حجتالاسلام علی شیرازی در یادداشتی با اشاره به اینکه کتاب یکی از بهترین ابزارهای کمال انسانی است و ما برای رشد فرهنگی جامعه باید نگاه ولایت را در این میدان بشناسیم، به تبیین جایگاه کتاب در کلام رهبر معظم انقلاب پرداخت.
با توجه به آغاز به فعالیت سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از امروز، حجتالاسلام علی شیرازی، نماینده سابق، ولی فقیه در سوریه در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری فارس گذاشت، به تبیین اهمیت کتاب و لزوم کتابخوانی از منظر مقام معظم رهبری پرداخت که در ادامه آن را میخوانیم:
شناخت تدابیر ولایت فقیه و عمل به فرمان ایشان، علاوه بر عرصههای شرعی و سیاسی، در میدان فرهنگ نیز ضرورتی قطعی است. کتاب از مهمترین موضوعات فرهنگی و یکی از بهترین ابزارهای کمال انسانی است. بنابراین، ضروری است که ما برای رشد فرهنگی جامعه و آحاد ملت مسلمان، نگاه ولایت را در این میدان بشناسیم و تک تک افراد را با تدابیر حکیمانه امام جامعه پیوند بزنیم و با پیگیری، زمینه شکوفایی کتابخوانی را در جامعه فراهم سازیم. در ادامه به برخی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره کتاب و کتابخوانی میپردازیم:
۱. امام خامنهای در ۴ دی ۱۳۷۲ فرمودند: امروز کتابخوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفه ملی که یک واجب دینی است.
۲. در ۷ دی ۱۳۷۲ فرمودند: اگر انسان بخواهد در زمینه معنوی و فرهنگی،تر و تازه بماند، جز رابطه با کتاب ... چارهای ندارد.
۳. در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۷۲ میفرمایند: جای کتاب را هیچچیز پُر نمیکند. کتاب را باید ترویج کرد ... مردم باید به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی شود.
۴. در ۳۰ مهر ۱۳۷۵ فرمودند: من تعجب میکنم که چرا ما به عنوان دولت جمهوری اسلامی، آن مقداری که به کتاب اهمیت میدهیم، ده برابر آن را اهمیت نمیدهیم؟!
۵. در ۱۳ دی ۱۳۷۲ فرمودند: در طول این سالیان سی چهل ساله عمرم که با کتاب قصه سر و کار داشتهام، شاید هزارها قصه از بهترین نویسندگان دنیا خواندهام.
۶. در ۱ مرداد ۱۳۸۰ فرمودند: من سطر سطر ورقهای تاریخ هفتاد هشتاد سال گذشته و قبل از آن را مکرر خواندهام.
۷. در ۳۱ شهریور ۱۳۸۴ فرمودند: از دهه ۶۰ که این کارهای هنری و ادبی در حوزه هنری شروع شد و این خاطرات منتشر گردید، من یکی از مشتریهای پر و پا قرص این کتابها بودم.
۸. در ۴ مهر ۱۳۹۷ میفرمایند: همین اواخر، کتابی خواندهام از قزوین؛ کتابی خواندهام از مشهد؛ کتابی خواندهام از شاهینشهر؛ از آقای بلوری. همه آدمها، جوانها، انگیزهدارها، دلدارها، همین طور در زمینههای مختلف، از اطراف این کشور وارد این میدان میتوانند شوند و شدهاند؛ این را تبدیل کنید به صد برابر.
۹. در ۱۸ شهریور ۱۳۶۶ بیان کردند: برای اصلاح فرهنگ عمومی، باید کتاب منتشر بشود.
۱۰. در ۴ دی ۱۳۷۲ فرمودند: کسی که با این دنیای زیبا و زندگی بخش، دنیای کتاب، ارتباط ندارد، بیشک از مهمترین دستاورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است.
۱۱. در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۷۴، در تبیین همین موضوع گفتند: کتاب خریدن، باید یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب بشود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزئیناتی و تجملاتی، مثل لوسترها و میزهای گوناگون و مبلهای مختلف و پردهها ... به کتاب اهمیت بدهند و اول کتاب را بخرند. مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازمی که در خانه هست، کتاب هم باید از این قبیل باشد.
۱۲. در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۹ هم فرمودند: کتابخوانی باید مثل خوردن و خوابیدن و سایر کارهای روزانه، در زندگی مردم وارد بشود.
۱۳. در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۳ نیز گفتند: کتابخوانی به عنوان یک سنت رایج در بیاید و همه در کشور کتابخوان شوند ... بایستی تعداد کتابهایی که هر بار چاپ میشود ... به دویست هزار و سیصد هزار برسد.
