با شروع سال جدید، خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان در خصوص وضعیت فکری و فرهنگی جامعه و راهحل بحرانهای موجود با فخرالدین دوست محمد، کارتونیست بینالمللی، تصویرگر نشریه موفقیت، سخنران و نویسنده مقالات انگیزشی و موفقیت، به گفتوگو پرداخته است؛
از کارتون تا نگاه خلاق
فخرالدین دوست محمد در خصوص تحول در نگاه شخصیاش میگوید: دیدن وضعیت بغرنج جامعه سبب شد بنده وارد فضای آموزش نگاه خلاق شوم. از آنجاییکه کارتونیست بودم، هنر خلاق را از کارتون یاد گرفتم و پیشهام به من کمک کرد از زوایای مختلفی به سوژهها نگاه کنم و این فرمول را به تمام زندگی تعمیم دادم. بهعنوان هنرمند، از ۷، ۸ سال پیش نوشتن مقاله و یادداشت را شروع کردم و آنها را در مطبوعات و نشریات مختلف از جمله نشریه موفقیت به چاپ رساندم.
در مراکز علمی و دانشگاهی، هنرستانها، سازمانهای دولتی و خصوصی، توانستم مبحث نگاه خلاق را تا حدودی ترویج کنم و به افراد آموزش دهم که به نگاه خلاق مجهز شوند و با سیستم فکری متفاوتی به چالشهای زندگی نگاه کنند.
خلاقیت، یعنی اندیشه و نگاه نو
به گفته دوست محمد، برای تعریف خلاقیت دنبال معنی لغویاش نمیروم. بهنظر بنده خلاقیت یعنی نگاه نو و تازه داشتن به همه بخشهای زندگی و بهتمام ابزار و مواد و مصالحی که وجود دارد. خلاقیت یعنی به اندیشه جدید و تولیدات جدید برسیم.
نگاه خلاق، عامل اصلی توسعه
وی معتقد است؛ سالهای سال است که در کشورهای توسعهیافته به اهمیت این موضوع پی بردهاند و از سنین ابتدایی بر پرورش خلاقیت کودکان تمرکز دارند. زیربنای سیستم آموزشی و تربیتی آنها به خلاقیت بر میگردد. در تمام ابعاد زندگی به اهمیت این موضوع پی بردهاند و از آن استفاده میکنند. همین امر باعث میشود که هر روز یک ابتکار و کشف جدید دارند و با سرعت سرسامآوری در حال پیشی گرفتن هستند.
ما حتی در سطح خانواده هم دچار ضعف در پرورش خلاقیت کودکان هستیم. به جهت اینکه والدین خلاقی نداریم، و والدین هم آموزش دیده و تربیت شده سیستمهای غلط قبلی هستند و نگاه تک بعدی، خطی و غلط به نسلهای بعدی آموزش داده میشود.
در مدارس هم هنوز اگر آموزش معلمی در آموزشش ابتکار داشته باشد، کاملا خود جوش است و سیستم این مطالبه و برنامهریزی را ندارد. عوامل تشویقکننده بسیار کم هستند و عوامل بازدارنده بسیار زیاد هستند و حتی ممکن است سیستم قوانین بازدارنده زیادی ایجاد کند که ابتکار خودجوش مربیان سرکوب شود.
فقر اصلی ما، فرهنگی است
به گفته دوست محمد، ما کشوری غنی و ثروتمند هستیم. از معادن و منابع و... ما کشور ثروتمندی هستیم. مواد معدنی را بدون بهرهبردای به فروش میرسانیم. چرا از پتانسیلها به درستی استفاده نمیکنیم؟ چون مدیریت کلان کشور به نگاه خلاق مجهز نیست.
در شرق آسیا، کشورها به لحاظ معادن بسیار ضعیفاند. چرا صنعت گردشگری ما، به کندی پیش میرود و نتیجه عالی نمیگیرد؟ در همه مسائل زندگی و همه ابعاد زندگی، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی شبیه به بچه ناقصالخلقه هستیم که درست رشد نکرده. یا درختی که شاخهایش رشد کرده و شاخه دیگر نه. چون رودی که به درخت توسعه آب میدهد، فاقد عنصر حیاتی خلاقیت است و شاخههای مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی درخت درست رشد نکرده اند!
