امروز ۱۹ فروردین چهل و دومین سالروز قتل آیت‌الله سید محمدباقر و سیده آمنه بنت‌الهدی صدر به دست رژیم بعث عراق در سال ۱۳۵۹ است.

تمام عمرش را صرف وارد کردن نگاه جدید به فهم علوم دینی و وارد کردن فقه جدید به بطن و متن زندگی سیاسی و اجتماعی مردم عراق کرد و انقلاب اسلامی ایرانی را منحصر به فردترین نسخه نجات‌بخش مردم ستم دیده عراق از ظلم و جور رژیم بعث عراق دانست و جان خود، خواهر و پیروانش را در این راه فدا کرد.

امروز ۱۹ فروردین چهل و دومین سالروز قتل آیت‌الله سید محمدباقر و سیده آمنه بنت‌الهدی صدر به دست رژیم بعث عراق در سال ۱۳۵۹ است.

تولد

دهم اسفند ۱۳۱۳ سید محمدباقر، دومین فرزندِ پسرِ آیت‌الله سید حیدر صدر در کاظمین به دنیا آمد و چهار سال بعد آمنه بنت‌الهدی، فرزند سوم سید به دنیا آمد و دخترِ آیت‌الله شیخ عبدالحسین آل یاسین، مادرشان، صاحب دو پسر به نام‌های اسماعیل و محمدباقر و یک دختر به نام آمنه بنت‌الهدی شد. سید حیدر چند ماه بعد از تولد آمنه و در اوایل سال ۱۳۱۸ و در میانسالی درگذشت.

قتل خواهر و برادر در روز سوم شکنجه
سید محمدباقر در آغوش سید اسماعیل برادر بزرگتر

سید اسماعیل ۱۲ سال از سید محمدباقر و ۱۶ سال از آمنه بزرگ‌تر بود و در اداره زندگی و تامین مخارج مادر، برادر و خواهر سهیم بود.

سید محمدباقر از پنج سالگی به مکتبخانه رفت و چند ماه بعد با کشف استعداد و نبوغ شگفت‌انگیزش به مدرسه فرستاده شد و تا ۱۱ سالگی دیپلم گرفت. هوش او به حدی بود که معلمان مدرسه پیشنهاد فرستادن او به مدرسه تیزهوشان و نابغه را به مدیر مدرسه دادند تا به هزینه دولت ادامه تحصیل دهد و در آینده در دانشگاه‌های اروپا و آمریکا ادامه تحصیل دهد، اما مادر و برادرش رضایت ندادند که با پول دولت وابسته به غرب و خودباخته درس بخواند.

با همفکری دو نفر از دایی‌هایی سید محمدباقر، آیت‌الله شیخ محمد آل‌یاسین و آیت‌الله شیخ مرتضی آل‌یاسین، تحصیل در علوم دینی و حوزوی برای خرج نبوغ و به فعلیت رسیدن استعدادش در راه نشر معارف الهی را برگزید. تحصیلات علوم دینی را با کتاب معالم الاصول نزد برادرش سید اسماعیل آغاز کرد و سایر کتاب‌های دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسیار در مدتی کوتاه به صورت خودخوان مطالعه کرد.

بعد از این بود که سید اسماعیل ۲۴ ساله به همراه سید محمدباقر ۱۲ ساله در سال ۱۳۲۵ کاظمین را به مقصد نجف‌اشرف ترک کردند تا در محضر اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف به تحصیلات عالی بپردازد. او از همان ابتدا به طور متوسط روزانه ۱۶ ساعت درس خواند.

سید محمدباقر دوره عالی فقه و اصول را نزد آیت‌الله سیدابوالقاسم خوی و آیت‌الله شیخ محمدرضا آل‌یاسین و فلسفه اسلامی و اسفار ملاصدرا را از شیخ صدرا بادکوبه‌ای آموخت. سید محمدباقر سایر رشته‌های علوم مثل حدیث، رجال، درایه، کلام و تفسیر را نزد آیات عظام سید محسن حکیم، آیت‌الله سید ابوالقاسم آل‌یاسین، سید محمد روحانی و شیخ حسین حلی آموخت.

