روزنامه القدس العربی در تحلیلی با اشاره به هدف اصلی جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا از سفر به منطقه یعنی رهایی از بحرانهای داخلی خود از جمله تورم بی سابقه و تلاش برای تحمیل پیمان نظامی به شماری از کشورهای عربی با مشارکت رژیم صهیونیستی، نوشت: سفر آینده بایدن به منطقه به علل مختلف از جمله مواضع سعودی و خروج برخی کشورها از پیمان ضد ایرانی و وضعیت داخلی اسرائیل، موفقیت آمیز نخواهد بود.
با نزدیک شدن زمان سفر جو بایدن به منطقه به نظر نمیرسد که فرصتهای موفقیت دستور کار او زیاد باشد چرا که عربستان برای پاسخ گویی به درخواستهای مصرّانه بایدن از خود اشتیاقی نشان نمیدهد و نخستین خواسته رئیس جمهور آمریکا از سعودیها نیز افزایش مؤثر تولید نفت با هدف کاستن از قیمتهاست.
از آن طرف هم دوستان بایدن در رژیم صهیونیستی هم حال و روز خوشی ندارند و با منحل شدن مجدد کنست درگیر و ناآرام هستند و به نظر میرسد از اندیشه ایجاد «ناتوی خاورمیانه ای» استقبال گرمی وجود ندارد و برخی کشورهای عربی دعوت شده برای عضویت در این ناتوی خاورمیانه با وجود برگزاری نشستهای نظامی با مشارکت «اسرائیل» در چند کشور عربی و اعلام نیمه رسمی استقرار یک ایستگاه راداری اسرائیلی در یک کشور عربی نزدیک به ایران، اما آشکارا از پیوستن به «پیمان اشتباهات» طفره رفته اند.
چارچوب کلی سفر بایدن به منطقه روشن و مشخص است و رئیس جمهور آمریکا به دنبال یافتن برون رفتهایی از گرفتاریهای دولتش در واشنگتن است چرا که میزان تورم در اقتصاد آمریکا به صورت بی سابقه رو به افزایش است که در چهار دهه گذشته سابقه نداشته است و از طرف دیگر افزایش قیمت سوخت و بنزین و مواد پتروشیمی در حال از بین بردن باقیمانده محبوبیت بایدن است که از چند ماه پیش زیر ۴۰ درصد قرار دارد ضمن آنکه طرح بایدن برای ترمیم محبوبیتش در نشان دادن سخت گیری در قبال روسیه بی نتیجه بوده است و تلاشهایش برای متوقف کردن شکستش با مقصّر جلوه دادن ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه بی نتیجه بوده است ضمن آنکه حزبش یعنی حزب دمکرات در انتخابات میان دورهای کنگره با خطر شکست روبروست بنابراین بایدن به تصور خود تلاش میکند ناکامیهای داخلی اش را از طریق سیاست خارجی به خصوص در تلاشها برای مهار نفوذ چین و روسیه و ایجاد و گسترش برخی محافل و پیمانهای وابسته به واشنگتن در اروپا و اقیانوس آرام و خاورمیانه جبران کند.
القدس العربی نوشت: بایدن همچنین تلاش میکند حضور اسرائیل را در منطقه ما پر رنگتر کند که این حرکت از چند ماه قبل با خارج کردن رژیم اسرائیل از دایره تقسیم بندی تحرکات نظامی آمریکا در جهان در بخش اروپایی آغاز شده و اسرائیل را با شماری از کشورهای عربی و در بخش موسوم به فرماندهی مرکزی آمریکا ادغام کرده است و فشار میآورد تا نشستهای نظامی اسرائیلی با برخی طرفهای عربی زیر نظر آمریکا برگزار شود و به سمت و سویی سوق داده که نتیجه اش شکل گیری یک پیمان سیاسی عربی- اسرائیلی در نشست مشهور النقب بود. نتیجه این نشست هم یک توافق سرّی با همکاری و هماهنگی امنیتی بود که هدف از آن تا به امروز توسعه آن و اعلام پیمان نظامی اسرائیلی-عربی با عنوان «ناتوی خاورمیانه» است که کانالهای تلویزیونی اسرائیلی و مطبوعات مهم آمریکایی از آن سخن گفته اند. در کنگره نیز از این پیمان با دعوت به یک سیستم پدافند هوایی مشترک آمریکایی بین اسرائیل و برخی کشورهای عربی حمایت شده و از همه آنها نیز خواسته شده است در نشستی با بایدن در سعودی شرکت کنند و هدف نیز سوق دادن سعودی به اعلام عادی سازی رسمی روابط با رژیم اشغالگر اسرائیل و ادغام آن با مجموعهای از کشورهای عربی خلیج (فارس) و مصر و عراق و اردن در پیمان جدید اشتباهات است.
