جوانهایی که به این امید بعدا با تحصیلاتشان میتوانند در جای بسیار راحت و با حقوق بالا آن هم در یک اداره دولتی مشغول به کار شوند و یک رفاهی را آن هم در بهترین نقطه کشور برای خود فراهم کنند، کم نیستند.
حالا شما این را تصور کنید که دو نفر برای رسیدن به همه این امکانات تلاش کرده اند، مقالات متعدد علمی در معتبرترین مجلات داخلی و خارجی چاپ کرده اند و به درجه علمی فوق دکترا و دکترا رسیده اند و در دو اداره دولتی سطح بالا، آن هم در پایتخت کشور مشغول به کار شده اند و خلاصه در رفاه نسبی زندگی می کنند؛ اما تفکراتشان باعث می شود که به رفاه و اشتغال مطلوب پشت پا بزنند.
داستان تولید و کار آفرینی در منطقه محروم از تفکرات یک زوج نشات میگیرد که معتقدند، باید با ایجاد کار به مردم محروم کمک کرد. آنها برای آنکه به تفکرات خود جامه عمل بپوشانند، هجرت را انتخاب کردند، هجرت برای کارآفرینی و تامین رفاه برای مردم در مناطق محروم کرمان و سیستان و بلوچستان بود.
مجید هاتمی گفت: پسادکتری اقتصاد از دانشگاه تهران دارم و در سازمان برنامه و بودجه سرکار بودم، با اینکه کارم میتوانست در زندگی خیلی از آدمها اثر گذار باشد؛ اما من را اقناع نمیکرد و احساس میکردم درسی که خواندم و هدفی که در زندگی دارم، با این شغل برآورده نمیشود، برای همین من و همسرم تصمیم گرفتیم از جایی که موثر نیستیم و نمیتوانیم مثمر ثمر باشیم به جایی بیاییم که میتوانیم مثمر ثمر واقع شویم و از زندگی خودمان راضی باشیم.
او گفت: در تهران حدود یک ساعت و نیم تا محل کار فاصله داشتم؛ اما اینجا فاصلهای که از خانه تا محل کار می آیم، بیابان است؛ اما من به شدت لذت میبرم و فاصله و راحتی اینجا با تهران قابل مقایسه نیست.
این نخبه اقتصادی گفت: عواملی وجود دارد که باعث شده زندگی اینجا را به رفاه پایتخت ترجیح بدهم، از جمله اینکه کاری که من ایجاد کرده ام، بر زندگی ۵۰ نفر به طور مستقیم اثرگذار است و این سفرهای که پهن شده؛ اگرچه سود هم دارد؛ اما برای من خیرش مهمتر از سودی است که عایدم میشود و خیرش را بر زندگی خود و فرزندان میبینم و به این دعای خیر اعتقاد دارم و برای همین، رفاه را رها کردم و به منطقهای آمدم که گاهی ۲ ساعت آب دارد.
جلالی همسر آقای هاتفی نیز میگوید: من و همسرم دکترای اقتصاد داریم.
او می گوید: خیلی ناراحت بودم، وقتی میدیدم افراد تحصیل کرده و سرمایه دار، شهر خود را رها می کنند و مهاجرپذیر بودن شهرهای آن ها کم است؛ البته من خودم هم بعد از دوران دبیرستان در تهران مستقر شده بودم؛ اما هر زمانی که به این منطقه میآمدیم، ناراحت می شدم، وقتی میدیدم، مردم من در حداقل معیشت زندگی میکنند و خیلی دوست داشتم، شهرم را یک شهر توسعه یافته ببینم و مردم آن رفاه داشته باشند؛ بنابراین با همسرم تصمیم گرفتیم، کاری برای شهرم انجام دهیم.
او در جواب این سوال که چرا رفاه در پایتخت را رها کرده و سختی منطقه محروم را به جان خریده است، گفت: همه آدمها تلاش میکنند که از موقعیت پایینتر خودشان را به موقعیت بالاتر برسانند و برای آدمی که سطحی از رفاه را تجربه کرده، سخت است، بتواند خودش را به یک سطح پایین از رفاه راضی کند و برای من و خانواده ام هم در نقطه شروع این شرایط وجود داشت و سخت بود که بتوانیم از رفاه و امکاناتی که داشتیم بگذریم و به منطقه محروم بیاییم؛ اما برخی مسائل برای من ارزش بود و برای آن ها هدفگذاری کرده بودم که با درس خواندن، سرکار رفتن و آن زندگی تامین نشده بود.
این دانش آموخته اقتصاد میگوید: در این منطقه، فقط محصول خرما برداشت میشود و یک ماه سال کار است و بقیه سال جوانها بیکار هستند و بیکاری، مشکلات اجتماعی را هم بیشتر می کند، همه این دلایل و حس علاقه من به شهرم باعث شد که تصمیم بگیرم به این منطقه بیایم و میدانم کار خیلی سختی است و هنوز هم نگران تبعاتش هستم؛ ولی مطمئن هستم خیری که خواستم باعث میشود به نفع من باشد.
