رادیو فردا روز شنبه درگزارشی با عنوان "رسانههای اسرائیل در هفتهای که گذشت؛ از «پاراس» تا ایران"، از همه جا و همه چیز درباره موضوعات اصلی و محوری در رسانههای اسرائیل نوشت؛ از جمله درگیریها و اختلافات بر سر کسب قدرت در میان احزاب صهیونیستی و حتی اختلافات در درون ارتش و موساد بر سر نحوه تعامل و برخورد با ایران و اختلافاتی که در حد جنگ توصیف شده است، بطوری که یدیعوت آحرنوت تعبیر"اختلافاتی در حد جنگ" را برای آن بکار میگیرد.
اما در این گزارش نسبتا طولانی آنچه بیشتر جلب توجه میکند، آن بخش از گزارش است که با انتشار یک سند و میان تیتر " نخستوزیر دهه ۶۰ میلادی اسرائیل: «بیزار از (نام) ایران»، به نگاه تاریخی و آلرژی احتمالا موروثی صهیونیستها به نام ایران میپردازد.
چرا این نام صهیونیستها را آزار میدهد؟
رادیوی آمریکایی در گزارش خود به مقالهای که این هفته یک روزنامه صهیونیستی به نام "مکور ریشون" منتشر کرده، استناد میکند که در آن آمده است: بسیاری از ساکنین اسرائیل ایران را «پاراس» (سرزمین پارس) مینامند. اخبار و گزارشهای رسانههای اسرائیل نیز که شبانه روز مملو از گزارشهای مرتبط با جزئیات آشکار و پنهان نبرد اسرائیل و ایران است، به تناوب از واژه «پاراس» برای ایران و واژه «پارسیم» برای ایرانیها استفاده میکنند، اما در کنار آن نام رسمی ایران، بیشتر در نوشتار رسانهای کاربرد دارد.
این روزنامه در مقالهای، به چگونگی کاربرد نام ایران یا «پاراس»، از آغاز تشکیل دولتهای اسرائیل، پرداخته است و در این بین یکی دو سند هم منتشر کرده است.
در این گزارش به عمق کینه صهیونیستها از ایرانیان اذعان میشود، آنجا که مینویسد:"یعکوو عتصیون" (احتمالا نویسنده مقاله) در روزنامه مکور ریشون نوشته که داوید بنگوریون و موشه شارت، نخستوزیران اول و دوم اسرائیل به همه نهادهای دولت نوپای تشکیل شده دستور دادند که از کاربرد نام «ایران» خودداری کرده و در هر موردی که به ایران و ایرانیان مربوط است، در اسناد رسمی اسرائیل از معادل عبری آن، «پاراس»، استفاده کنند.
به نوشته «مکور ریشون»، اولین نخستوزیر و جانشین او نیز «نسبت به تهدیدی که از کشور بزرگ شرق (ایران) متوجه اسرائیل بود، هشدار دادند، اما "تهدیدی" که آرامش آنها را برهم میزد، بسیار متفاوت از تهدیدی بود که امروزه اسرائیل را آزار میدهد».
به نوشته یعکوو عتصیون، داوید بنگوریون و موشه شارت اختلافات زیادی داشتند، اما در این موضوع بسیار به هم نزدیک بودند.
بنگوریون و شارت به کارمندان دولت و نهادها دستور دادند که ایران را با نام «پاراس» که در کتب یهودی باستان ذکر شده، بنامند حتی اگر ایرانیها خود را به نام ایران بخوانند و ایرانی معرفی کنند.
شارت که وزیر خارجه نیز بود، در دستورالعملی به کارمندان وزارت خارجه نوشت که تنها از نام «پاراس» استفاده کنند. در آرشیو ملی یک یادداشت به خط او نگاهداری میشود که یکی از زیردستانش را به سختی سررنش میکند: «تصور میکنم من خواستم بخشنامهای به طور کلی علیه استفاده از نام "ایران" و در راستای "پاراس» صادر کنم. (ولی) دوباره درخواست تسور (نام دستیار) را میبینم که خواهان (کاربرد) ایران، چیزی که روح مرا آزار میدهد».
«مکور ریشون» توضیح داده که انزجار شارت نسبت به کشور ایران نبود، چه بسا که در آن زمان ایران کشور دشمن محسوب نمیشد. بلکه او از نام «ایران» ابراز انزجار کرده بود.
دراین مقاله که عمدا یا سهوا به کینه و دشمنی صهیونیستها و حساسیت آنها به نام ایران، اذعان شده، مشخص میشود که این دشمنی با تاریخ و تمدنی عظیم ایرانی در ژرفنای تاریخ است؛ کشوری که نام آن اسرائیلیها را به شدت آزار میدهد و این روزها نیز هرجا کینه و دشمنی با ایران وجود دارد، میتوان ردی از صهیونیستها را دید.
منبع : فارس