فضلالله حبیبی سرپرست هیأت باستانشناسی تل قلعه مرودشت درباره این کشف تازه گفت: در این پروژه ابتدا به منظور تعیین عرصه و پشنهاد حریم محوطه تل قلعه، ۱۲ گمانه یک در یک متر ایجاد شد و شواهد باستانشناختی از هزاره پنجم و تا هزاره دوم قبل از میلاد در این گمانهها بهدست آمد و در پایان محدودهای ۵/۵ هکتاری برای عرصه این محوطه مشخص شد.
او گفت: بهمنظور شناخت توالی لایههای سکونتی محوطه تل قلعه دو ترانشه به ابعاد سه در سه متر و دو در سه متر در برجستگی جنوبی محوطه ایجاد شد.
حبیبی گفت: در ترانشه لایهنگاری شماره یک شواهدی از بنای خشتی از هزاره دوم (عیلام میانه) متعلق به فرهنگ محلی «شغا-تیموران» شناسایی شد و در ادامه این کاوش در ترانشه دومِ لایهنگاری در دامنه تپه، لایههای سکونتی از هزاره دوم قبل از میلاد (فرهنگهای شغا-تیموران و قلعه)، لایههایی سکونتی از هزاره سوم قبل از میلاد (فرهنگهای کفتری- بانش جدید) و نمونهای تدفین خمرهای شناسایی شد.
باستانشناس پایگاه میراث جهانی تخت جمشید گفت: کاوش به منظور لایهنگاری، در نهایت با رسیدن به خاک بکر در عمق ۶۲۰ سانتی متری به پایان رسید.
مجموعه تخت جمشید رو به دشتی است که به واسطه جاری بودن دو رود «کر» و «سیوند» بر بستر آن، محلی حاصلخیز و با تاریخ و تمدنی چند هزارساله را شکل داده، به گونهای که محوطههای ارزشمندی همچون تل باکون، تل موشکی، تل جری در حوزه رودخانه کر و تل قلعه در مجاورت رود سیوند با شواهدی از هزاره پنجم و چهارم قبل از میلاد، از مهمترین محوطهها این دشت به شمار میآیند.
تل قلعه به خاطر دارا بودن توالی دورههای مختلف تاریخی از هزاره پنجم قبل از میلاد تا دوران اسلامی از محوطههای ارزشمندی است که مطالعه روشمند آن به تنهایی الگوی کاملی از گاهنگاری دشت را ارائه خواهد کرد و ضمن شناخت نسبت به دورههای استقراری این محوطه، رابطه لایههای هخامنشی آن با «پارسه» تا حدودی مشخص خواهد شد.
تُل یا تپه قلعه نخستینبار توسط لوئی واندنبرگ بلژیکی در دهه ۵۰ خورشیدی گمانه زنی کوچک شد و در بررسیهای سنتی دیگر باستانشناسان، پیاپی تاریخی از دورههای مس- سنگی مربوط به هزاره پنجم و چهارم قبل از میلاد در آغاز عیلامی، دوره عیلامی، هخامنشی و اسلامی در این محوطه شناخته شده است.