او در کنار دروس حوزوی کتاب فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غرب و شرق را مطالعه و نقد کرد.

آیت‌الله از ۲۰ سالگی با تدریس و آموزش کتاب کفایه‌الاصول، تدریس خارج اصول را شروع کرد و از ۲۸ سالگی با تدریس دوره خارج فقه به آموزش کتاب العروه الوثقی پرداخت. او کتاب فلسفتنا که گویای ابعاد گسترده اندیشه فلسفی آیت‌الله صدر بود را در ۲۵ سالگی نوشت. تدریس فلسفه و تفسیر قرآن کریم به طلاب و طالبان علوم دینی نیز از جمله اقداماتی بود که سید محمدباقر از اواخر دهه دوم زندگیش آغاز کرد.

قتل خواهر و برادر در روز سوم شکنجه
اولین نفر از راست آمنه بنت الهدی خواهر سید محمدباقر صدر

خواهر علامه

سید محمدباقر به دلیل فاصله سنی کم و رابطه عاطفی قوی با خواهر، مسؤولیت آموزش و تدریس علوم مختلف دینی به خواهر را بر عهده گرفت. او همزمان با درس خواندن خودش، قرآن، ادبیات، تاریخ، حدیث، فقه و اصول را به خواهرش آمنه آموخت و بنت‌الهدی بی‌آن که پا به مدارس دخترانه عراق که به شدت تحت تاثیر نظام آموزشی انگلیس و سایر کشور‌های اروپایی بود، بگذارد نزد او و گاهگداری نزد سید اسماعیل، برادر دیگرش درس خواند. کیفیت آموزش‌ها و استعداد و گیرایی خواهر به حدی بود که از آمنه بنت‌الهدی بانویی دانشمند، شاعر، نویسنده، مبارز و معلم فقه و اخلاق ساخت.

اعجاب آیت‌الله

از ویژگی‌های منحصر به فرد سید محمدباقر صدر علاوه بر هوش و درک اعجاب‌گونش، رسیدن به درجه اجتهاد و فقاهت آنهم قبل از ۱۸ سالگی، سن بلوغ و عهده‌دار شدن مسوولیت سنگین مرجعیت دینی عراق و سایر بلاد عربی بعد از رحلت آیت‌الله سیدمحسن حکیم در سن ۳۶ سالگی بود.

آیت‌الله سیاسی

فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله به سه حوزه مقابله با کمونیست‌ها، مقابله با حزب بعث و تکفیر آن‌ها و حمایت از امام خمینی و انقلاب اسلامی قسمت بود.

آیت‌الله سید محمدباقر در سال ۱۳۳۷ برای مقابله با تبلیغات الحادی و ضد دینی ژنرال عبدالکریم قاسم، اولین رییس جمهور عراق با همراهی جمعی از علمای شیعه عراق جمعیت علمای نجف را تأسیس کرد. جماعه العلماء نجف در مبارزه با حرکت‌های کفرآمیز حکومت عراق اقدام به انتشار بیانیه، اعلامیه و انتشار نشریات سیاسی و ایدئولوژیک از جمله انتشار مجله الاضواء در سال ۱۳۴۰ کرد و سرمقاله پنج شماره اول آن را با عنوان «رسالتنا» به قلم آیت‌الله صدر نوشت.

آیت‌الله صدر در سال ۱۳۳۸ به پیشنهاد آیت‌الله سیدمحسن حکیم و به منظور رد مکتب فلسفی کمونیسم و طرح مکتب فلسفی اسلام و برتری‌های آن کتاب فلسفتنا را نوشت. دو سال بعد برای معرفی نظام اقتصادی اسلام و امتیازات آن نسبت به نظام‌های اقتصادی سوسیالیستی و سرمایه‌داری، کتاب اقتصادنا را تألیف کرد.