فقر فرهنگی و فکری باعث شده که در زمینه اقتصادی هم نتیجه درستی نگرفتهایم. اگر گمان کنیم مسائل اقتصادی عامل فقر فرهنگی است، باید به این سوال پاسخ دهیم که آیا قشر مرفه جامعه به سبد فرهنگی خانواده توجه میکنند و سطح مطالعه بالایی دارند؟ فقر اقتصادی سبب نرسیدن مردم به هنر و رشد فکری نیست. همه مشکلات را نمیتوان به فقر اقتصادی مربوط دانست. نگاه ما به جهان، نگاه غلطی است. مشکلات فرهنگی و اجتماعی در زندگیمان بسیار اثرگذار است. نگاه بیمارگونهای به مسائل زندگی داریم.
افراد سر جای خودشان نیستند
او اعتقاد دارد؛ یکی از علل این حجم از بیکاران باسواد و درصد بالای افسردگی جامعه و علت اینکه سریع از کوره در میرویم مربوط به این است که افراد در جای درست و مناسب قرار ندارند و آرامش ندارند. کسی که ممکن بود تبدیل به نویسندهای بزرگ شود، بهخاطر فقر فرهنگی، توقع خانواده و ارزشهای جامعه، در مسیر کاملا متفاوتی قرار میگیرد. این فرد به پول میرسد اما از درون نا آرام است
آشفتگیهای بصری شهر از نداشتن نگاه خلاق در مدیریت شهری است
به گفته دوست محمد، ما در زندگی شهری به مناظر زیبا احتیاج داریم. مردم از خانه بیرون میروند و 8 ، 9 ساعت با حجم بالایی از با آشفتگی بصری و تابلوها که با هر شکل و شیوهای و بدون نظم و ترتیب در شهر نصب شدهاند روبهرو میشوند و این مربوط میشود به نداشتن نگاه خلاق در مدیریت شهری از طرف مسئولان ما. و مدیریت کلان که به ظرفیتها و پتانسیلها با همان نگاه کهنه سالهای گذشته روبهرو میشوند و این سبب میشود مدام ضرر ببینیم.
آموزش و پرورش، بهجای مانعتراشی به رشد خلاقیت دانشآموزان کمک کند/ مسئولیت اجتماعی را جدی بگیریم!
دوست محمد ادامه میدهد: دانشآموزان را ببینید، چقدر شور و شوق رفتن به مدرسه در وجودشان هست؟ چقدر نشاط دارند؟ اصلا آن نشاط و تلاشی که باید، در وجودشان نیست؛ چرا؟ چرا دانشآموزان امیدوارند هر روز مدرسه تعطیل باشد و اصلا مدرسه نروند؟
سازمان آموزش و پرورش و مربیان و دستاندرکاران جریانهای آموزشی و تربیتی، باید در سنین ابتدایی و کودکی، در مدارس و مقطع ابتدایی، بهجای ایجاد موانع بازدارنده، مربیان را مجهز به تکنیکهای نگاه خلاق بکنند و این تکنیکها را آموزش بدهند که 10 سال یا 15 سال بعد با نسلی مشتاق یادگیری، صبور و خلاق روبهرو شویم.
سیستم آموزش و پرورش ما، تنها انسانهای موفق تکبعدی آموزش میدهد. آدمهایی که تنها به فکر برآورده کردن نیازهای خودشان هستند. این امر نامطلوب نیست. هر کسی ابتدا باید به فکر خودش باشد. اما ما به کارآفرینان، به افراد چند بعدی، به انسانهای سرشار از عشق و اشتیاق، آدمهای کنجکاو، خندهرو، لبریز از اشتیاق، آدمهایی که برای رشد و موفقیت دیگران تلاش میکنند احتیاج داریم!
در جامعه ما، در شهر ما، در استان ما، مهندس و هنرمند و پزشک و معمار بسیار است. اما چرا وضعیت شهریمان انقدر آشفته است؟ چرا معماری اصولی نداریم؟ تاثیرات اساتید دانشگاه در شهر چیست؟ تاثیرات افراد مختلف و انعکاس حضورشان در مسائل فرهنگی، مسائل اجتماعی و... بسیار کم است و مسئولیت اجتماعی خاصی را متوجه خودشان نمیبینند!