به نظر میرسد عربستان در پاسخ فوری مردد است و برخی کشورهای دیگر نیز که از آنها دعوت شده است از موافقتهای قبلی شان منصرف شده اند. همین ایده نیز در دوره دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا مطرح و چندین نشست زمینه سازی نیز برگزار شد و بیشتر طرفهایی که این بار هم دعوت شده اند در آن نشست شرکت کرده بودند، اما دولت مصر در زمان ترامپ به سرعت از این بازی مشکوک خارج شد و همین کار قاهره نیز برای بی اثر کردن این تلاش کافی بود چرا که مصر صاحب قدرتمندترین ارتش در منطقه است و شاید نمیخواهد آشکارا با موضع آمریکا دچار اصطکاک شود و شاید ترجیح میدهد با هر عنوانی شده است سلاحهای بیشتر آمریکایی به دست آورد، اما دولت مصر تصمیم اساسی اش را از سالها پیش گرفته و به سمت سیاست متنوع سازی منابع تسلیحات رفته و شراکتهای تسلیحاتی بین مصر و روسیه و کره و چین و اروپا شکل گرفته، اما درعین حال درها به روی قراردادهای تسلیحاتی با آمریکا بسته نشده است. محل تأمین مالی این سلاحها نیز کمکهای نظامی سالانه آمریکا به مصر است.
با توجه به تحولات جدید جهانی به وجود آمده که البته ناشی از جنگ کنونی در اوکراین هم نیست، به نظر میرسد دولت مصر نمیخواهد همه تخم مرغهایش را در سبد آمریکا بگذارد و سخنان مقامات رسمی مصر نشانه اهتمام روشن آنان برای نیفتادن در دام قطب بندیهای بین المللی و بهره برداری عملگرایانه از منافع است حتی اگر این منافع را توافقنامههای زیادی که با رژیم اشغالگر امضا شده باشد تضمین کند.
همانند توافقنامه موروثی «کویز» در زمینه صنایع و صادرات نساجی به آمریکا و توافقنامههای فزاینده گازی؛ اما موضوع در ارتباط با سلاح به این راحتیها نیست به خصوص با توجه به نظریه ارتش مصر که رژیم اسرائیل را یک خطر وجودی در شرایط جنگ و صلح میداند و اسرائیل در حال توسعه پایگاهها و فرودگاهها و جای پایش از سیناء گرفته تا مرزهای تاریخی با فلسطین اشغالی است و عملا در حال پایان دادن به مناطق خلع سلاح در بیشتر مناطق سیناست که بر اساس پیوستهای پیمان موسوم به پیمان صلح مصر و اسرائیل قرار بود سینا به طور کامل از تابعیت تروریستی دشمن آزاد شود.
ناظران منصف معتقدند ارتش مصر میراث منحصر به فرد تاریخی اش را به خطر نمیاندازد و تحت هر شرایطی وارد پیمان نظامی علنی با اسرائیل نمیشود به خصوص اینکه دولت مصر اندیشه دیگری را مطرح کرد که در مسیر آن کارشکنی شد.
اندیشه مصر نیز تشکیل یک پیمان عربی محض با نام «نیروی مشترک عربی» بود که به صورت اولیه با آن در نشست سال ۲۰۱۵ میلادی در شرم الشیخ موافقت شد و زمانی که نشستهای متعددی درباره جزئیات و منابع و ساختارهای چنین نیرویی پس از آن نشست برگزار شد برخی طرفهای مؤثر عربی معتاد به حمایتهای توهمی آمریکا از آن خارج شدند و تلاشهای مصر را از بین بردند به خصوص پس از آنکه مصر از مشارکت در جنگ زمینی با یمن مخالفت کرد. طرفهای درگیر در جنگ یمن امروز به یک راه حل ضعیف و تمدید آتش پس از هفت سال ویرانگری تمایل پیدا کرده اند.
القدس العربی نوشت: اسرائیل از بازگشت جزیی زندگی به جان توافقنامه هستهای با ایران در نشستهای دوحه و بازگشت ریاض و تهران به مذاکرات نیمی علنی در بغداد و جاهای دیگر و فعال شدن میانجیگریهای مصطفی الکاظمی نخست وزیر عراق ناراحت است. نه الکاظمی و نه هیچ نخست وزیر دیگری در عراق نمیتواند پس از تصویب قانونی در مجلس عراق که به اتفاق آراء عادی سازی روابط با تل آویو را حرام و جرم انگاری کرده است با اسرائیل در هرگونه پیمانی شرکت کند. مجازات هر کسی که در عراق مرتکب چنین گناهی شود اعدام است.