با رحلت آیت‌الله سیدمحسن حکیم در ۱۳۴۹، دوران مرجعیت آیت‌الله صدر آغاز شد و بسیاری از مردم عراق از او تقلید کردند. او در آن سال‌ها کوشید تا اهداف و سازمان مناسب و شایسته‌ای متناسب با تحولات فکری و اجتماعی عراق به وجود آورد و به این منظور جلسات منظمی تشکیل داد. ایشان حکومت آرمانی در عصر غیبت را حکومت اسلامی بر دو پایه ولایت فقیه و شورا می‌دانست.

تکفیر حزب بعث

او پس از رسیدن به مقام مرجعیت، با صدور فتوایی تاریخی حزب بعث عراق را تکفیر کرد. متن این فتوا چنین بود: «به اطلاع عموم مسلمانان می‌رساند که پیوستن به حزب بعث، تحت هر عنوان، شرعا حرام است و هرگونه همکاری با آن به منزله یاری ظالم و کافر و دشمنی با اسلام و مسلمین است.»

صدام حسین و رژیم بعث عراق دو سال بعد در سال ۱۳۵۱ از فعالیت‌های گروه‌های مبارزه به خصوص حزب دعوت اسلامی که آیت‌الله صدر رهبر معنوی آن بود، به وحشت افتاد و دستگیری و شکنجه انقلابیون و مخالفان را شدت داد. وحشت رژیم از اقدامات ضد استبدادی گروه‌های مبارز و مسلمان عراقی موجب یورش نیرو‌های امنیتی و نظامی به خانه مبارزان و مجاهدان عراقی و دستگیری و زندانی کردن عده زیادی از مردم و علمای عراقی شد.

مأموران سازمان امنیت رژیم بعث آیت‌الله سید محمدباقر را که از رهبران معنوی حزب بود و در بیمارستان نجف به سر می‌برد را دستگیر و به بخش زندانیان بیمارستان کوفه منتقل کردند و با بستن دستش با دستبند به تخت بیمارستان ایشان را به شدت تحت کنترل قرار دادند.

با اطلاع مراجع و علما و مردم عراق موج سنگینی از اعتراضات و راهپیمایی‌ها آغاز شد. شدت اعتراضات به حدی بود که رژیم بعث بعد از چند ماه تن به آزادی آیت‌الله داد.

رژیم بعث صدام برای ترساندن آیت‌الله صدر و سایر شخصیت‌ها و گروه‌های مبارز عراقی در سال ۱۳۵۳ پنج نفر از شاگردان آیت‌الله را دستگیر و اعدام کرد.

ایشان در ماه صفر و در ۱۰ بهمن سال ۱۳۵۶ مصادف با اربعین حسینی تظاهرات ده‌ها هزار نفری عزاداران اباعبدالله الحسین را بر علیه رژیم بعث در شهر‌های کربلا و نجف ساماندهی کرد. فردای اربعین ماموران امنیتی رژیم عراق تعداد زیادی از تظاهرکنندگان را دستگیر، زندانی و شکنجه کرد و آیت‌الله صدر را برای دومین بار دستگیر و زندانی کرد و پس از چند ساعت شکنجه جسمی و روحی، آزاد کرد.

رژیم بعث برای خنثی کردن فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله صدر گروهی از روحانی‌نما‌ها را به عنوان امام جماعت و واعظ به مساجد شهر‌ها فرستاد اما آیت‌الله به زودی پی به این حیله برد و در فتوایی اعلام کرد: «به اطلاع عموم مسلمانان عراقی می‌رساند که شرکت در نماز جماعت کسانی که از سوی مراجع مسلمین تعیین نشده‌اند، از نظر شرع مقدس اسلام حرام است.»

آیت‌الله سید محمدباقر صدر در سال ۱۳۵۸ در فتوای مشهوری مردم عراق را به براندازی رژیم بعثی عراق دعوت کرد. ایشان در این فتوا نوشت: «بر همه ملت مبارز و مسلمان عراق، واجب کفایی است که به قیام مسلحانه بر ضد حزب بعث و سردمداران آن، اقدام کنند و مسئولان این حزب کافر را ترور نمایند تا خود را از چنگال این دژخیمان خونخوار نجات دهند.»

