همه چیز از ۲۲ سالگی اش شروع شد. در چشم بر هم زدنی آرامش شهر فرو ریخت و در اوج حملات دشمن قرار گرفت، حملاتی که زنان و کودکان را به ترک زادگاه و مردانشان را به ایستادگی و مقاومت میخواند. عنایت جوان نیز از این قاعده مستثنا نبود و پس از شروع خمپارهها در شهر خود را به نیروهای مردمی رساند تا به عنوان فرزند خرمشهر دین خود را با حفاظت از سرزمینش ادا کند.
او بچه منطقه کوت شیخ خرمشهر بود و آن طور که همرزمانش میگویند تمام هشت سال جنگ را عاشقانه مشغول دفاعی مقدس بود که البته برای او این دفاع تا پس از جنگ هم ادامه داشت، اما تنها فرقش در میدان و چگونگی جنگ بود. آن زمان مقابل بعثیها و پس از آن تا همین حالا مقابل دشمنی که پشت پرده دست به فراموش ساختن یاد آن روزهای پر افتخار و خونین زده است.
دیدار با شهید اهل قلم از او یک راوی روزهای سخت و شیرین نبرد ساخت.
او میگوید: سید مرتضی آوینی نفس رزمندگان را هم ثبت میکرد و با اصرار من را هم راوی مستندهایش ساخت.
او از روزهای بمب و خمپارهها میگوید که شهید آوینی برا ثبت لحظههای ارزشی هشت سال جنگ تحمیلی کنار رزمندگان به مناطق جنگی میآمد، وقتی به او میگفتم خطرناک است و سلاح لازم است میگفت «سلاح من قلمم است».
بدن پرترکش، سکته چند سال پیش، عفونت مغزی و حتی وضعیت نه چندان تعریفی این روزهای عنایت صحتی هم حریف دلدادگی اش به خرمشهر نشد و با وجود نظر پزشکان بر دوری از هوای آلوده و آب شور خرمشهر باز هم راضی به ترک شهر و دیار خود نشد چرا که تنها در آنجاست که به آرامش میرسد.
در این روزها که کاروانهای راهیان نور در میعادگاه شلمچه حاضر میشوند، جای عنایت صحتی در میان آنها خالی نیست او هم میآید، اما نه در مقام روایتگر.
عنایت میگوید: دیگر پیر شده ام و کار روایتگری را به جوانترها سپردم، اما آمدن به شلمچه و شنیدن قصههای سالها قبل و رشادت جوانها برایم رنگ و بویی دیگر دارد.
او از آرامش احساس نابش در لحظههای حضور میگوید، احساسی که به قول خودش احساسی مملو از آرامش خیال با طعم یادآوری همرزمان است، احساسی که شاید کمتر کسی باشد که بودن در شلمچه در وجودش به وجود بیاورد.
به نقل از رئیس بنیاد شهید در سال ۱۳۹۵ بیش از ۱۰ هزار ایرانی در جنگ با عراق به شهادت رسیدند، اما پس از گذشت ۳۳ سال هنوز هم عشق به خونین شهر در خون جوانان این مرز و بوم درست مثل جوانان سال ۵۹ تا ۶۷ در جریان است و هرساله با تشکیل کاروانهای مردمی راهیان نور به مناطق عملیاتی در هشت سال دفاع مقدس سفر میکنند تا تاریخ را به چشم ببینند و به دل و جان بسپارند.
بیماری کرونا پس از شیوع گسترده خود در کشور، ۲ سال بر سفر این کاروانها نیز سایه انداخت و امسال با بهبود یافتن نسبی شرایط کرونایی در منطقه سفر دلدادگی به سرزمین آرامش از سر گرفته شد و پس از تحمل ۲ سال وقفه و دلتنگی ظرف سه ماه آخر امسال بیش از ۳۰هزار زائر از مناطق عملیاتی دفاع مقدس از شلمچه خرمشهر تا والفجر ۸ اروندکنار در آبادان بازدید کردند.
روزگاری بازآفرینی شد که خرمشهر به خونین شهر تبدیل شده بود، اما یک وجب از خاکش به تحقق نوشته «جئنا لنبقی» صدام حسین روی دیوارهای شهر کمک نکند.
در هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق چه بسیار کسانی که از جان و مال و همهی دلبستگی هایشان گذشتند و پس از سالها نه تنها خود که خانواده هایشان نیز پذیرفته اند که غرامت عشق به وطن را با تمام وجود پرداخت کنند تا راه و رسم مردانگی را به جوان ترها بیاموزند.
حالا بار اصلی ماجرا بر دوش این جوان هاست که گوش جان بسپارند به روایتگریها و مستندهای جنگ و خود راوی آن شوند برای گام برداشتن به سوی جامعهای بیش از پیش انقلابی و جهادی.
گزارش از لیلا احمدی