دانشآموزان قربانی اصلی سیستم آموزشی غلط
به گفته دوست محمد، از همان سنین کودکی خلاقیت در افراد وجود دارد و میتواند پرورش داده شود. معلمان و مربیان ما میتوانند فرمولهای پرورش خلاقیت را بهکار ببندند و در پرورش قدرت خلاقیت کودکان موثر باشند. اگر اهمیت موضوع را درک کنیم و به شناخت برسیم، با تکنیکهایی میشود خلاقیت را رشد داد و میتوان از آن بهره برد
آموزش و پرورش باید بهجای تربیت دانشآموزان ماشینی که تنها به نمره و معدل توجه میکنند و در یک رقابت ناسالم برای گرفتن نمره بیشتر، گرفتار شدهاند، انسانهای متعهد و مشتاق تربیت کند. انسانیت را از کودکان گرفتهایم و تنها بر اساس نمره آنها را طبقهبندی میکنیم. کودکان را به انتخاب مسیر اختصاصی و متناسب با روحیاتشان دعوت نمیکنیم و فهم و شعور به آنها یاد نمیدهیم.
دانشآموزان قربانی این سیستم غلط هستند. شخصیت دانشآموز با توجه به نمرهاش سنجیده میشود. اگر هنرمند باشد، اهمیتی ندارد، تنها در دروس ریاضی و ... باید نمره بالا کسب کند که شخصیتش مورد احترام قرار بگیرد.
نباید اشتباهات دانشآموزان را اهرم تحقیر آنها کنیم. به آنها تلاش کردن و پشتکار یاد بدهیم. آیا مدارس و مربیان اینگونهاند؟ باید به دانشآموز توضیح دهیم شخصیت و نمره دو مقوله متفاوت اند. نمره کم سبب تحقیر شخصیت او نمیشود. باید به دانشآموز توضیح داده شود: ایرادی ندارد در ریاضی ضعیف هستی، استعداد و علاقه خودت را دنبال کن.
استعداد و توانایی فرزندانمان را نادیده نگیریم و ناکامیهای خودمان را با فشار به فرزندان جبران نکنیم و فلسفه زندگی کودکان را بدون در نظر گرفتن علایقشان تغییر ندهیم.
نداشتن نگاه خلاق چالشها را به بحران تبدیل میکند
دوست محمد میگوید: معتقدم ریشه بسیاری از معضلات ما خصوصا در حوزه کار و اشتغال، مربوط به نداشتن نگاه خلاق و جدید به مواد و وسایل موجود است که سبب مسشود پتانسیلها دیده نشوند و به خودشکوفایی نرسیم. البته همه معضلات و نابهسامانیها به این امر مربوط نمیشود اما یکی از مهمترین عوامل و فاکتورها نداشتن نگاه خلاق است.
حتی در جزئی ترین رفتارهای روزمره ما، نداشتن نگاه خلاق ریشه دوانده و بسیاری از بسیاری از مشکلات و بیماریهای روحی و روانی و حتی بیماریهای جسمی ما مربوط به این است که نمیتوانیم نگاه جدید و برخورد درستی با چالشهای زندگی داشته باشیم.
به رفتار رانندهها در ترافیک، در و دیوار شهر، رفتار و برخورد مردم و بههر جا نگاه کنید، نداشتن نگاه خلاق را میتوانید احساس کنید. در مواجهه با گرانی مرغ، بهجای اینکه رفتار جدیدی در مواجهه با این چالش داشته باشیم، در حالیکه به ناسالم بودن مرغ واقفیم، تلاش میکنیم تعداد بیشتری را تهیه کنیم و این را به حساب زرنگی میگذاریم بهجای اینکه به گزینههای دیگری فکر کنیم.
چای گران شود، بهجای اینکه به گزینههای سالم تر و متفاوت مثل دمنوش فکر کنیم، خودمان را مدام توجیه میکنیم. و به این ترتیب در مواجهه با چالشها، طبق عادتهای قدیمی و بسیار تک بعدی برخورد میکنیم و انتخابها و گزینههای دیگر را بررسی نمیکنیم و زوایای جدید مسائل را نمیبینیم. و رفتار غلطمان را شجاعت و شهامت وزرنگی میدانیم.
در همه چالشهای زندگی میتوان از نگاه خلاق استفاده کرد. مردی از جایی رد میشود که چند کارگر در حال تعمیر مدرسه خرابهای هستند. مرد از یک کارگر میپرسد چهکار میکنی؟ میگوید: زیر آفتاب و با حقوق ناچیز زجر میکشم. از کارگر دوم که همان سوال را میپرسد، کارگر جواب میدهد: خداراشکر در تعمیر مدرسه برای کودکان سهیم مشارکت میکنم.
اگر نگاه ما به زندگی مثبت و سالم باشد و در برخورد با چالشها و موقعیتها، نگاه جدید داشته باشیم، در هرکجای دنیا که باشیم میتوانیم وضع زندگیمان را اصلاح کنیم.
