محمد خوشدلفر کارگردان مستند «خونریزی» همزمان با عرضه این مستند،درباره آن توضیح داد: مستند «خونریزی» در واقع یک قسمت از یک سری مستند تحت عنوان «لیبیدو» است که درباره تبعات سبک زندگی شکلگرفته پس از انقلاب جنسی در آمریکا در دست تولید داریم. این قسمت، اما به دلیل ظرفیتهایی که در موضوع سقط جنین وجود داشت، بهعنوان یک اثر مستقل دیده شد و برای آن اکران و عرضه جدایی هم در نظر گرفتیم. موضوع محوری آن هم بحث قانون سقط جنین در آمریکاست. همان قانونی که همین دو هفته پیش و پس از ۵۰ سال اجرای آن در آمریکا لغو شد.
بیشتربخوانید
وی ادامه داد: روایت «خونریزی» از همین قانون سقط جنین در آمریکا آغاز میشود و این با پرداختن به سرنوشت خانمی که یک سر تصویب این قانون بود ادامه پیدا میکند. در ادامه به بیان نظرات طرفین موافق و مخالف این قانون پرداختهایم که معروف به دو گروه طرفدار زندگی و طرفدار انتخاب هستند. در بخش سوم مستند هم بیشتر تلاش دارد تا مسئله سقط را تشریح کند تا مشخص شود وقتی از سقط صحبت میکنیم، دقیقاً منظورمان چیست و چه منظوری داریم؟ در بخش پایانی مستند نتایج اجرای این قانون در طول ۵۰ سال را موردبررسی قرار دادهایم.
این مستندساز درباره پژوهشهای خود در مسیر ساخت این مستند درباره وضعیت سقط جنین در ایران هم توضیح داد: اساساً اینکه تصمیم گرفتیم این قسمت از مجموعه را مستقل از قسمتهای دیگر ببینیم و روی آن بهگونهای کار کنیم که هم در جشنواره مستند سینماحقیقت و هم در جشنواره عمار حضور داشته باشد، به دلیل همین اطلاع از وضعیت سقط جنین در ایران بود. در طول تحقیقات پروژه متوجه شدیم واقعاً اوضاع سقط جنین در ایران نابهسامان است و اصلاً آنگونه که از دور به نظر میرسد نیست. طبق همین پژوهشها عمده دلایل این مسئله هم دلایل اقتصادی نیست و بلکه فرهنگی است.
کمتر از ۲۰ درصد دلایل سقط جنین «اقتصادی» است
وی در تشریح این دلایل گفت: کمتر از ۲۰ درصد دلایل برای سقط جنین اقتصادی است، اما در حدود ۷۰ درصد این دلایل فرهنگی است و مواردی مانند بارداری در دوران نامزدی، فاصله سنی با فرزند قبلی، علاقه مادر به ادامه کار و یا تحصیل را شامل میشود. علاوهبر اینها شاید در حدود ۱۰ درصد هم دلایل دیگری مانند فرزندان نامشروع و بارداری در شرایط خاص در این مسئله دخیل بوده، مسئله اصلی این است که بخش عمدهای از دلایل سقط جنین در ایران اساساً مباحث اقتصادی نیست و ناشی از یک ذهنیت اشتباه است. وقتی با این شرایط مواجه شدیم، تصمیم گرفتیم نگاه ویژهتری به این موضوع داشته باشیم و برای این کار وقت بگذاریم.
خوشدلفر افزود: درست است که موضوع محوری مستند «خونریزی» بهصورت مستقیم به ایران مربوط نیست، اما باید توجه داشت مستندسازی در موضوعاتی از این دست دو ویژگی دارد. اول اینکه موضوعی نیست که بتوان حکم قطعی نه یا بلی برای آن صادر کرد. هیچکس نمیتواند درباره موضوعی مانند سقط جنین چنین تجویز قطعیای داشته باشد و بسته به شرایط باید درباره آن تصمیمگیری شود. ویژگی دوم هم این است که این موضوع، یک موضوع لوکال و محلی است به این معنا که در آمریکا بابت یک سری دلایل این اتفاق رخ میدهد، در ایران، اما به دلایلی دیگر.
