سرتیپ دوم پاسدار «عباسعلی بهدانی فرد» فرمانده انتظامی استان در پی شهادت ستوان دوم «جواد زارعی» طی پیام تسلیتی، اظهار کرد: شهادت ستوان دوم «جواد زارعی» از کارکنان پلیس مبارزه با مواد مخدر استان یزد را به محضر امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و مقام معظم رهبری مدظله العالی، فرماندهی محترم کل انتظامی کشور، همکاران محترم آن عزیز سفر کرده و به خصوص خانواده معزز آن شهید بزرگوار همسر، مادر، فرزندان و سایر بازماندگان وی تبریک و تسلیت عرض میکنم.
وی اضافه کرد: بی شک خدمات صادقانه و رشادتهای آن شهید دلیر در مبارزه با اشرار و سوداگران مرگ و یاد و خاطره او در قلب کارکنان پلیس استان یزد همیشه زنده و جاودان خواهد ماند.
سردار بهدانی فرد در پایان این پیام، برای آن شهید سعید علو درجات و برای خانواده وی صبری جمیل و اجری جزیل از درگاه خداوند متعال مسئلت کرده است.
گفتنی است؛ ستوان دوم «جواد زارعی» متولد ۱۳۶۹ در بوانات فارس بود که به همراه خانواده خود شامل همسر و دو فرزند ۵ ساله و دو ماهه در یزد انجام وظیفه میکرد.
انتهای پیام
یه خونواده داغدار شده دوتا بچه پاک و معصوم بی سرپرست شدن و بزرگترشونو از دست دادن
اینهمه ادم شهید شدن تو این راه واقعا چه نتیجه ای حاصل شد چقدر قاچاق جلوش گرفته شد چه دستی تو کاره
خدا صبر بده به همسر و خانواده و فرزندان گلش. ناراحت شدم خدا بخشکونه ریشه هرچی قاچاق و قاچاقچی بی شرف هست رو
ماهمه مدیون خون شهدا هستیم
غم رفیقامون، بیچارهمون کرده
✿●✿زمینی بودند و، به آسمون رفتن
دوباره جاموندیم، رفیقامون رفتن
✿●✿تا کی باید بمونیم و بسوزیم از غصّه
کی آخه میرسه به ما مسیر این قصّه
✿●✿تا کی با دستامون روی گلا بریزیم خاک
خدایا پاره پاره شد دلم دیگه بسّه
✿●✿رفیقت عینِ برادر شد، رفاقت تا سر جونه
غم داغ رفیقو پس، برادر مرده میدونه
✿●✿رفیق نیمه راه من، خداحافظ
چه روز و شبهایی، کنار هم بودیم
✿●✿تو بی قراریها، قرار هم بودیم
چه خاطراتی بود، تو روضهها باتو
✿●✿نمیره از یادم، حسین حسیناتو
امید زندگیمونو تو ناامید کردی
✿●✿با این خبر موهای مادرو سفید کردی
آخرشم شهادتو گرفتی از ارباب
✿●✿بس که تو روضه التماسِ هر شهید کردی
نه این رسم رفاقت نیست، رفیق نیمه راه من
✿●✿هزار ننگ و هزار نفرین، به این بخت سیاه من
رفیق نیمه راه من، خداحافظ
متن شعر مداحی خبر چه سنگینه از سید رضا نریمانی
خبر پر از داغه، خبر پر از سوزه✿●✿
خبر میگه بازم، یه لاله میسوزه
با داغ اون آتیش، که توش یه مادر سوخت✿●✿
حالا تَنِ چندتا، جَوونِ پرپر سوخت
شبیه بچههای شاه بیکفن سوختن✿●✿
با شعلههایی که به خیمهها زدن سوختن
شنیدهها رو دیدن اینا که توی روضه✿●✿
به یاد آتیشِ دل امام حسن سوختن
مصیبت رو ندیدم که، شنیدم من ولی سوختم✿●✿
دوباره تازه شد روضه، که زهرا گفت علی سوختم
علی سوختم ، علی سوختم✿●✿
میون شعله ها آه ، علی سوختم
یکی صدا می زد آه، علی سوختم✿●✿
علی سوختم
رفیق نیمه راه من، خداحافظ
خدابه بازماندگانش صبر عنایت کند.
چنددهه است درگیر این مواد نحس هستیم.کاش کاری می شد اساسی
لعنت لعنت لعنت
روح شهید قرین رحمت الهی