زندگی را زندگی نکرده از دست میدهیم
او میگوید: سعی کنیم مشاهدهگران دقیقی باشیم و از زیباییهای زندگی و گذر لحظه به لحظه زندگی لذت ببریم. باید بهجای اینکه انرژی مان را برای نق زدن و متهم کردن افراد صرف کنیم، تلاش کنیم و نقش خودمان را بهدرستی ایفا کنیم. از ظرافتهای زندگی نباید ساده گذشت. تمام بیقراریها و افسردگیهای ما، از نداشتن خلاقیت و هدفمند نبودن است. بههمین علت هر چه ثروت انباشت میکنیم و به داراییهایمان افزوده میشود، همچنان خوشبختی در زندگیمان وجود ندارد و انگار مسیر را اشتباه انتخاب کردهایم. همهمان در یک رقابت بیمارگونه سرسامآور گرفتار شدهایم برای رسیدنهای مختلف و زندگی را زندگی نکرده از دست میدهیم.
به کجا چنین شتابان؟
دوست محمد ادامه میدهد: البته منظور من این نیست که رسیدن به اهداف مختلف اهمیت ندارد، اتفاقا تلاش و کوشش اساس زندگی ماست. اما با توجه به اینکه عمر در حال گذر است، باید رسیدن، در مورد اهداف دقیق و متناسب با شخصیتمان در اولویت باشد.
مثلا دانشآموزان تنها به فکر اتمام دوران مدرسه هستند که به مقطع بالاتر برسند، سپس مقطع بعدی. به ما یاد ندادهاند از هر دورانی نهایت بهره را ببریم و نهایت استفاده و لذت را داشته باشیم. از دوران دانش آموزی و ساعاتی که در اداره هستیم و... لذت ببریم و اینقدر به فکر بازنشستگی و اتمام هر دوره نباشیم.
با تغییرات کوچک خودمان را از روزمرگی نجات دهیم
به گفته دوست محمد، باید سعی کنیم هر روز زندگی یک تغییر کوچک در روال عادیمان داشته باشیم که زندگیمان کسلکننده و بیمارگونه نباشد و اینقدر منفعل و بیانگیزه و بیحال نباشیم. مثلا هر روز تغییر کوچکی در زندگیمان ایجاد کنیم؛ انتخاب مسیرهای جدید، وسیله نقلیه جدید، انجام کارها با دست مخالف.
راههای افزایش خلاقیت و صبر کودکان
او معتقد است؛ در سنین ابتدایی باید در مدارس محیطهای جذابی ایجاد کرد. باید متخصصین پرورش قوه خلاقیت را دعوت کرد به مراکز آموزشی و محیط را آماده رشد و یادگیری کودکان کرد. حتی جذابیت و آراستگی مربیان در نظر اشتیاق کودک به یادگیری موثر است.
مربیان و معلمان سعی کنند در طول آموزش، باورهای کودکان را تقویت کنند. به آنها بیاموزند زندگی و دنیا سرشار از چالشها و مشکلات است و زندگی بدون چالش و تضاد جذابیتی ندارد. به کودکان آموزش دهیم که اگر در زندگی با مشکلی روبهرو شدید، آن را با آغوش باز بپذیرید و سعی کنید پالشها را به فرصت تبدیل کنید. مثلا اگر مدادت کوتاه شده، میتوانی یک خودکار به انتهای آن اضافه کنی و ظرفیت کامل مداد را بهکار بگیری. از مداد شکسته و کاغذ پاره و مچاله شده میتوانی چیزهای مختلف بسازی.
به کودکان آموزش دهیم در مقابله با چالشها صبور باشند و تحملشان را بالا ببرند. با ترفندهای مختلف میشود صبر کودکان را افزایش داد. مثلا همهچیز را بلافاصله در اختیارشان قرار ندهیم.
به کودکان یاد بدهیم از ثانیههای عمرشان لذت ببرند و استفاده کنند؛ از دوران ابتدایی و مقاطع بعدی لذت ببرند و به فکرر گذران آن نباشند. گذشته پایان یافته و مشتی خاطرات است و آینده هم واژه موهومی است. اگر از امروز درست بهره ببریم، گذشته را نجات دادهایم و آینده را ساختهایم.
به کودکان بیاموزیم از فرصت زندگی و ظرفیتهای جسمی و روحیشان درست بهره ببرند. متاسفانه هرگز به ما آموزش داده نشد مهمترین ابزار خلاقیت، زنده بودن ماست و توانستن، مهمترین پتانسیل خلاقیت است. حس بینایی و شنوایی و قدرت حرکت و ... عوامل اصلی رشد ما هستند.