این مستندساز درباره محدودیتها و خطوط قرمز برای پرداختن به موضوع سقط جنین در ایران و تأثیر این موضوع بر انتخاب سوژه سقط جنین در آمریکا برای مستند «خونریزی» هم گفت: لااقل دلیل ما برای انتخاب این موضوع، این نبوده است چرا که همین الان در حال پیگیری همین سوژه درباره وضعیت ایران هستیم. پژوهش مربوط به این پروژه هم آغاز شده و هرچند من کارگردانی آن را برعهده ندارم، اما کارهای آن در مجموعه سفیر فیلم در دست پیگیری است. در تلاش هستیم این مستند با موضوع سقط جنین در ایران را هم همین امسال به رونمایی برسانیم. اینکه چرا در مستند «خونریزی» سراغ آمریکا رفتیم، دلایل متفاوت دیگری داشت.
وی افزود: بالاخره باید بپذیریم آمریکا، خاصترین کشور دنیاست و توجهات زیادی به سمت آن معطوف است. به نوعی اتفاقاتی که در این کشور رخ میدهد، منجر به کپیبرداری برخی کشورهای دیگر هم میشود. کمااینکه از زمانی که قانون سقط جنین در آمریکا تصویب شد، به تبع آن کشورهای دیگری مانند کره جنوبی، آرژانتین و کلمبیا هم آن را مصوب کردند. نکته دیگر هم این است که به دلیل همین موردتوجه بودن، اطلاعات و دادههای زیادی درباره وضعیت این کشور وجود دارد و به همین دلیل پژوهش تصویری و مکتوب درباره آن راحتتر است. به همین دلیل مستندسازی درباره آمریکا راحتتر است و توجه خیلی از مستندسازان را به سمت خود جلب میکند. ما هم به همین دلیل سراغ آمریکا رفتیم.
برای کشتن «جنین» دلایل قوی داشته باشید
کارگردان «خونریزی» درباره رویکرد محتوایی این مستند هم توضیح داد: همانگونه که در پرداختن به این موضوع نمیتوان حکم قطعی صادر کرد، به همان اندازه هم مستندساز نمیتواند به یک سمت گرایش نداشته باشد. بالاخره این یک دوقطبی است که باید به یک سمت آن گرایش داشته باشید و هیچگاه نمیتوان حد وسط قرار گرفت. تنها موضع حد وسط همین است که سعی کنیم تجویز قطعی برای همه نداشته باشیم. حرف مستند ما، اما این نکته است که «جنین» یک موجود زنده است و بابت تصمیمگیری برای کشتنش باید دلایل خیلی خیلی قویتری داشته باشیم بهجای اینکه احساس کنیم، چون جنین در بدن ما قرار دارد، صاحباختیار آن هم هستیم.
وی افزود: در این مستند مراحل سقط جنین را به طور کامل نشان دادهایم و با آنها که این کار را میکنند صحبت شده است. در آمریکا مجموعه کلینیکهایی هستند که در حوزه سلامت زنان کار میکنند و یکی از مهمترین فعالیتهایشان در حوزه سقط جنین است. این کلینیکها در کشورهای مختلف شعباتی هم دارند و حتی در ایران هم تا پیش از انقلاب شعبه داشتند. یکی از فعالان این کلینیکها در مستند درباره فعالیتهای خود توضیح میدهد و گزارههای اشتباهی که درباره جنینها به آن میدادهاند را مطرح میکند. یکی از این گزارهها همین بود که میگفتند جنین تا ۲۱ هفتگی متوجه درد نمیشود. این کارشناس خودش از تجربه مواجهه نزدیکش با عمل سقط میگوید و دیده است جنین در مواجهه با لوله مکنده، تلاش میکند تا زنده بماند! او میگوید بعدها جستجو کرده و متوجه شده است که این گزاره که جنین هیچ دردی را احساس نمیکند، یک گزاره دروغ است.
