کشورهای غربی و بویژه ایالات متحده آمریکا پس از وقوع جنگ جهانی دوم، به صورت هدفمند و البته سیستماتیک، نسبت به تعریف برخی اصول و ارزش ها، به مثابه چهارچوبهایی غالب، مخصوصا در حوزههای اجتماعی اقدام کردند. در این راستا، مفاهیمی نظیر حقوق بشر، آزادی و اقسام مختلف آن (آزادی بیان، اندیشه، مطبوعات و غیره)، عدالت اجتماعی و دیگر مفاهیمِ مرتبط با تمدن بشری، همگی در قالب یک بسته فرهنگی و با معیارهای کشورهای غربی، همچون نسخهای رهایی بخش به کشورهای جهان عرضه شدند.
بیشتربخوانید
در واقع، غرب سعی کرد تا خود را به مثابه قبله آمال و مدینه فاضله در ابعاد گوناگون به جهانیان معرفی کند و "غربی شدن" را همچون یک ارزش تعریف کند که نزدیک شدن به اصول مطرح در قالب آن، در نوع خود تمدنساز نیز خواهد بود و میتواند انسانها را موصوف به صفتِ "متمدن" کند. این روند با گذشت سالها ادامه پیدا کرد و به طور خاص در دوران جنگ سرد، اوج گیری قابل توجهی را از خود نشان داد. دورانی که در قالب آن غرب به مثابه مهد آزادی و تمامی ویژگیهای خوب بشری تصویرسازی میشد و بلوک شرق در نقطه مقابلِ تمامی این ویژگیهای به اصطلاح خوب و متمدنانه قرار داشت.
پس از فروپاشی شوروی نیز اعتماد به نفس غرب در ترویج اصول و ارزشهای بویژه حقوق بشری مد نظر خود در عرصه جهانی افزایش پیدا کرد. با این حال، نگاهی عمیقتر به رویههای کشورهای غربی مخصوصا آمریکاییها در حوزه حقوق بشر نشان میدهد که آنها استفاده از شعارهای دور و دراز خود در مورد حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای انسانها در جوامع مختلف را عملا دستاویزی جهت ایجاد جوامع مطلوب خود که از هر نوع هویتِ درونی تهی شده باشند، میپندارند. در واقع، غرب و به طور خاص آمریکا که به نوعی خود را قدرت هژمونیک جهانی نیز میداند، سال هاست که با نفوذ در جوامع مختلف جهان از جمله کشورهای منطقه غرب آسیا، سعی داشته و دارند تا در یک فرآیند تدریجی، در مجموعه ارزشهای اخلاقی و فرهنگِ غالب این جوامع نفوذ کنند و پس از پاکسازی این جوامع از ارزشهای اصیل خود، عملا آنچه مطلوبِ خودشان است را به خورد ِاین قبیل جوامع دهند.
موضوعی که در نوع خود نَه تنها ضامن حراست از حقوق بشر نبوده بلکه عملا در جهت مخالف عمل کرده و به نقض گسترده حقوق بشر به دستِ خود مردم این قبیل این کشورها نیز ختم شده است. در این راستا به تازگی پایگاه خبری میدل ایست مانیتور در گزرش به قلمِ "امیر ابوالفتوح" با عنوان "چگونه یک جامعه بدون جنگ نابود میشود؟ " به این نکته اشاره میکند که روند تحولات در کشورهای عربی نشان میدهد که آمریکاییها به طور خاص در طی ۱۵ الی ۲۰ سال اخیر به نحوی در جوامع عربی کار کرده اند (با توجه به اینکه حکام این قبیل کشورها نیز دست نشانده خود آمریکا بوده اند و نفوذِ فرهنگی آمریکا به این جوامع کار سختی نبوده است) که اکنون فرهنگ و نوعِ تفکر مطلوب غرب، عملا به یک ارزش غالب در این جوامع تبدیل شده است.
