کیمیای سعادت، یاد خداست و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اقتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
آن چه در زیر میآید، دستورالعملهای عرفانی و اخلاقی آیتالله بهجت (ره) است که در مناسبتهای مختلف و بنا به درخواست مراجعین نقل شده است و در سالروز ارتحال او بازنشر میشود.
۱. دستورالعمل اول
جماعتی از اینجانب، طلب موعظه و نصیحت میکنند. اگر مقصودشان این است که بگوییم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست؛ و اگر بگویند کلمهای میخواهیم که امّالکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض میکنم که غرض از خلق، عبودیت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات / ۵۶) و حقیقت عبودیت، ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح؛ و ترک معصیت، حاصل نمیشود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت «و لا أقول سبحانالله و الحمدلله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه».
ما امام زمان عجلالله له الفرج را دوست میداریم، چون امیر نحل است. امور ما مطلقاً به وسیله او به ما میرسد و او را پیغمبر صلواتالله علیه برای ما امیر قرار داده و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده و خدا را دوست داریم برای این که منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست. پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصی باشیم. وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم. پس کیمیای سعادت، یاد خداست و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اقتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آن که عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را میدهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی، میگویم: «اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمیشدیم لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند. ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا. مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم».
۲. دستورالعمل دوم
کوچک و بزرگ باید بدانیم. راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است و بندگی در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات.
آنچه را دانستیم، عمل نماییم و آنچه را ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت. این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.
۳. دستورالعمل سوم
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
بارها گفتهام و بار دگر میگویم: «کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، میداند چه باید بکند و چه باید نکند. میداند آنچه را که میداند، باید انجام دهد و در آنچه نمیداند باید احتیاط کند.»
۴. دستورالعمل چهارم
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند. بر این مطالبه، اشکالاتی وارد است. از آن جمله:
۱. نصیحت در جزئیات است و موعظه، اعمّ است از کلیات و جزئیات. ناشناسها و همدیگر را نصیحت نمیکنند.
۲. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم»، «[من عمل بما علم]کفی ما لم یعلم» (والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا). آنچه میدانید، عمل کنید و در آنچه نمیدانید احتیاط کنید تا روشن شود و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشتهاید. طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است و قطعاً مواعظی را شنیدهاید و میدانید، عمل نکردید وگرنه روشن بودید.
۳. همه میدانند که «رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند و تطبیق عمل بر آن نمایند و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند و همچنین مدارک شرعیه [را]اگر اهل استنباط باشند. پس نمیتوانند بگویند: «ما نمیدانیم چه بکنیم و چه نکنیم.»
۴. کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه میکنند از روی اختیار، بکنید و آنچه نمیکنند از روی اختیار، نکنید و این، از بهترین راههای وصول به مقاصد عالیه است. «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم» مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است.
۵. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقیبات و غیر آنها و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول (ص) است و باید روزبهروز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد؛ و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است. از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل میشوند. پس مجالست با ضعیفالایمان - در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها - سبب میشود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد: «جالسوا من یذکرکم الله رؤیته و یزید فی علمکم منطقه و یرغبکم فی الآخرة عمله».
۶. از واضحات است که ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بینیاز میکند از غیر آن. یعنی غیر، محتاج است به آن و او محتاج غیر نیست بلکه مولد حسنات و دافع سیئات است: (و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون)
عبودیت ترک معصیت است در عقیده و عمل. بعضی گمان میکنند که ما از ترک معصیت عبور کردهایم! غافلند از اینکه معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است. مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف، إیذاءِ محرم است [و]تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است. محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شدهاند. دوری از علما و صلحا سبب میشود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمنهای بَخس و غیر مبارک. همه اینها مجرب و دیده شده است.
از خدا میخواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به «عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت» قرار بدهد که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است تا اینکه ملکه بشود ترک معصیت و معصیت برای صاحب ملکه، به منزله زهرخوردن برای تشنه است یا میتهخوردن برای گرسنه است. البته اگر این راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمیشد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمیشد. «و ما توفیقی إلا بالله علیه توکلت و إلیه انیب».
۵. دستورالعمل پنجم
کسی که به خالق و مخلوق، متیقن و معتقد باشد و با انبیاء و اوصیاء صلواتالله علیهم، جمیعاً مرتبط و معتقد باشد و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نماید و در عبادات، «قلب» را از غیر خدا خالی نماید و فارقالقلب نماز را که همه چیز تابع آن است، انجام دهد و با مشکوکها تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد و هر که را امام، مخالف خود میداند با او مخالف باشد و هر که را موافق میداند با او موافق [و]لعن نماید ملعون او را و ترحم نماید بر مرحوم او و لو علی سبیل الاجمالی. هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وِزر و بالی را واجد نخواهد بود.
