مهارت‌های زندگی ما را برای ارتباط و تعامل با دیگران راهنمایی می‌کند و باعث می‌شود از نظر سلامت روان خصوصاً در بعد کاهش استرس تقویت شویم.

با گسترش فضای مجازی پیچیدگی‌های مهارتی نیز رو به فزونی است. حالا باید درباره مهارت‌هایی حرف بزنیم که تا پیش از ظهور دنیای تکنولوژی امروز نیازی به بیان آن‌ها نبود. حالا با توجه به تغییرات زندگی شکل‌های هیجاناتی مانند پرخاشگری هم تغییر کرده است. مثلاً تا به حال کسی شما را بلاک کرده؟ حالتان پس از چنین رفتاری چگونه بوده است؟ احساس عذاب وجدان و دلتنگی داشته‎‌اید؟ چه واکنشی از خود نشان داده‌اید؟ مدام به آن شخص زنگ زده‌اید و او جوابتان را نداده یا غمگین و افسرده شده‌اید و گاهی گریه هم کرده‌اید؟ به نظرتان رفتار کسی که دیگری را بلاک می‌کند، رفتاری سالم و منطقی است؟ این‌ها همه فرض‌هایی است که تا پیش از ورود تکنولوژی به زندگی حتی مطرح هم نبود، اما حالا شاید دغدغه بسیاری از مردم باشد.

سید حمید رضا موسوی، روانشناس بالینی می‌گوید: با توجه به گسترش شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی، به نظر می‌رسد که بلاک کردن، پدیده‌ای به ظاهر نوظهور باشد؛ اما اگر کمی عمیق‌تر به آن بنگریم، درمی یابیم که رفتار‌هایی مشابه این واکنش را در دنیای واقعی نیز می‌توان دید. این گونه برخوردها، معمولاً در سبک رفتاری پرخاشگرانه دیده می‌شود. پرخاشگر‌ها در علم روان شناسی کسانی هستند که براحتی حقوق دیگران را نادیده می‌گیرند و آسیب ‎زدن به دیگران و احساسات آن‌ها برایشان سخت نیست؛ چرا که برای فرد پرخاشگر، مهم، خود اوست.

پرخاشگر‌ها براحتی می‌توانند با نیش و کنایه و تلخ سخن بگویند و دیگران را ناامید کنند. آن‌ها عادت دارند که دیگران را تهدید کنند که برای مثال «اگر فلان کار را نکنی، من بهمان کار را می‎‌کنم.» در واقع خشونت، چه رفتاری باشد؛ چه کلامی، پرخاشگری محسوب می‎شود. پرخاشگرها، همچنین از واژگان ارزش‌گذارانه مثل باید، فقط و حتماً استفاده فراوانی می‌کنند. آن‌ها فقط به این فکر می‎ کنند که چه بگویند که طرف مقابل را مغلوب کنند. پرخاشگر‌ها براحتی به دیگران برچسب می‎‌زنند و آن‌ها را تخریب می‎ کنند و سعی می‌کنند دیگران را با تحت فشار قرار دادن مجاب به رفتاری کنند که آن‌ها انتظار دارند.

اگر نتوانند به خواسته خود دست یابند رفتار آن‌ها به سمت پرخاشگری کلامی یا طرد کردن طرف مقابل پیش می‌رود که در سناریو بالا هردوی این رفتار‌ها مشهود است تا در شرایط مشابه بعدی بتوانند به خواسته‌های خود دست یابند هر چند آن خواسته‌ها غیرمنصفانه و از سر زورگویی باشد.

وی ادامه می‌دهد: روشن است که بلاک کردن رفتاری یکطرفه است و به‌طور معمول نمی‌تواند رفتاری سالم باشد. در واقع وقتی کسی حرف‌های خود را می‌زند، باید منتظر شود تا شخص مقابل هم صحبت کند. این‌گونه رفتار‌ها همان‌طور که گفته شد در سبک رفتاری پرخاشگرانه انجام می‌گیرد؛ اما در سبک رفتاری جرأتمندانه، که سبک سالم و مناسبی است، افراد معمولاً درخواست‌های تحمیلی ندارند؛ همچنین به طرف مقابل فرصت بیان شرایط و دلایل خود را می‌دهند. نکته در خور تأمل اینکه اگر کسی از طریق فضای مجازی برای دیگری مزاحمت ایجاد می‌کند و آن شخص آزاردیده، ناچار است فرد مزاحم را بلاک کند، باز هم باید با روش صحیح ابزار بلاک کردن را به کار گیرد.