این زوج، تصمیم کبری گرفتند و برای اشتغال زایی در منطقه محروم قدم برداشتند؛ اما آن ها بی گدار به آب نزدند و با تحقیق و مطالعه در کنار علم اقتصاد که در دانشگاهها تحصیل کرده بودند، پای درس تجربه اهل بازار هم نشستند.
خانم جلالی گفت: ۲ سال من و همسرم مطالعه کردیم و بازارهای مختلف را بررسی کرده و با افراد کار آفرین سرشناس در شهرهای مختلف کشور گفت و گو کردیم که ببینیم بهتر است چه کاری انجام دهیم، در نهایت با بررسی مزیت نسبیهای مناطق مختلف، متوجه شدیم در استان کرمان و سیستان و بلوجستان، سوزن دوزی و کار با سوزن مزیت نسبی دارد، برای همین یک شرکت صنایع دستی را احداث و با طراحیهای مختلف کارهایمان را وارد بازار کرده و در این زمینه با شرکتهای هدایای تبلیغاتی کار کردیم و از ادارات مختلف سفارش گرفتیم.
او میگوید: گاهی یک طرح سوزن دوزی در قالب یک چهره را تا ۱۵ میلیون تومان به فروش میرساندیم؛ اما علی رغم اینکه هم اکنون آن کار را ادامه میدهم؛ اما اشتغال زایی آن کار من را اقناع نمیکرد؛ چون سفارش محور بود و ما در سطح تولید انبوه حضور نداشتیم.
این بانوی کار آفرین میگوید: پس از بررسی های مختلف به این نتیجه رسیدیم که بازار چرم، یک بازار با ارزش افزوده بسیار زیاد است و در بخش تولید کفش هم کسی در استان کرمان ورود پیدا نکرده است؛ بنابراین تصمیم گرفتیم این کار را شروع کنیم؛ اما ما علمش را داشتیم؛ اما تخصصش را نداشتیم و با شهر تبریز رایزنی کردیم.
رسیدن به هدف برای این کارآفرینان به سادگی هم نبود. آنها برای رسیدن بهموفقیت و اشتغال برای مردمان محروم، خود را سپر بلا کردند و در برابر چند تیر ناملایمات، عقب نشینی نکردند.
خانم جلالی از مشکلات و تلاشهایی که برای رسیدن به هدف در این راه تحمل کرده است، میگوید: هیچ کس حاضر نمیشد برای آموزش مردم به این منطقه بیاید و دلایلی هم که داشتند این بود که از مناطق کرمان و سیستان و بلوچستان ترس داشتند و مورد بعد این بود که آمدن آنها به این منطقه برایشان صرفه اقتصادی نداشت و میگفتند: به چه دلیل باید تخصص را از شهر خودمان خارج کنیم؟
او گفت: چون در منطقه حاضر بودم، تلاش کردم این افراد را راضی کنم، برای همین وقتی به منطقه میرفتم، فیلم میگرفتم و برای کسی که با او در تبریز ارتباط داشتم، ارسال می کردم تا او ببیند برای چه افراد و منطقهای میخواهم کار ایجاد کنم؟ و آنها در چه سطحی هستند.
او میگوید: بعد از ۶ ماه، آن فرد با توجه به شرایطی که از افراد مناطق محروم دید، مثلا اینکه خیلی از افراد این منطقه در کپر زندگی میکنند و آب و برق و امکانات اولیه زندگی را ندارند، راضی شد، به خاطر خیرش در این منطقه حاضر شود و از آن موقع کار تولید کفش را در روستای برج معاذ فهرج آغاز کردیم و از سال ۱۴۰۰ شروع به تولید کردیم.
این بانوی کار آفرین از فراز و نشیبهایی که در این راه کشیده است به ما گفت: بعد از آنکه کار بافت کفش (دوخت دور تا دور کفش را در اصطلاح کفاشی بافت کفش میگویند) از سوی بافنده تبریزی به ما آموزش داده شد، ما مشغول به کار بافت کفش شدیم. یک روز به قدری در بافت دچار مشکل شدیم و دوخت برایمان سخت بود که برخی از کارکنان گفتند: کار سختی است و نمیتوانیم ادامه دهیم؛ اما من مصمم شدم و گفتم باید عیب کار را متوجه شوم و زمانی که با استاد تماس گرفتم، به ما گفت: نوع نخی که برای شما ارسال شده، متناسب با این دوخت نبوده است و آنجا بود که ما مشکل کار را متوجه شدیم و تجربه کسب کردیم.