۶. دستورالعمل ششم
هیچ ذکری بالاتر از «ذکر عملی» نیست. هیچ ذکر عملی بالاتر از «ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات» نیست
و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون «مراقبه دائمیه» صورت نمیگیرد.
۷. دستورالعمل هفتم
من کلام علی علیهالسلام: «إعلم أن کل شیء من عملک تبع لصلاتک.» بدان که هر چیزی از عمل تو تابع نماز توست.
علیکم بالمحافظة علی الصلوات الخمس فی اوائل أوقاتها و بالإقبال بالکل إلیه تعالی فیها لاتفوتکم السعادة إن شاء الله تعالی. بر شما باد به محافظت بر نمازهای پنجگانه در اولین وقتهای آنها و بر شما باد به روی نمودن و توجّه با تمام وجود بسوی خدای تعالی (در این صورت) سعادت را از دست نخواهید داد إن شاء الله تعالی.
وفقنا الله و ایاکم لمراضیه و جنبنا سخطه بمحمد و آله الطاهرین صلوات علیهم أجمعین.
۸. دستورالعمل هشتم
جماعتی هستند که وعظ و خطابه و سخنرانی را که مقدمه عملیات مناسبه میباشند. با آنها معامله ذی المقدمه میکنند کأنه دستور این است که «بگویند و بشنوند برای اینکه بگویند و بشنوند» و این اشتباه است. تعلیم و تعلم برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرمودهاند: «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم» با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملاً شنوایی داشته باشید.
بعضی میخواهند معلم را تعلیم نمایند؛ حتی کیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند. بعضی «التماس دعا» دارند. میگوییم: «برای چه؟» درد را بیان میکنند. دوا را معرفی میکنیم، به جای تشکر و بهکارانداختن، باز میگویند: «دعا کنید!» دور است آنچه میگوییم و آنچه میخواهند. شرطیت دعا را با نفسیت آن مخلوط میکنند. ما از عهده تکلیف، خارج نمیشویم بلکه باید از عمل، نتیجه بگیریم و محال است عمل، بینتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل، حاصل شود. این طور نباشد:
پی مصلحت، مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
خدا کند قوال نباشیم، فعّال باشیم. [مبادا]حرکت عملیه بدون علم بکنیم [و]توقف با علم بکنیم.
آنچه میدانیم بکنیم، در آنچه نمیدانیم توقف و احتیاط کنیم تا بدانیم. قطعاً این راه پشیمانی ندارد.
به همدیگر نگاه نکنیم بلکه نگاه به «دفتر شرع» نماییم و عمل و ترک را مطابق با آن نماییم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
۹. دستورالعمل نهم
آقایانی که طالب مواعظ هستند، از ایشان سؤال میشود: آیا به مواعظی که تا حال شنیدهاید، عمل کردهاید یا نه؟
آیا میدانید که «هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم میفرماید»؟
آیا اگر عمل به معلومات - اختیاراً - ننماید، شایسته است توقع زیادتی معلومات؟
آیا باید دعوت به حق، از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده: «با اعمال خودتان دعوت به حق بنماید»؟
آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم یا آنکه یاد بگیریم؟
آیا جواب این سؤالها از قرآن کریم: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» و از کلام معصوم: «من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلم» و «من عمل بما علم، کفی ما لم یعلم» [روشن نمیشود؟]خداوند توفیق مرحمت فرماید آنچه را میدانیم زیر پا نگذاریم و در آنچه نمیدانیم توقف و احتیاط نمائیم تا معلوم شود.
نباشیم از آنها که گفتهاند:
پی مصلحت مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
۱۰. دستورالعمل دهم
همه میدانیم که رضای خداوند اجّل با آن که غنی بالذات [است]و احتیاج به ایمان بندگان و لوازم ایمان آنها ندارد، در این است [که]: بندگان، همیشه در مقام تقرب به او باشند. پس میدانیم که برای حاجت بندگان به تقرب به مبدأ الطاف و به ادامه تقرب، [خداوند]محبت به یاد او و ادامه یاد او دارد.
پس میدانیم به درجه اشتغال به یاد او، انتفاع ما از تقرب به او خواهد بود و در طاعت و خدمت او هر قدر کوشا باشیم به همان درجه، متقرب و منتفع به قرب خواهیم بود و فرق بین ما و سلمان سلام الله علیه در درجه طاعت و یاد او که مؤثر در درجه قرب ماست، خواهد بود؛ و آنچه میدانیم که اعمالی در دنیا محل ابتلاء ما خواهد شد، باید بدانیم که آنها هر کدام مورد رضای خداست، ایضاً خدمت و عبادت و طاعت او محسوب است.