به گفته وی در روش صحیح بلاک کردن، یکی از تکنیک‌های رفتار جرأتمندانه را می‌توان به کار گرفت و به آن تکنیک «رفتار جرأتمندانه پلکانی یا افزایشی» گفته می‌شود، که معمولاً از چند مرحله با شیب رو به بالا تشکیل می‌شود. در مرحله اول به فرد آزاردهنده توضیح می‌دهیم رفتارش موجب آزار ما شده است و خواهش می‌کنیم به آن رفتار ادامه ندهد.

اگر ادامه پیدا کرد، در مرحله دوم با لحنی قاطع و محکم‌تر از وی می‌خواهیم که به رفتار آزاردهنده‌اش خاتمه دهد. اگر آن شخص باز هم به رفتار ناخوشایندش ادامه داد، در مرحله سوم، علاوه بر لحن قاطع، پیامد کارش را (که در اینجا بلاک کردن است) نیز مشخص و به وی گوشزد می‌کنیم و در مرحله آخر در صورت تکرار، پیامد کار را اجرایی می‌کنیم و فرد مزاحم را بلاک می‌کنیم. نکته مهم در این تکنیک مشخص کردن پیامد و در مرحله بعدی اجرایی کردن آن است که البته باید مواظب باشیم نوع و اندازه پیامد با اشتباه همخوانی داشته باشد؛ نه سهل‌تر و نه سنگین‌تر، تا اثرگذاری بیشتری داشته باشد.

اگر غیرمنصفانه بلاک شدیم، چه کنیم؟

او ادامه می‌دهد: اولین چیزی که لازم است این است که ما آموزش ببینیم تا رفتاری منطقی در برابر این نوع پرخاشگری‌ها داشته باشیم، مهارت‌های ضروری زندگی و ارتباطی است؛ از جمله این مهارت‌ها، مهارت رفتار جرأتمندانه، مدیریت خشم و مدیریت اضطراب است که به ما کمک می‌کند در این شرایط بر احساسات خود مدیریت داشته باشیم؛ بیش از حد خشمگین یا مضطرب نشویم و در صورت احساس نیاز، در کمال آرامش و با اطمینان خاطر از درستی رفتارمان، قاطعانه به طرف مقابل توضیح دهیم که به چه دلیل این کار را انجام دادیم و چرا درخواست او را رد کردیم.

درباره نوجوانان و جوانان به گفته موسوی نقش تربیتی والدین بسیار مهم است. او بیان می‌کند: آن‌ها نیز لازم است که از مهارت‌های ارتباطی و مهارت‌های زندگی بهرمند باشند تا بتوانند در برابر فرزند خود واکنش درستی نشان دهند و آن‌ها را به آرامش برسانند. در چنین شرایطی اولین وظیفه والدین، حمایت و پذیرش احساسات فرزند خود است. در واقع شیوه درست آن است که به هیچ روی احساسات فرزند خود را نفی و انکار نکنند و پاسخ و واکنش نامناسبی به آن‌ها نشان ندهند؛ بلکه با همدلی او را در آغوش بکشند و نوازش کنند و به فرزند خود بگویند من احساس تو را کاملاً درک می‌کنم. حق‌داری ناراحت باشی. هرکسی هم جای تو بود، ناراحت می‌شد؛ اما یادت باشد در موقع ناراحتی هیچ‌وقت تصمیمی نگیری. صبر کن کمی آرام بشوی. به او هم فرصت بده تا به رفتار نادرستش فکر کند. اگر متوجه اشتباهش شد، که هیچ، ولی اگر نشد، در اولین فرصت مناسبی که پیش آمد، با اطمینان از درستی رفتارت، با قاطعیت به او توضیح بده که درخواستش اشتباه بوده و تو امکان چنین همراهی را با او نداشتی و اگر با او همراهی می‌کردی هم در حقش خوبی نکرده بودی؛ چون باید نمره واقعی بگیرد که بفهمد باید به دنبال قوی کردن خودش در آن درس باشد و تقلب راهکار مناسبی نیست.

این روانشناس در پایان می‌گوید: در قرن جدید، سبک ارتباطات بین فردی دارای پیچیدگی‌های بیشتری است؛ از این رو برای داشتن روابطی سالم، نیاز به آموزش‌های متناسبی با این پیچیدگی‌ها هم بیشتر احساس می‌شود. به همین سبب هم در سال ۱۹۷۴ سازمان بهداشت جهانی، مهارت‌های زندگی را که مجموعه‌ای از ۱۰ مهارت کاربردی و ضروری برای ارتقای سطح سلامت زندگی بود، برای همه مردم در همه سنین و اقشار جامعه تعریف کرد و آموختن آن را ضروری دانست.

منبع: روزنامه ایران

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.