بعد از طلاق از همسرم تمام فکر و ذهنم شد فرزندم! سعی کردم تنشهای قبل را برای او جبران کنم و برای او هم مادر باشم و هم پدر. گاهی حتی خودم را فراموش کردم تا او خوش باشد. تمام تلاشم را کردم تا او را به خواستههایش برسانم، حالا کم آوردم و احساس میکنم نیاز به یک همراه، همدم و همسر دارم، اما هر بار که فکر ازدواج مجدد به سراغم میآید با سؤالات بیجوابی روبرو میشوم که من را از تصمیمم منصرف میکند؛ اینکه چطور به فرزندم بگویم که میخواهم ازدواج کنم؟! اصلاً به او بگویم یا نه؟! اگر مخالفت کند چه؟! و هزار و یک سؤال بیجواب دیگر.» این تنها بخشی از دغدغههای والدینی است که بعد از فوت همسر یا جدا شدن از او دغدغه ازدواج مجدد دارند.
رویارویی با یک حقیقت تلخ
حقیقت این است که ازدواج مجدد مادر یا پدر برای کودکان و نوجوانان نگرانکننده است. وقتی والد تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد، کودک ممکن است به یاد روزهای زندگی در خانواده اصلی خود و زمانی که با پدر یا مادر خود داشته بیفتد، اما با ازدواج مجدد والد، کودک با این واقعیت روبرو میشود که والدینش هرگز دیگر آشتی نخواهند کرد و به خانواده اصلی خود بازنخواهد گشت. باید توجه داشت که این برای کودکان و به ویژه نوجوانان تلخترین حقیقت ممکن این ماجراست. از طرف دیگر، بچههایی که در طول دوره تک والدینی رابطهای نزدیک با پدر یا مادر خود ایجاد کردهاند، بعد از ازدواج مجدد باید والد خود را با یک همسر جدید و شاید با خواهر و برادرهای ناتنی شریک کنند؛ این مسائل میتواند غم و اندوه بزرگی را برای کودک به همراه داشته باشد همچنین کودک ممکن است احساس ناخوشایندی داشته باشد که باید به دو پدر یا دو مادر عادت کند.
مجرد ماندن فداکاری نیست
نگرانی کودکان و نوجوانان در رابطه با ازدواج مجدد والدین شان کاملاً طبیعی است، اما اینکه یک نفر به خاطر فرزندش، خودش را از ازدواج مجدد محروم کند و بهتنهایی بار مشکلات را به دوش بکشد، یک تصمیم درست است؟ آیا ازدواج نکردن مجدد والدین همچنان میتواند مصداق یک فداکاری تمام عیار برای فرزندان باشد؟ ازدواج مجدد پس از طلاق یا فوت همسر، حق طبیعی و شرعی هر زن و مردی است، اما آیا لازم است که کودک یا نوجوان آمادگی ازدواج مجدد مادر یا پدرش را داشته باشد؟
«دکتر ویدا فلاح»، روانشناس و مدرس مهارتهای زندگی در پاسخ به این سوال میگوید: «جواب قطعی در اینباره نمیتوان داد؛ به دلیل اینکه آمادگی کودک، هم به سن کودک و هم به نوع برخورد خانواده بستگی دارد. مثلاً، معمولاً کودکان در سنین قبل از ۵ سال خودشان را با شرایط جدید وفق میدهند، اما ممکن است یک کودک ۵ ساله در حالت عادی هم لجباز، پرخاشگر و بهانهگیر باشد و واقعیت کمبود حضور پدر یا مادر را حس کند و این را با رفتارش نشان دهد، این بچه قطعاً باید برای ازدواج والد خود آماده شود لذا شرایط کودکان با یکدیگر متفاوت است، اما بااینوجود باز هم ازدواج والد در سن کودکی فرزند بسیار راحتتر از سن نوجوانی است. در سن نوجوانی، نوجوان مقاومت بیشتری برای ازدواج والدش خواهد داشت و با صحبت کردن باید این آمادگی را در او ایجاد کرد.»
