اثرات میکروبیوم روده بر افسردگی طی پنج سال گذشته، توجه جامعه علمی را به خود جلب کرده و در نتیجه، مقالات پژوهشی افزایش قابل توجهی داشته است.
این موضوع نشان داده شده است که محور میکروبیوتا، روده و مغز، عملکرد شناختی و رفتار بازدارنده را کنترل میکند.
پژوهشگران "بیمارستان جوزپ تروئتا" (Josep Trueta Hospital) در کاتالونیا، در حال حاضر بررسی کردهاند که تغییر در میکروبیوم روده چگونه ممکن است به بروز افسردگی منجر شود.
پژوهشگران برای آشکار کردن مکانیسمهای مولکولی ورای رابطه بین میکروبیوم روده و مغز طی افسردگی، از یک روش یکپارچه استفاده کردند که با ارزیابی روابط میان ترکیب و عملکرد باکتری با افسردگی آغاز شد.
"پرسشنامه سلامت بیمار ۹" (PHQ-9) برای همه گروهها یعنی افراد غیر افسرده، افسرده خفیف و افسرده عمده اجرا شد. هیچ تفاوتی بین افسردگی خفیف و عمده یافت نشد؛ اما دادههای به دست آمده، تفاوتهای قابلتوجهی را در ترکیب میکروبیوم روده این گروهها آشکار کردند.
تجزیه و تحلیلهای بیشتر، تولید بیش از اندازه مسیرهای مرتبط با چرخه اسید سیتریک و فسفوریلاسیون اکسیداتیو، متابولیسم گلوتامات و کاتابولیسم آرژنین، پرولین و هیستیدین و همچنین، تولید بیش از اندازه انتقالدهندههای اسید آمینه و مسیر تولید و تجزیه گاما آمینوبوتیریک اسید را نشان داد.
پژوهشگران به منظور بررسی بیشتر اثرات پرولین بر افسردگی، موشها را در معرض استرس خفیف قرار دادند و به آن ها آب یا رژیمهای غذایی غنی از پرولین دادند. موشهای مصرفکننده پرولین بعد از ۶ هفته، تفاوتی را در وزن بدن یا مصرف آب نشان ندادند؛ اما زمانهای بیحرکتی طولانیتری داشتند که نشاندهنده "آنهدونیا" (Anhedonia) است.
پژوهشگران با موفقیت توانستند چندین ارتباط را بین تغییرات رخ داده در میکروبیوم روده و افسردگی شناسایی کنند. آن ها تغییرات بیان ژن در میکروبیوم روده و چگونگی تاثیر این تغییرات در کاتابولیسم چندین متابولیت را بررسی کردند. پژوهشگران در نهایت ثابت کردند که حداقل یکی از متابولیتهای آسیبدیده، اثرات قابلتوجهی بر نشانههای افسردگی در موشها دارد. بررسیهای بیشتر ممکن است به کارکنان حوزه مراقبتهای بهداشتی کمک کند تا راهنماییهای بیشتری را به افراد افسرده ارائه دهند.