حالا این زوج نخبه اقتصاد با ایدههایی که در سر داشته اند، توانسته اند برای بسیاری از مردمان روستای برج معاذ فهرج، جازموریان و حتی استان سیستان و بلوچستان اشتغال زایی کنند.
پسرجوانی که در کارگاه تولید کفش کار می کرد، گفت: من قبلا جای دیگری مشغول به کار بودم تا اینکه خواهرزاده ام در روستای خودمان کارگاهی را راه اندازی کرد و الان نزدیک به یک سال در اینجا مشغول به کار هستم و این خیلی خوب است که در روستای اجدادی خودمان کاری ایجاد شده و افرادی مشغول به کار شده اند.
خانمی که نزدیک به یک سال در این کارگاه مشغول به کار شده است و معمولا کار بسته بندی را انجام میدهد، میگوید: در این روستا شغلی نبود و از زمانی که این کارگاه در این روستا راه اندازی شد، اهالی روستا در کنار خانواده خود مشغول به کار شدند و اشتغال زایی خوبی برای خانمهای این روستا ایجاد شده است.
این جوانان نخبه، برای آنکه سفره برکت اشتغال را برای مردمان محرومپهن کنند، ایدههای جالبی را اجرایی کرده اند.
خانمی که برای این شرکت کار میکند و در منزل خود میتواند کار بافت کفش را انجام دهد، گفت: ما از طرف این کارگاه آموزشهای لازم را دیده ایم و آموزشیاران کفش را به ما در منزل تحویل میدهند و پس از اتمام بافت، کفشها را از در خانه خودمان تحویل میگیرند.
او میگوید: این ایده خیلی خوبی است؛ زیرا ما در خانه هم به کار منزل میرسیم و هم بافت کفشها را انجام میدهیم و منبع درآمد خوبی برای ما شده است.
این خانم میگوید: روزانه به طور میانگین،کار بافت ۱۰ تا ۱۲ جفت کفش را انجام میدهم.
جلالی گفت: در حالت کلی هدف ما از کار در این منطقه، ایجاد اشتغال پایدار است، به این معنی که ما نباید فقط به افراد آموزش دهیم و به حال خود رهایشان کنیم؛ بلکه نظرمان این است که این افراد بعد از آموزش، جذب تولید شوند و بتوانند به عنوان نیروی کار در تولیدی ما مشغول به کار شوند.
او میگوید: آموزش، حدود ۳ هفته تا یک ماه طول میکشد و بعد از دوره آموزشی، این افراد در قالب یک قرارداد یک ساله جذب شرکت میشوند و اگر دوست داشته باشند این همکاری تداوم پیدا میکند.
به گفته این کارآفرین در واقع این افراد از یک نیروی کار خانگی به یک نیروی کار ماهر تبدیل میشوند که میتوانند به صورت صنعتی فعالیت خودشان را ادامه دهند.
او درباره مجموع اشتغال زایی در مجموعه اش میگوید: در ابتدا ۱۰ نفر نیروی کار داشتیم؛ ولی هم اکنون در برج معاذ فهرج، ۳۰ نفر خانم و آقا و در منطقه جازموریان، ۲۰ نفر برای تولید کفش مشغول به کار هستند.
به گفته جلالی برای سوزن دوزی هم بین ۲۰ تا ۲۵ نفر در روستاهای سیستان و بلوچستان از جمله: زهک، بنجار، کریم آباد اشتغال زایی کرده ایم.
حالا پس از یک سال، تلاشهای این نخبههای علم اقتصاد، به بار نشسته است.
خانم جلالی گفت: نقطه شروع کار، ماهی ۲ هزار جفت کفش تولید میکردیم و پس از یک سال تولید ماهیانه ما به ۵ هزار کفش رسیده است و تقریبا ۲۵ مدل کفش صنعتی و طبیعی مردانه را تولید میکنیم و در صورتی که بتوانیم محصولات بازار مردانه را به حد نصاب برسانیم در مدلهای زنانه و بچه گانه هم فعالیت خواهیم کرد.
به گفته او تصمیم داریم طی سال ۱۴۰۱ چند مدل دمپایی و چند مدل کفش که در ایران مصرف دارد؛ ولی از کشورهای بنگلادش و کشورهای همسایه وارد ایران میشود را اضافه کنیم و امیدواریم بتوانیم به کشورهای حوزه خلیج فارس و همسایه صادرات داشته باشیم.
کفشهای دست دوز این بار نه از تبریز؛ بلکه از برج معاذ فهرج به مناطق مختلف ارسال میشوند.
خانم جلالی میگوید: کفش دست دوز که در دنیا به کفش کلارک معروف است، به دلیل کیفیت بالا و تائید عموم مردم، بازار تضمین شده ای دارد و ما باید این بازار را پیدا میکردیم.