به دنبال این فتوا، خانه آیت‌الله به محاصره مأموران امنیتی عراق درآمد و رفت و آمد به خانه ممنوع شد حتی از ورود سفیر ایران به منزل وی جلوگیری شد.

آیت‌الله صدر برای روشنگری سیاسی، درس معروف تفسیر قرآنش را فعال کرد که در آن گروه زیادی از عموم طبقات مردم شرکت کردند. درس تفسیر او تا ۱۴ جلسه ادامه یافت، اما از سوی رژیم بعث تعطیل شد.

رژیم بعث که از تشکیل چنین جلسه‌ای به شدت هراس داشت، بسیاری از نمایندگان آیت‌الله صدر و مخالفانش را که تعدادشان به هزاران نفر می‌رسید را در سراسر کشور دستگیر و زندانی کرد. آیت‌الله صدر در اعتراض به موج دستگیری‌ها و رفتار‌های ضد انسانی رژیم بعث در تاریخ شش فروردین ۱۳۰۰ اعتصاب عمومی را ساماندهی کرد و بازار‌های عراق تعطیل شد و مردم نجف به به دیدار آیت‌الله صدر در منزلش رفتند.

فردای آن روز آیت‌الله برای بار سوم دستگیر شد و این بار به زندان بغداد منتقل شد، اما با شدت گرفتن تظاهرات عمومی در شهر‌های نجف، کاظمین و سایر شهر‌های عراق، رژیم بعث دو روز بعد ناچار به آزادی ایشان شد و مردم نجف گروه گروه برای تجدید دیدار به منزل ایشان رفتند. رژیم بعث عراق که حضور آیت‌الله صدر را موجب به خطر افتادن جدی پایه‌های حکومتش می‌دید به فکر حذف فیزیکی ایشان افتاد. به دنبال آن خانه آیت‌الله در نجف به مدت ۹ ماه تحت شدیدترین محاصره رژیم قرار گرفت.

قتل خواهر و برادر در روز سوم شکنجه

شهادت

رژیم برای مهار ایشان نمایندگان مختلفی را به دیدار آیت‌الله فرستاد و ایشان را مجبور به انتخاب همکاری با صدام یا انتخاب مرگ کردند. رژیم بعث همچنین از آیت‌الله صدر خواست تا از تایید انقلاب اسلامی و امام خمینی دست بردارد، با صدور بیانیه‌ای از مواضع حزب بعث حمایت کند، عضویت در حزب الدعوه را تحریم کند و فتوای تحریم حزب بعث را پس بگیرد، اما ایشان مرگ در راه خدا را انتخاب کرد.

آیت‌الله صدر و خواهرش آمنه برای چهارمین بار در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۵۹ در شهر نجف دستگیر و به بغداد منتقل شدند. ماموران امنیتی رژیم در زندان بغداد از آنان خواستند تا علیه انقلاب اسلامی ایران و شخص امام خمینی (ره) بنویسند تا از مرگ نجات یابند، اما این خواهر و برادر آشکارا این تقاضا را رد کردند و بر راه مستقیم و خلل‌ناپذیرشان تأکید کردند در نتیجه پس از سه روز شکنجه سخت در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ به شهادت رسیدند و اجساد مطهرشان تحت شدیدترین محافظت‌های امنیتی در آرامگاه خانوادگی شرف‌الدین در نجف اشرف به خاک سپرده شد.

ذوب در امام

ایشان با شروع نهضت اسلامی در ایران در سال ۱۳۴۲ با موضع‌گیری قاطع به حمایت از حضرت امام (ره) پرداخت و پس از تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه با امام ابراز همدردی کرد و پس از تبعید ایشان به نجف‌اشرف همراه جمعی از علمای این شهر از امام به گرمی استقبال کرد و در دوره تبعید ۱۳ ساله امام به عراق، روابط نزدیک و دوستانه‌ای با ایشان برقرار کرد.