علاوه بر اینکه چیزی در طرف مقابل یعنی در اسرائیل وجود ندارد که توجیهی برای نزدیک شدن به آن یا اعتماد به آن و حتی خوشبینی نیم بند به آن باشد چرا که رژیم اسرائیل درگیر بحران حکومت است و دولتهای ضعیف پس از انحلال مکرر کنست میآیند و میروند و کنست برای پنجمین بار ظرف حدود چهار سال گذشته منحل شد و انتخابات پیاپی برگزار میشود که نتایج تعیین کنندهای ندارد و فقط بازی درگیری و روی کار آمدن گروههای تندروتر راستگرای اسرائیلی است که با هرگونه راه حلی با فلسطینیان مخالفند و حتی توافقنامههای ضعیف اسلو را نیز لگدمال کرده اند ضمن آنکه احساسات و مقدسات مسلمانان و مسیحیان را در مسجد الاقصی و کلیسای قیامت با اتکا به حمایتهای غیر مشروط و نامحدود آمریکا نادیده گرفته اند و برای بلعیدن هر چه بیشتر اراضی فلسطینیان و یهودی سازی قدس و کرانه باختری مصمم هستند و همین به صورت واقعگرایانه به شعله ور شدن مقاومت مردمی و مسلحانه فلسطینیان و درگیریهای هر روزه منجر میشود که طرفهای سازشکار عربی با اسرائیل را روسیاهتر میکند و نقابهای صلح ادعایی را کنار میزند و همچنین جرم مشارکت در پیمان اشتباهات را آشکار میسازد.
روزنامه القدس العربی نوشت: شرکت در پیمان ناتوی خاورمیانه نیز به بهانه کمک گیری از قدرت اسرائیل برای دفع خطر ایران و معرفی ایران به عنوان دشمن به جای اسرائیل است ضمن آنکه درباره بمب هستهای احتمالی ایران هراس افکنی میشود حال آنکه اسرائیل خودش عملا صدها کلاهک هستهای دارد گویی بمب اتمی برای اسرائیل حلال و برای هر طرف اسلامی یا عربی حرام است. شاید هیچ عاقلی پیدا نشود که منکر حقیقت توسعه ایران و گسترش نفوذ تهران از سواحل خلیج (فارس) گرفته تا دریاهای مدیترانه و سرخ باشد و علل این گسترش نفوذ نیز ناامیدی اعراب و نبود طرح جامع ملی عربی است.
القدس العربی نوشت: ایران از حقوق اصیل منطقه است و یک رژیم ساختگی و بیگانه مانند اسرائیل نیست که یک رژیم استعمارگر و شهرک ساز است حال آنکه ایران وضع متفاوتی دارد و در موازنه منطقه یک اختلال فاحش به وجود آورده و علت اساسی آن نیز نبود یک دیدگاه عربی جمعی است ضمن آنکه اتحادیه عرب نیز توافقنامههای دفاع عربی مشترک را به سطل زباله انداخته است و برخی نظامهای عربی نیز معتاد شده اند که به آمریکا پول بدهند تا از آنان حمایت کند و آمریکا نیز آنان را به سمت و سویی خطرناکتر و تحقیرآمیزتر سوق داده است یعنی پرداخت پول به اسرائیل برای حمایت از این نظامها و تسلیم شدن در برابر اسرائیل در جنگش علیه تهران و قرار دادن اراضی و حریم هوایی عربی در اختیار اسرائیل و نیروهای آن بدون آنکه این نظامها برای حل مشکل اصلی چارهای بکنند و پی به این موضوع ببرند که برای ضعفا در زیر آسمان جایی نیست حال آنکه اگر اعراب اراده کنند و بخواهند میتوانند صنایع اسلحه سازی و طرح هستهای داشته باشند، اما برخی از آنان راهی را که آسان برایشان به نظر میرسد ترجیح میدهند و کشورهایشان را در بازارهای غربی و مناقصههای پیمان اشتباهات میفروشند.
فقط بدانندکه ایران باملتش باجهان مقابله میکندهمانطورکه کورش کبیربرجهانبان حکومت میکردهنوزاینامعنی ایران وایرانی .رانفهمیدن یعنی چه
یاد بنیان گذار انقلاب بخیر و روحش که اگه بود اجازه چنین کارهایی نمیداد