مهمترین اشتباه والدین قبل از تصمیم به ازدواج مجدد
دکتر فلاح با اشاره بهاشتباه والدین در میزان وابستگی به فرزند میگوید: «یکی از اشتباهاتی که اغلب والدین مرتکب میشوند این است که وقتی همسرشان را به دلیل طلاق یا فوت از دست میدهند، وابستگیشان به فرزند را بیشتر کرده و سعی میکنند کمبود فرزندشان را با رابطه عمیق خودشان با فرزندشان جبران کنند، اما والد با این کار این پیام را به فرزند انتقال میدهد که هیچکس جای تو را در قلب من نخواهد گرفت. گاهی حتی والد این نکته را به فرزندش متذکر میشود که بعد از مادر یا پدرت، من هرگز ازدواج نمیکنم که این اشتباه محض است، زیرا ممکن است والد بهجایی برسد که احساس کند نیاز به همسر و همراه دارد و وقتی این را مطرح کند کودک را به نقطهای میرساند که با خودش فکر میکند پس مادر یا پدرم دیگر به فکر من نیست و آنقدرها برایش کافی و مهم نیستم.»
بهترین روش مطرح کردن ازدواج مجدد به کودکان
گفتگو به تنهایی بسیاری از بحرانهای خانوادگی را رفع میکند. در این زمینه نیز این راهکار موثر است. دکتر فلاح در این باره میگوید: «اولاً پدر یا مادر باید در موارد مختلف با فرزند گفتگو داشته باشد و تصمیمهای مختلف را نه از باب مشورت گرفتن بلکه برای مطلع کردن با کودک یا نوجوان در میان بگذارد تا بتواند این موضوع مهم را نیز با فرزندش مطرح کند.»
فلاح ادامه میدهد: «برای مطرح کردن ازدواج مجدد بههیچعنوان پای فرزند را وسط نکشید و نگویید که من به خاطر تو میخواهم ازدواج کنم، چون در این صورت خواهید شنید که من نیازی به نامادری یا ناپدری ندارم! برای مطرح کردن این موضوع، با لحنی آرام کودک را از ازدواج خود آگاه کنید و درباره اهمیت حضور او در زندگیتان صحبت کرده و سپس درباره نیازتان به داشتن همسر گفتگو کنید. توجه داشته باشید که در مرحله اول، فرزند را تنها از احساس نیازتان به داشتن همسر مطلع کنید، نه اینکه به او بگویید همسر دلخواهتان را پیداکردهاید.»
اگر فرزند راضی به ازدواج پدر یا مادرش نشد چه؟!
برخی کودکان و نوجوانان به خاطر کلیشههایی که شنیدهاند مثل اینکه نامادری یا ناپدری مثل پدر یا مادر خودت نیست، اذیتت میکند، باعث فاصله بین تو با مادر یا پدرت میشود و... با ازدواج والدینشان مخالفت میکنند؛ «دکتر فلاح» در این باره توضیح میدهد: «در صورت مخالفت فرزند با این موضوع، والد باید سعی کند با گفتوگوی صحیح فرزند را متقاعد کند و بهصورت غیرمستقیم برای او توضیح دهد که علاوه بر رفع نیازهای خانه، نیازهای دیگری دارد که تنها باوجود داشتن همسر میتواند آن نیازها را تأمین کند.»
یکی از راههای راضی کردن کودک به این ازدواج را ملاقات و دیدار فرزند با فرد موردنظر است: «والد باید زمینه ملاقات و آشنایی بیشتر فرزند با فرد موردنظر را فراهم کند تا هم کودک یا نوجوان با نامادری یا ناپدریاش آشنا شود و هم پدر یا مادری که قصد ازدواج مجدد دارد، متوجه نحوه برخورد همسر آیندهاش با فرزندش بشود.»
این کارشناس مسائل خانواده با تأکید بر راضی کردن فرزند ادامه میدهد: «چنانچه فرزند بههیچوجه با ازدواج والد خود موافقت نکرد در این صورت والد باید از یک مشاوره آگاه و خبره کمک بگیرد تا او را به مرحله پذیرش و سازگار شدن نزدیک کند.»
