صبا اسدی، عشایر ساکن سرفیروزآباد و دانشجوی کارشناسی ارشد توسعه روستایی در یادداشتی از مشکلات عشایر می‌گوید.

درد داشتن یا به تعبیری منعطف‌تر، مشکل داشتن برای همه زجرآور است؛ اما زمانی این ناراحتی مضاعف می‌شود که شما حنجره‌ای برای فریاد این درد نداشته باشید. دقیقا مانند آنچه که برای جامعه عشایری درحال اتفاق افتادن است.

وحالا من می‌خواهم به عنوان عضوی از جامعه عشایری چند سطری را درقالب حنجره وصدای آن‌ها عمل کنم و آنچه را که طی  یکی دوسال اخیر اتقاق افتاده بازگو کنم.

اگر طبق قانون اساسی آموزش باید به صورت رایگان و یکسان در اختیار همه باشد؛ چرا کودکان عشایر از این قاعده مستثنی شده‌اند؟

از زمان همه گیری ویروس کرونا که شاهد کاهش کمیت و کیفیت آموزش در سراسر کشور بوده‌ایم چند کودک عشایر ترک تحصیل کرده‌اند؟

آیا آموزش وپرورش به این فکر کرد آیا کودکانی که در کوهستان‌ها زندگی می‌کنند، به اینترنت دسترسی دارند یا نه؟

اگر ندارند؛ که قطعا ندارند! چه برنامه‌هایی برای جلوگیری از ترک تحصیل آن‌ها اجرا شد؟

هر چقدر که درفلان شهر مردمان بی‌خبر از وضعیت سفره‌های آب‌های زیر زمینی تا توانستند با شلنگ آب را روی ماشین‌های‌شان ریختند تا تمیز به محل کارشان بروند؛ از این طرف عشایر درکوهستان‌ها ودشت‌ها به بدترین شیوه ممکن تاوانش را دادند!

هلاک شدن احشام بر اثر بی‌آبی وحتی نبود آب آشامیدنی خانوار‌ها جزء لاینفک زندگی عشایری شده!

تغذیه دام بزرگ‌ترین معضل حال حاضر جامعه عشایری‌ست! سیاست‌های نادرست در مدیریت خوراک دام از یک طرف وخشکسالی‌های پی درپی از سوی دیگر کار را به جایی رسانیده که عشایر را مجبور به فروش دام‌هایشان کرده؛ به طوری که شمار خانوار‌های عشایری در هرمنطقه به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسد!

ما شاهد از دست دادن یک سبک زندگی هستیم؛ که اگر مدیریت درستی در این خصوص انجام می‌شد، چه بسا گردشگری عشایری راه میفتاد وقطب جدیدی از تولید ثروت به این استان تورم زده اضافه می‌شد.

شاهد این افول یا بهتر است بگویم این انقراض را می‌توانید با یک جستجوی ساده در نرم افزار دیوار ببینید. جایی که سیاه چادر های‌شان را در آن به فروش گذاشتند.

من به عنوان عضوی از جامعه عشایری خوب می‌دانم که وقتی عشایری از سیاه چادرش، ازقوچ‌های زرد نژاد سنجابیش، ازمشک و چیتش می‌گذرد، باید فاتحه آن سبک زندگی و آن تمدن اصیل کوچک را خواند.

قیمت پایین گوشت و هزینه‌های سرسام آور خوراک دام معضل حال حاضر عشایر است.

قیمت‌های عجیب دارو‌های دامپزشکی که لابد این‌ها هم جزء اقلام تحریمی شده‌اند؛ به حدی رسیده که عشایر ترجیح می‌دهد گوسفند ارزان قیمتش بمیرد تا اینکه بخواهد داروی گران بخرد!

کاش مسئولان مربوطه بودند، میدیدند و از خود میپرسیدند: تا به حال چند درگیری خونین بین عشایر و مردم بومی در ایل راه‌ها بر سر قرق اتفاق افتاده؟ چند خانواده عزادار شده‌اند؟ کاش سری به بنیاد شهید وامور ایثارگران می‌زدند تاببینند چند عشایر قربانی مین‌های به جامانده از جنگ تحمیلی شده‌اند؟ در منطقه‌ی برتش و موسیان وفکه چند پا به جای مانده؟ چند چشم نابینا شده؟ و چند فرزند یتیم شده اند؟

کاش از آن‌ها بپرسید چند گله گوسفند در مرزها مفقود شده‌اند؟ بپرسید چند دام بر اثر قانقاریا و پی پی آر تلف شده‌اند؟

بپرسید سهمیه آرد عشایر به موقع میرسد؟ تانکر‌های آب عشایری کفاف چند روزشان را می‌دهد؟ بپرسید فنای یک جامعه‌ی اصیل با چه چیزی جبران می‌شود؟

تنها چیزی که با قاطعیت می‌توانم بگویم این است که بار این قضیه فقط به نابودی جامعه عشایری نمی‌انجامد!

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
من یه عشایر م
۲۰:۵۰ ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۱
درود بر شرفت برای این متن که نوشتی درد دل عشایر گفتی