ظرافتهای زندگی و فنبیان را به کودکان بیاموزیم. حافظه تصویریشان را با تشویق به مشاهدهگری و دقت تقویت کنیم. ایشان را پرسشگر تربیت کنیم. حتی در پرسیدن سوالات عجیب که پاسخ عقلانی و منطقی ندارند به آنها شهامت دهیم و محیطی را فراهم کنیم که بدون تحقیر شدن بتوانند سوال بپرسند و مجهولات ذهنیشان را به راحتی بیان کنند.
هنر مهمترین ابزار برای رشد خلاقیت کودکان
دوست محمد میگوید: هنر مهمترین ابزار برای رشد خلاقیت کودکان است که از بیاهمیتترین واحدهای درسی بهحساب میآید و معلمان غیر متخصص آنرا آموزش میدهند یا در بعضی مدارس، کلا تدریس نشده و دروس دیگر را در زمان متعلق به هنر تدریس میکنند.
هنر را با جدیت بیشتر و معلمهای متخصص تدریس کنند و از آن برای پرورش خلاقیت کودکان بهره بگیرند.
واقعبین اما نیکبین/ قهرمانهای کوچک باشیم
دوست محمد میگوید: استان ما، شهر ما، مشکلات ما، برای همه مشترک است. شهر را با مشکلات تعریف نکنیم. واقعبین اما نیکبین باشیم. خوبیها را ببینیم. ایرادات را ببینیم و در جهت رفع مشکلات تلاش کنیم. نقد سالم و سازنده را فراموش نکنیم اما از غر زدن و آسیب زدن به خودمان و اتلاف انرژیمان بگذریم و تلاش کنیم.
امروز جامعه ما به سوپرمنها و قهرمانهای اسطورهای و اساطیری نیاز ندارد؛ قهرمانهای کوچک باشیم و با کارهای کوچک، حتی شاد کردن یک نفر، به شادمانی شهرمان کمک کنیم. در انتقال احساس خوب به دیگران پیشدستی کنیم. برای ایجاد و انتقال احساس خوب در دیگران اقدام کنیم.
ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است
دوست محمد میگوید: به کجا رسیدیم که حاضریم پژمرده شدن هموطنانمان را ببینیم اما احتکار و اختلاس و گرانفروشی را ادامه میدهیم؟ همه به نداشتن نگاه درست و سالم و انسانی بر میگردد. سازمانهایی که امکانات و تجهیزات دارند میتوانند نا بهسامانیها را کنترل کنند. مجهز کردن مردم به نگاه خلاق اگر زودتر انجام میگرفت اکنون شاهد این وضعیت نبودیم. امروز هم اگر عمل کنیم، آینده را نجات خواهیم داد! برای ایجاد تحول در جامعه باید ایثارری و فداکاری وجود داشته باشد.
در تغییر اوضاع، جامعه و سیستم باید همسو باشند
او میگوید: جامعه و سیستم آموزشی و مدیریتی، هر دو باید اصلاح شوند. سیستم و سازمانهای فرهنگی و هنری بودجه و اعتبار و فضا دارند و این اعتبارات و فضا را باید خرج تحول جامعه کنند. صدا و سیما به نگاه خلاق بسیار بیتوجه است. صدا و سیما رسانه ملی است و میتواند با دقت بیشتر و محتوای بهروزتر، نقش خود را بهتر ایفا کند. نگاه خلاق باید توسط رسانهها و مطبوعات نهادینه شود.
سیستم فکریمان تغییر کند، جامعه اصلاح میشود
به گفته دوست محمد، تا زمانیکه سیستم فکریمان را عوض نکنیم، جامعه دچار دگرگونی نمیشود. در سطح کلان هم اگر بهترین تیمهای اقتصادی سر کار بیایند، تا زمانیکه تک تک افراد جامعه به نگاه خلاق مجهز نشوند، وضعیت تغییر نخواهد کرد.
یکی از مقالاتم مربوط به فرهنگ لغت ویرانگر است که متاسفانه وِرد زبان عموم افراد شده. زمانیکه از مردم میپرسی چرا علایقت را دنبال نمیکنی بلافاصله میگویند: که چه بشود؟ اگر بپرسی چرا کتاب نمیخوانی؟ جواب میدهند: که چه بشود؟ این «که چه بشود»ها، ما را نابود کرده است.
گزارش از طاهره پرتوی