پس باید بدانیم که هدف باید این باشد که تمام عمر، صرف در یاد خدا و طاعت او و عبادت باید باشد تا به آخرین درجه قرب مستعد خودمان برسیم وگرنه بعد از آنکه دیدیم بعضی به مقامات عالیه رسیدند و ما بیجهت عقب ماندیم، پشیمان خواهیم شد.
وقفنا الله لترک الاشتغال بغیر رضاه بمحمد و آله صلوات الله علیهم اجمعین.
۱۱. دستورالعمل یازدهم
بسمه تعالی
مخفی نیست بر اولیالألباب که اساسنامه حرکت در مخلوقات، شناختن محرّک است که حرکت، احتیاج به او دارد و شناختن ما منه الحرکه و ما إلیه الحرکه و ما له الحرکه، یعنی بدایت و نهایت و غرض که آن به آن، ممکنات، متحرک به سوی مقصد میباشند.
فرق بین عالم و جاهل، معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است و تفاوت منازل آنها در عاقبت، به تفاوت مراتب علم آنها است در ابتدا.
پس، اگر محرک را شناختیم و از نظم متحرکات، حسن تدبیر و حکمت محرّک را دانستیم، تمام توجه ما به اراده تکوینیه و تشریعیه اوست، خوشا به حال شناسنده، اگرچه بالاترین شهید باشد و وای به حال ناشناس، اگر چه فرعون زمان باشد.
در عواقب این حرکات، جاهل میگوید: «ای کاش خلق نمیشدم.» عالم میگوید: «کاش هفتاد مرتبه حرکت به مقصد نمایم و باز برگردم و حرکت نمایم و شهید حق بشوم.»
مبادا از زندگی خودمان پشیمانشده برگردیم. صریحاً میگویم. مثلاً اگر نصف عمر هر شخصی در یاد منعم حقیقی است و نصف دیگر در غفلت، نصف زندگی، حیات او محسوب و نصف دیگر، ممات او محسوب است با اختلاف موت، در اضرار به خویش و عدم نفع.
خداشناس، مطیع خدا میشود و سر و کار با او دارد و آنچه میداند موافق رضای اوست، عمل مینماید و در آنچه نمیداند، توقف مینماید تا بداند و آن به آن، استعلام مینماید و عمل مینماید یا توقف مینماید. عملش از روی دلیل و توقفش از روی عدم دلیل.
آیا ممکن است بدون اینکه با سلاح اطاعت خدای قادر باشیم، قافله ما به سلامت از این رهگذر پر خطر به مقصد برسد؟ آیا ممکن است وجود ما از خالق باشد و قوت ما از غیر او باشد؟ پس قوت نافعه باقیه نیست، مگر برای خداییان و ضعفی نیست مگر برای غیر آنها.
حال اگر در این مرحله صاحب یقین شدیم باید برای عملینمودن این صفات و احوال بدانیم که این حرکت محققه از اول تا به آخر، مخالفت با محرّک دواعی باطله است؛ که اگر اعتنا به آنها نکنیم، کافی است در سعادت اتصال به رضای مبدأ اعلی: «أفضل زاد الراحل إلیک عزم إرادة».
والحمدلله اولاً و آخراً و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
نکاتی اشارتوار از آن عارف الهی
امام زمان: سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم!
به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی میمانند و ثابتقدم هستند، عنایات و الطاف خاصی میشود.
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت، ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهمالسلام) بهتر از تشرّف باشد.
انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج) با اذیّت دوستان آن حضرت سازگار نیست.
افسوس که همه برای برآوردهشدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران میروند و نمیدانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!
چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (عج) در دل هر شیعهای یک مسجد دارد!
بر آستان اهل بیت
ائمه (علیهمالسلام) از حال ما غافل نیستند؛ اگر چه ما از آنها غافل باشیم.
هر بلایی که به ما میرسد، در اثر دوری از اهل بیت (علیهمالسلام) و روایات مأثورۀ از ایشان است.
نجات برای کسی است که اهل بیت (علیهمالسلام) را در همه جا مورد تخاطب و حاضر ببیند.
اهمّ آداب زیارت این است که بدانیم بین حیات معصومین (علیهمالسلام) و مماتشان، هیچ فرقی وجود ندارد!
اخلاق و سیر وسلوک
خوب است که انسان اسم خود را در هر کار خیر بنویسد و خود را شریک گرداند، زیرا فردای قیامت معلوم نیست کدام قبول و کدام ردّ میشود.
انسان چقدر به مرگ نزدیک است و در عین حال چه قدر آن را دور میپندارد و از آن غافل است!
اگر بیتفاوت باشیم و برای رفع گرفتاریها و بلاهایی که اهل ایمان بدان مبتلا هستند، دعا نکنیم، آن بلاها به ما هم نزدیک خواهد بود.
منبع: عصر ایران
بلاترین ذکر ذکر عملی است و تنها راه مراقبه است به اینکه بدانیم تنها ناظر و حاضر اوست