مرحوم آیت الله محمد تقی مصباح یزدی در رابطه با تفاوت محبت خداوند و محبتهای دنیوی میفرمایند: یکی از نیازهای فطری انسان دوست داشتن و دوست داشته شدن است، ولی چون غالباً در همه دورانهای زندگی، تعلق خاطر به پدر و مادر، نزدیکان و دوستان داشته ایم، آن حالت خلأ دوستی را به درستی درک نمیکنیم که این موضوع، شبیه مثال معروفی است که وقتی ماهی در آب است اهمیت آب را درک نمیکند.
این عالم وارسته گفته است: شاید این یکی از ریشههای فطری خداشناسی و خداپرستی باشد که فطرتمان، ما را به طرف این که خدا را با صفات کمالی اش میشناسیم، سوق میدهد تا او را دوست بداریم و از روی دوستی، او را بپرستیم.
به گفته مرحوم آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، بچهای که گرسنه اش میشود گریه میافتد و انس به مادر در او به وجود میآید و لذت میبرد از این که مادرش او را در آغوش بگیرد و نوازشش کند و در این میان، اگر مادرش، او را نوازش نکند با مادرش قهر میکند و این خیلی ناراحت کننده است و به همین دلیل، انسان از تنها بودن رنج میبرد و دلش میخواهد با کسی مأنوس باشد و رفاقت و محبت داشته باشد.
او میگوید: وقتی انسان احساس تنهایی میکند مثل این که در زندان است. اما همه این ها، آفات زیادی دارند و آفات مشترک بین همه شان این است که هیچ کدامشان دوام ندارند. زیرا پدر و مادر، یک روزی از دنیا میروند، سایر نزدیکان هم همین طور و اگر کسی را هم به واسطه کمال و جمال دوست داریم، آن کمال و جمال نیز دوام ندارند و همه اینها آفاتی هستند که در محبتهای دنیا وجود دارند.