۱۴. در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۲ میفرمایند: باید کاری کنید که آثار شما ... حقیقتاً فضا را پر کند. بعضی از کارها، همین جور است ... کتاب «دا» در صد و خردهای چاپ، نزدیک پانصد هزار نسخه منتشر شده؛ بعضی از کتابهای دیگر هم همین جور؛ این بسیار خوب است؛ انسان خوشحال میشود؛ لیکن لازم است که بقیه کارها هم همین جور ترویج شود ... یک قرارگاهی برای نشر به وجود آورید ... این همه جوانهای بسیجی هستند؛ این همه حلقات صالحین هست؛ این همه جوانهای خوب در دبیرستانها هستند، در مراکز آموزشی هستند؛ در حوزههای علمیه هستند؛ اینها اگر دستشان برسد، میتوانند، مشتاقاند؛ شما میتوانید از اینها استفاده کنید ... شما یک چاپ بکنید، با چهل هزار، پنجاه هزار؛ چاپ دوم، سی هزار دیگر، چهل هزار دیگر؛ در ظرف مثلاً دو سه سال بتوانید تیراژها را به دو میلیون، سه میلیون برسانید.
۱۵. در ۱۹ آبان ۱۳۷۶ فرمودند: در مدرسه، در شهر، در سطح کشور، مسابقه کتابخوانی راه بیندازند و بعد مراسم این مسابقه را مثل مراسم مشاعره، از تلویزیون پخش کنند ... یک مسابقه سراسری در سطح کشور راه بیفتد ... بعد برای کسانی که در این جاها برنده میشود، مراسمی در صداوسیما برپا کنند، آنجا بیایند و به نحوی این را عرضه و ارائه کنند؛ سئوال بشود، جایزه بگیرند و بروند.
۱۶. در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۷۶ فرمودند: در مدارس، ساعتی برای کتابخوانی گذاشته شود ... به جای ساعت انشاء ... ساعت کتابخوانی بگذارند، تا دانش آموزان با فرهنگ کتابخوانی آشنا شوند.
۱۷. در ۷ دی ۱۳۷۲ فرمودند: من اگر بدانم هر روز یک ساعت باید حرف بزنم و نتیجهاش این باشد که مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم!
۱۸. در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۹ فرمودند: جوانان، پیران، مردان، زنان، شهری، روستاییها و هرکسی که با کتاب میتواند ارتباط برقرار کند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یک جا بیکار نشست، مثل اتوبوس، تاکسی، مطب پزشک، اداره، در دُکان، وقتی که مشتری نیست، در خانه به هنگام اوقات فراغت، کتاب را در بیاورد و بخواند.
۱۹. در ۷ دی ۱۳۷۲ فرمودند: جوانان و پدران و مادران و به خصوص بچهها، باید با کتاب انس پیدا کنند؛ اگر پدر و مادر کتابخوان باشند، به احتمال زیاد بچهها کتابخوان خواهند شد.
۲۰. در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۲ فرمودند: بچههایمان را هم از اول کودکی عادت بدهیم که کتاب بخوانند؛ مثلاً وقتی میخواهند بخوابند، کتاب بخوانند و بخوابند ... در تابستانها که بچهها و جوانان تعطیل هستند، حتماً کتاب بخوانند، کتابهایی را معین کنند، بخوانند و تمام کنند.
۲۱. در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۷۴ گفتند: همه افراد خانه ما ... شب همیشه در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همین طورم؛ نه این که وسط مطالعه خوابم ببرد؛ مطالعه میکنم، تا خوابم میآید؛ کتاب را میگذارم و میخوابم. همه افراد خانه ما همین طورند ... من فکر میکنم که همه خانوادههای ایرانی باید این طوری باشند.
ما خود را ولایتمدار میدانیم. رهبر معظم انقلاب میفرماید: «من از وضع کتاب و کتابخوانی، قلباً غمگین میشوم». اما ما برای رفع این غم چه کردهایم؟ آیا من و شما میدانیم که امروز کتابخوانی، یک واجب دینی و تکلیف شرعی است؟ ترویج کتاب و عادت دادن مردم به کتابخوانی، کار کیست؟ کار من و شما هست یا نیست؟ کار دولتمردان هست یا نیست؟ اگر همه ما ایرانیها، مثل رهبر عزیزمان، کتابخوان بودیم؛ آیا وضعمان مثل امروز بود؟ خیلی رشد علمی و معنوی داشتیم. این یک تکلیف است که من و شما باید در مسیر مطالعاتی خود، به این نقطه برسیم.
منبع: فارس