چطور فرزند همسرمان را مانند فرزند خودمان بدانیم
«دکترفلاح» در پاسخ به این سؤال میگوید: «قبل از رفتار باید بگوییم که افکار و باورهای فرد با فرزند یا فرزندان همسرش باید چگونه باشد، یعنی چنین فردی قبل از ازدواج باید قبول کند که بهراحتی توسط فرزند همسر آیندهاش پذیرفته نمیشود و لازم است صبر و حوصله به خرج دهد. باید قبول کند که از درون، فرزندِ طرف مقابل را بپذیرد، او را درک کند و برای او هم مانند فرزندان خود یک حامی باشد. ناپدری یا نامادری در رفتار با بچههای همدیگر باید تصور کنند که انگار با فرزند خودشان طرف هستند و از خودشان این سؤال را بپرسند که دوست دارند همسرشان با بچههای آنها چگونه برخورد کند؟! با این تصورحتما ناخودآگاه نوع برخورد و احساسشان نسبت به فرزند طرف مقابلشان تغییر خواهد کرد.»
مدیریت اختلافات بین خواهر و برادرهای ناتنی
بعد از ازدواج علاوه بر چالشهایی که بین فرزند با ناپدری یا نامادری ممکن است وجود داشته باشد، گاهی فرزند با برادر یا خواهرهای ناتنی خود دچار مشکل و اختلاف میشود، «دکتر فلاح» در خصوص مدیریت این اختلافات توسط والدین این توصیه را دارد: «والدین ابتدا باید نحوه ارتباط با کودک یا نوجوان خودشان را یاد بگیرند. اگر کسی نتواند بهدرستی با فرزند خودش ارتباط برقرار کند با فرزند همسرش هم نخواهد توانست ارتباط برقرار کند. والدین باید اصول فرزند پروری و گفتگو را آموزش ببینند و چه در رابطه با فرزند تنی و چه ناتنی دست از میانجیگری و جانبداری بردارند.»
کلیشههای غلط درباره ناپدری و نامادری
متأسفانه در جامعه ما یک نگاه کلیشهای نسبت به ناپدری و نامادری وجود دارد و اغلب در فلیم و داستانها، مادر و پدر ناتنی بسیار بد و زجر دهنده به نمایش گذاشته میشود و همین موضوع منجر به ترس کودکان و نوجوانان از ازدواج مجدد والدینشان میشود؛ دکترفلاح درباره این نوع نگاه به ناپدری و نامادری میگوید: «باید آگاهی را بالا ببریم و با ساختن فیلم و سریالهای مناسب گویای رفتار درست باشیم تا خودبهخود الگوبرداری شود. فارغ از این، خود ما هم باید از این کلیشهها خارج شویم و این تعریف را در ذهن کودک یا نوجوانمان تغییر دهیم که لزوماً نامادری یا ناپدری آن کلیشهای نیست که در فیلم و داستانهایی همچون سیندرلا دیدیم و شنیدیم؛ نامادری یا ناپدری میتواند فردی بالغ و مهربان باشد.»
شرط ازدواج مجدد موفق
این روانشناس در پایان ازدواج مجدد موفق را مشروط به داشتن آمادگی ازدواج، تغییر رفتارها برای بهتر شدن، انتخاب و شناخت درست همسر میداند و در این باره این توضیح را میدهد: «این ازدواج مانند آغاز هر زندگی مشترکی، نیاز به مشاوره دارد تا دلیل طلاق طرفین، نحوه مقابله طرفین با مشکلات در زندگی سابق و سطح انتظارات از همسر سابق و همسر آینده مورد ارزیابی قرار گیرد و بهطور همزمان مسئولیت فرزندپروری را هم آموزش ببینند. در این صورت و مشروط بر این موارد میتوان به پایدار شدن زندگی مجدد امیدوار بود.»
منبع : ایرنا