چند روحانی و از جمله سیدبرهان آمده بودند منطقه. قبل از شروع عملیات امالحسنین «علیها سلام» بود که سیدحمید را دیدم و گفتم: «سید! اسم عملیات امالحسنین علیها سلام است و ایام فاطمیه هم هست...» میخواستم عکسالعملش را ببینم که قبل از ادامه حرفم گفت:
باید برم سید برهان رو بیارم تا برام روضه حضرت زهرا بخونه.
روضه که شروع شد، سیدحمید دیگر نتوانست جلوی خودش را بگیرد. زد زیر گریه و ... در چند عملیاتی که با هم بودیم، ندیدم کفش بپوشد. موقع عملیات که میشد، کفشهایش را در میآورد و با پای برهنه میرفت عملیات. علتش را که میپرسیدیم، میگفت: «با پای برهنه راحتترم.»
بیشتربخوانید
توی عملیات بیتالمقدس وقتی بچهها دشمن را از جفیر عقب راندند، سید با پای برهنه رفت روی جاده و ایستاد به نماز.طبق معمول توی عملیات کفشهایش را در آورده بود و با پای برهنه توی منطقه راه میرفت.
ازش پرسیدم چرا با پای برهنه راه میری سید...؟ گفت: «برای پس گرفتن این زمین خون داده شده. این زمین احترام داره و خون بچهها روش ریخته شده، آدم باید با پای برهنه روش راه بره.»
اواسط عملات خیبر بود که مجددا سید را دیدم. طبق معمول پابرهنه بود و با بچههای لشکر ثارالله آمده بود تا در عملیات شرکت کند.
گفتم: آقا سید... این جاها؟
گفت: «جدهام زهرا بهم گفته بیام این جا.»
بادگیر تنش بود و چفیهاش را هم پیچیده بود دور گردنش.
این حرف را که زد اشک از چشم هر دو نفرمان سرازیر شد. همدیگر را بغل کردیم و سیر گریه کردیم...
راوی: همرزم شهید
پیرامون شهید «سیدحمید میرافضلی» / سید پابرهنه
شهید سید حمید میرافضلی/ در هفدهم بهمن ماه ۱۳۳۵ در شهرستان رفسنجان دیده به جهان گشود.
با شروع عملیات خبیر و در پی حضور لشکر ثارالله در جزایر مجنون، سید حمید که به چند و، چون منطقه به خوبی واقف بود همراه رزمندگان این لشکر در منطقه حضور یافت تا در آخرین نبرد در زندگی خود، چهرۀ مردانه اش را باخون سرخ پیشانی اش رنگین سازد.
سرانجام روز ۲۲ اسفند سال ۱۳۶۲ به همراه سردار شهید حاج ابراهیم همت فرماندۀ محبوب لشکر محمد رسول الله سوار بر موتور مورد اصابت گلوله مستقیم دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.
منبع: جهان نیوز