این مستندساز ادامه داد: ما در مستند تلاش کردیم این واقعیت را به تصویر بکشیم که در مواجهه با جنین ما با یک موجود زنده طرف هستیم و هر تصمیمی که میخواهید بگیرید، ابتدا باید این واقعیت را بدانید. به تعبیر دیگر شما با یک انسان با یک دیانای منحصر به فرد طرف هستید که هر تصمیمی میخواهید دربارهاش بگیرد، باید این موضوع را مدنظر داشته باشید. نیت اصلی مستند ما هم همین بوده است.
شباهت آمار سقط جنین در ایران و آمریکا!
خوشدلفر درباره وجود آمار رسمی از سقط جنین در ایران هم گفت: از سال ۷۲ تا سال ۹۸ نزدیک به پنج نوبت پژوهشهای جدی در این زمینه در ایران صورت گرفته، برخی از این پژوهشها هم در ساختار پیمایشی بوده است. نتایج متفاوت این پنج دوره هم وجود دارد. در کل در گزارشهای مختلف از ۳۵۰ هزار مورد سقط جنین در سال تا آمارهای عجیبی همچون ۸۰۰ الی ۹۰۰ هزار مورد در سال را شاهد بودهایم. این آمارها طبیعتاً خطاهایی هم دارد، اما حداقل آماری که به صورت پیمایشی تا به امروز به آن رسیدهاند، ۳۵۰ الی ۴۰۰ هزار مورد سقط جنین در سال است. اگر نرخ این عدد را تقسیم بر تعداد زنان بارور ایران کنید، به عددی نزدیک به آمار موجود در آمریکای امروز میرسید و به همین دلیل است که میگویم آمار سقط جنین در ایران اصلاً جالب نیست!
این مستندساز درباره جالبترین گزارههایی که در طول ساخت مستند «خونریزی» با آن مواجه شده است هم گفت: صادقانه میگویم که تا قبل از ساخت این مستند، من هم جزو طرفداران انتخاب آزاد در این زمینه بودم و واقعاً فکر میکردم جنین تا ۴ ماهگی هیچ حیاتی ندارد و صرفاً یک لخته خون است! وقتی آشنایی بیشتری با این فرآیند پیدا کردم، تازه متوجه شدم که چه اتفاقی در این پروسه رخ میدهد.
خوشدلفر افزود: نکته عجیب دیگری که متوجه نمیشوم، ارتباط دادن این موضوع با حق انتخاب خانمها از سوی برخی جریانات فمنیستی است. این گزاره که «چون جنین در بدن من است، پس من باید برای آن تصمیم بگیرم»، از ابتدا برای من یک گزاره عجیب بود. در قبال این نگاه، میتوان این نگاه مردانه را مطرح کرد که چرا مردی که قرار است هزینههای یک بچه را تقبل کند، نباید اجازه تصمیمگیری درباره تولد او را داشته باشد؟ من البته به این گزاره هم قائل نیستم، اما در برابر آن فمنیستهای افراطی، گاهی برخی این گزاره را مطرح میکنند. وقتی ما داریم درباره یک موجود زنده صحبت میکنیم، این گزارههای صحیح نیست و اصرار برخی بر این گزارهها همواره برایم عجیب بوده است.
وی در پایان درباره مواجهه با دلایل عجیب و غریب برای سقط جنین هم گفت: در مراحل تحقیق مستندی که درباره سقط جنین در ایران در دست ساخت داریم، به موردی برخوردیم که برایمان عجیب بود. خانم ورزشکاری بود که چهار نوبت سقط جنین کرده بود، صرفاً به این دلیل که ورزش باشگاهی انجام میداد و فقط به این دلیل که ورزش کردنش دچار اختلال نشود، چهار بار سقط جنین کرده بود! این مورد برای من بسیار عجیب بود. در کنار این مورد، افرادی که صرفاً به دلیل اختلاف سنی کم یک فرزند با فرزند قبلیشان اقدام به سقط جنین میکنند هم موارد عجیبی هستند. واقعاً اگر در وهله اول بپذیریم که داریم درباره یک موجود زنده تصمیمگیری میکنیم، از آن به بعد میتوان گفت هر تصمیمی که میخواهید بگیرد؛ سقط در واقع کشتن یک موجود زنده است.
منبع: مهر