار جامعه میشود. این مساله تبعات بسیاری دارد که میتواند به ناهنجاریهای اجتماعی ختم شود. فرزندان بیشتر نیازمند والدینی همراه هستند و نبود این مساله باعث خسارتهای جبرانناپذیری میشود.»
فاصله سنی بین والدین و پدر و مادر دارای فرمول خاصی نیست، چراکه تفاوتهای فردی پدر و مادرها و حتی تفاوتهای فردی بین فرزندان در کیفیت آن موثر است و به ازای هر فرد ممکن است میانگین تغییر کند، اما یک اصل کلی وجود دارد که با افزایش سن والدین و فاصله زیاد سنی آنها از کودکان، مشکلات عمومی ایجاد میشود. پدر و مادر با بالا رفتن سن، نیازها و دغدغهها و دلمشغولیهای متفاوتی دارند. حتی از نظر قوه بدنی و شرایط جسمی نیز توان والدین تغییر میکند، مثلا اگر والدین در میانگین سنی ۲۰ تا ۳۰ سال قرار داشته باشند، نگاهشان به فرزندآوری و علاقهمندی آنها به همکاری و مشارکت به فرزندان کاملا متفاوت از پدر و مادری خواهد بود که میانگین سن آنها بین ۳۰ تا ۴۰ سال است. همچنین والدین جوان از شرایط جسمانی مناسبتری برخوردار هستند و شرایط متفاوتی را برای صرف وقت برای بچهها ایجاد میکنند.»
بیماریهایی به سراغ فرزندان میآید
این روانشناس میافزاید: «یکی از این توقعات حال خوب داشتن و سرزندگی و شادابی پدر و مادر است، اما وضعیت جسمی درحالیکه سن رو به افزایش است دچار تغییراتی میشود. ممکن است برخی بیماریها برای والدین اتفاق بیفتد و از طرفی هم مشغلههای کاری نیز بیشتر میشود. معمولا کودکان از پدر و مادرشان توقع بازیهایی را دارند که به جنبوجوش و تکاپوی زیادی نیاز دارد یا از آنها گردشها و حضور در اماکنی را میطلبند که به انرژی جسمی بالا نیاز دارد و این انتظارات کودکان در والدین با سن بالا کمتر برآورده میشود. یکی دیگر از موضوعاتی که ممکن است والدین با اختلاف سنی بالا درگیر آن شوند، موضوع مقایسه و قیاس آنها با پدر و مادر دیگر همسنوسالان است، این کار ازسوی کودکان و نوجوانان به کرات انجام میشود و آنها همیشه بهدنبال ظاهری جوان، شاداب و سرزنده در پدر و مادرشان هستند. آمارهایی وجود دارد که نشان میدهد وقتی افزایش نامتعارف در فاصله سنی بین والدین و فرزندان وجود داشته باشد، احتمال افسردگی در بچهها و احتمال گرایش به سرگرمیهای نامتعارف بیشتر میشود. همچنین براساس آمار، اگر اختلاف سنی والدین ۴۵ سال باشد، در مقایسه با فاصله سنی ۲۵ سال برای فرزندان سه برابر این امکان وجود دارد که دچار مشکل بیشفعالی و اوتیسم شوند.»
اختلاف سنی با فرزندان کمتر از ۲۰ سال باشد
این استاد دانشگاه میگوید: «بچهدار شدن در هر سن و سالی مزایا و معایب خاص خودش را دارد فرزندآوری در اوایل ۲۰ سالگی علاوه بر مزایا، گاه مشکلات زیادی را برای فرزند و والدین ایجاد میکند و همینطور فرزندآوری در دهه ۴۰ سالگی، نیز تاثیراتی روانی و جسمانی بر والدین و فرزندان دارد. بهتر است اختلاف سنی با فرزندان کمتر از ۲۰ سال و بالاتر از ۴۰ سال نباشد. در پژوهشی، ۸۰ درصد از مادران و ۷۰ درصد از پدران معتقد بودند بهترین سن فرزندآوری، دهه ۳۰ زندگی است. پدر و مادر با بالا رفتن سن، نیازها و دغدغهها و دلمشغولیهای متفاوتی دارند و اختلاف سنی زیاد بین والدین و فرزندان سبب میشود بین نحوه تفکر و رفتار والدین و فرزندان آنها اختلافات زیادی به وجود بیاید. وجود اختلاف سنی بین والدین و فرزندان باعث میشود که فرزندان از اینکه والدینشان سنشان بالا باشد، خجالت بکشند. آنها همیشه بهدنبال ظاهری جوان، شاداب و سرزنده در پدر و مادرشان هستند و والدین خود را با والدین دوستانشان مقایسه میکنند. پدر و مادر در هر سنی که باشند باید فرزندان با احترام با آنها برخورد کنند. والدین مسن، شور و اشتیاقشان نسبتبه یک پدر و مادر جوانتر کمتر است و حوصله تعامل کردن با کودک خود را ندارند. فرزندآوری در سنین بالا مسوولیت مضاعفی برای پدر و مادر دارد.»
او میافزاید: «فاصله سنی زیاد پدر و فرزند باعث میشود که وقتی بچه به سن نوجوانی میرسد، پدر سنین میانسالی را طی کند. در این حالت هر دو دچار بحران هستند، یکی در بحران نوجوانی به سر میبرد و دیگری بحران میانسالی را پشت سر میگذارد و این ممکن است باعث شود تعاملشان منجر به برخورد شود.
فاصله سنی زیاد بین والدین و فرزندان موجب
عدم درک هویت اجتماعی و شخصیتی میشود و زبان مشترک بین آنها از بین میرود و فرزندان بهخصوص در سنین نوجوانی برای پرکردن این خلأ ممکن است درگیر دوستیهای خیابانی شوند. مهمترین موضوعی که در اختلاف سنی زیاد مطرح میشود تفاوت نسلهاست. والدین مسن اغلب نوجوانی و جوانی فرزندانشان را با نوجوانی و جوانی خود مقایسه میکنند و انتظار دارند فرزندانشان مانند خودشان رفتار کنند، اما فرزندان دوست دارند مطابق با جامعه امروزی رفتار کنند و این مساله سبب بروز اختلاف میان آنها میشود.»
منبع: صبح نو