او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، از انقلاب اسلامی حمایت کرد و روز به روز روابطش با امام خمینی را عمیق‌تر کرد. بعد از تبعید امام به نوفل‌لوشاتو نامه‌ای به ایشان نوشت و از انقلاب شکوهمند ایران ستایش کرد و آمادگیش برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران را اعلام کرد.

فتوای معروف آیت‌الله صدر در حمایت از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی به این شرح است: «بسم الله الرحمن الرحیم. کسانی که در ایران برای دفاع از اسلام و مسلمین قیام کرده و کشته می‌شوند، شهید هستند و خداوند آنان را با امام حسین علیه السلام در بهشت محشور می‌گرداند ان شاءالله تعالی. سیدمحمد باقر صدر.»

پس از پیروزی نهضت انقلاب اسلامی رژیم بعث بر فشار‌های خود بر ایشان افزود، اما او با اعلام تبعیت از امام خمینی در برابر رژیم بعث ایستاد.

در خلال یکی از بازجویی‌های آیت‌الله صدر، رییس سازمان امنیت نجف از ایشان پرسید: «که تو عرب هستی، چرا از ایران و انقلاب آن طرفداری می‌کنی و چرا همه فعالیت‌های خودت را در راه کمک به ایران و خمینی منحصر کرده‌ای؟ چرا برای مطهری که یک آخوند فارسی‌زبان ایرانی بود، در نجف مجلس ختم بر پا می‌کنی و برای چه با خمینی مکاتبه می‌کنی؟»

آیت الله صدر هم در واکنش گفت: «من یک مسلمانم و در برابر همه مسلمانانِ جهان، مسؤول هستم و باید به مسؤولیت جهانی خویش عمل کنم و این مربوط به عرب و عجم، ایران و غیر ایران نیست و از این راه یک قدم به عقب نخواهم گذاشت.»

رییس سازمان امنیت کشور عراق در آخرین دستگیری آیت‌الله در ۱۶ فروردین ۱۳۵۹، او را به مرگ تهدید کرد و از ایشان خواست علیه انقلاب اسلامی و امام خمینی چند کلمه بنویسد تا از مرگ نجات یابد، اما آیت‌الله صدر مخالفت می‌کند و می‌گوید: «من آماده شهادتم.»

واکنش امام

چند روز بعد از شهادت این خواهر و برادر مظلوم، امام خمینی در تجلیل از ایشان در پیام تسلیتی نوشتند: «انالله و انا الیه راجعون. با کمال تأسف مرحوم آیت‌الله شهید سیدمحمد باقر صدر و هم شیره مکرمه مظلومه او که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود. با وضع دل خراشی به درجه رفیعه شهادت رسیدند. این جانب برای بزرگداشت این شخصیت علمی و مجاهد که از مفاخر حوزه‌های علمیه و مراجع دینی و متفکران اسلامی بود، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت به مدت سه روز عزای عمومی اعلام می‌کنم و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ می‌باشم.»

اگر چه بیشتر عمر آیت‌الله سید محمدباقر صدر صرف جهاد و مبارزه با مخالفان دین خدا شد، اما این مسئله ایشان را از نوشتن کتاب‌های گرانبها غافل نکرد. آثار مکتوب ایشان شامل فَدَکْ در تاریخ، نهایت اندیشه در علم اصول، فلسفه ما، اقتصاد ما، فتوای روشن، بانک بدون ربا در اسلام، امام مهدی، حماسه‌ای از نور، ولایت از نظر عقل و فطرت، نقش امامان در اسلام، نظام عبادت از دیدگاه اسلام است.

منبع: ایسنا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۰۴ ۱۹ فروردين ۱۴۰۱
اگر ما به اصول ذکر شده در کتاب اقتصاد ما عمل می کردیم الان اوضاع اقتصادی بهتری داشتیم و آنقدر در برابر حملات اقتصادی دشمنان آسیب پذیر نبودیم.