به گفته او هم اکنون به شهرهای تبریز، اصفهان، تهران، قم، سیستان و بلوچستان و کرمان محصول ارسال میکنیم و به طور غیرمستقیم به کشورهای افغانستان و پاکستان صادرات داریم و در حال رایزنی برای ارسال به کشور عمان هستیم.
مجید هاتفی گفت: در اینجا مشکلات ساده شما را زمین گیر میکند، مثلا من دستگاهی را گرفتم؛ اما اینجا یک جرثقیل وجود ندارد، آن را از ماشین سنگین پیاده کند.
او میگوید: برخی مشکلات بیرونی است، مثلا مشکلاتی که برای دریافت جواز داشتم و یا مشکلاتی که برای حمل بار وجود دارد، به عنوان مثال: برای ارسال بار در شهرهای بزرگ، مثل تهران باربری وجود دارد؛ اما در اینجا شهرهای نزدیک مثل بم هم که از اینجا بزرگتر و پیشرفتهتر است، فقط دریافت کالا دارند و ارسال کالا به مناطق مختلف وجود ندارد و این موضوع هزینه بیشتری به من تحمیل میکند و من مجبورم یا خودم کالا را به شهرهای مختلف ببرم و یا با پست بفرستم و فرستادن کالا با پست به من هزینه زیادی تحمیل میکند.
هاتفی گفت: اگر دولت میتوانست راهکاری پیاده کند که کسانی که در مناطق محروم هستند، حداقل هزینه پستشان ارزانتر تمام شود، به تولید کننده کمک میکرد تا بتواند بهتر با کسانی که در شهرستانهای بزرگ هستند، رقابت کند.
او درباره مشکلاتی که بر سر راه تولیدکنندگان برای دریافت تسهیلات وجود دارد، می گوید: دلیلی که به کارآفرینان تسهیلات نمیدهند، این است که سیستم اداری ما هنوز توانمند نشده که کارآفرینان را پیدا کند و به آنها اطمینان کرده و تسهیلات دهد؛ بنابراین پیش پای کار آفرین تقاضاهایی دارند که از عهده آن ها خارج است وثیقههای سنگین میخواهند. از طرفی کارآفرین باید کارش را رها کند و دنبال بروکراسی اداری برود تا اینکه تسهیلات را دریافت کند و این موضوع تولید کننده را از تولید دور میکند.
هاتفی گفت: من معتقدم تولید کننده نباید دنبال این باشد که تسهیلات بگیرد؛ بلکه دولت باید دنبال تولید کننده باشد و به او بگوید این تسهیلات را بگیر و خرج تولید کن.
این زوج کارآفرین درباره برنامه های آینده خود برای تولید گفتند.
هاتفی گفت: تولید فرایند تدریجی است و با توجه به پیشرفت کار گسترش پیدا میکند و شرایط کار ما ایجاب میکرد که تدریجی کارمان را گسترش دهیم.
او می گوید: یکی از مشکلاتی که در مناطق محروم وجود دارد این است که نیروی کار بلد و متخصص به ویژه برای کار کفش کم است و اگر من تسهیلات ۵ میلیاردی بگیرم و در اینجا قرار دهم، متخصصی را که بتواند با آن تجهیزات کار کند، ندارم و غیر از آن تعمیرکار این وسیله وجود ندارد؛ بنابراین از اول باید کاری کنم که چرخه تولید به تدریج رشد پیدا کند و برای من صرفه داشته باشد.
این نخبه اقتصادی گفت: من برای اینکه تجهیزات کار را بیاورم، باید یک نیرو را برای آموزش نزد فرد متخصص بفرستم که اگر یک روز این خط خراب شد، چرخه تولید من قطع نشود و اینها یک شبه اتفاق نمیافتد و به مرور زمان رخ میدهد.
او می گوید: برنامهای که من برای آینده دارم این است که در فاصله زمانی ۵ ساله از صفر تا صد تولید کفش را در ابن منطقه بیاورم و امیدوارم یک روزی برسد که فرایند دباغی کردن پوست را هم در اینجا به چرخه تولیدمان اضافه کنیم.
او می گوید: در حال حاضر ۱۵ دستگاه مختلف در این کارگاه وجود دارد و هدف گذاری من برای ایجاد اشتغالی که میخواهم در مناطق محروم ایجاد کنم، حداقل ۵۰۰ نفر به بالا است و برای اینکه به این هدف برسم ابتدا بافت را در مناطق مختلف آورده ام و تولید زیره و رویه کفش نیاز به تجهیزات دارد که میخواهم این را در مراحل بعدی اضافه کنم.
این کار آفرین گفت: امیدواریم بتوانیم با همکاری مردم این منطقه و بها دادن مسئولان به تولید و کارآفرینی در منطقه محروم، شهر برج معاذ فهرج را به یک شهر تولید کفش دست دوز کشور تبدیل کنیم.
گزارش از معصومه یحیی زاده مقنی