در این راستا، مساجد دیگر به غیر از ساعات برگزاری نماز جماعت باز نیستند و اساسا درس و بحث دینی نیز به شکل سابق آن دیگر جریان ندارد و حتی در دروس دوران تحصیل کودکان و نوجوانان نیز کمترین ردپایی از اصول و ارزشهای اخلاقی و دینی دیده نمیشود. در ماه مبارک رمضان نیز شبکههای تلویزیونی این قبیل کشورها، کمترین احترامی به قداستِ این ماه مبارک نمیگذارند. در این فضا، کشورهای عربی با سیل قابل توجهی از فعالیتهای سلبریتیهای نابهنجار نظیر "محمد رمضان" (خواننده و بازیگر مصری) که رفتارهایی نادرست دارند (مثلا محمد رمضان بدون پوشیدن لباس در خیابان و مجامع عمومی ظاهر میشود و یا شمشیر به دست دارد و مطالب غیراخلاقی را در کارهای خود عرضه میکند. عجیب اینکه مقامهای ارشد مصر نیز از وی تجلیل میکنند.) و عملا خشونت را نیز ترویج میکنند، رو به رو شده اند.
مسالهای که موجب شده تا به زعم بسیار از آمار و ارقام، شمار زیادی از کشورهای عربی در شرایط کنونی، با نرخهای بالای جرم و جنایت و اقدامات ضدحقوق بشری مواجه باشند و این قبیل اقدامات نیز عمدتا توسط نسل جوان این قبیل این کشورها انجام میگیرد. نسلی که سال هاست به صورت نرم تحت تاثیر القائات کشورهای غربی، از فرهنگ و آموزههای اصیل جامعه خود تهی شده و اکنون در یک برزخ هویتی، به نحوی کنشگری میکند که مطلوب غرب است و عملا به نقض بنیادیترین و البته ابتداییترین اصول حقوق بشر ختم میگردد.
*مقاله "امیر ابوالفتوح" نویسنده و تحلیلگر عرب در پایگاه خبری میدل ایست مانیتور با عنوان "چگونه میتوان یک جامعه را بدون جنگ نابود کرد؟ "اشاره وی در این مقاله به تهاجم فرهنگی گسترده غرب به کشورهای عربی و در نتیجه، بالا رفتن قابل توجه نرخهای جرم و جنایت در این کشورها و نقض گسترده حقوق بشر در آنها است. مسالهای که از نگاه ابوالفتوح به مثابه نابودی جوامع عربی در راستای منافع کشوهای غربی ارزیابی میشود.
در این چارچوب، اخیرا دو کشور مصر و اردن شاهد دو جنابت بسیار فجیع بوده اند که به شدت نیز توسط رسانههای این کشورها سانسور شده است. در هر دو جنایت که به تازگی به وقوع پیوسته اند، دخترانِ جوان هدف انتقام جویی دو مرد (که ظاهرا به آنها علاقهمند بوده اند و با پاسخ منفی آنها رو به رو شده اند) قرار گرفتهاند (متاسفانه حمله به آنها و قتلشان نیز در ملا عام و در شرایطی که از این رویدادها از سوی مردم عادی که در حال عبور از صحنه جنایت بوده اند، فیلمبرداری شده است، صورت گرفته است). نوع الگوی این قبیل قتلها که البته در جوامع عربی کم هم نیست، تا حد زیادی شبیه به الگوهای گانگستری است که سال هاست توسط سلبریتیهای بی شخصیت و تهی از فرهنگ غربی تبلیغ و ترویج میشود.
دراین راستا، امیر ابوالفتوح نویسنده و تحلیلگر جهان عرب میگوید: "وادادگی حکام عرب و جنگ نرم تدریجی و دراز مدت غرب و به طور خاص آمریکا در بلاد عربی، عملا موجب شده تا اکنون خونِ اعراب در سرزمین هایشان به شدت بی ارزش باشد و جوامع عربی، فرسنگها از اصول اخلاقی که پیشتر در جوامع خود شاهد آنها بودند فاصله گرفته و نسل جوان نیز به جای اینکه به این قبیل اصول دسترسی داشته باشند، عملا در چهارچوب یک جنگ روانی تمام عیار، اسیرِ آموزههای بی پشتوانه فکری و فرهنگی غرب شده اند. مسالهای که در کلیت خود نه تنها برای کشورهای عربی آزادی نیاورده و تضمینی برای رعایت حقوق بشر نبوده، بلکه عملا وضعیت حوزههای مذکور را در کشورهای عربی، به مراتب وخیمتر و بدتر نیز کرده است".
منبع: جهان نیوز