بر اساس منابع معتبر اسلامی، واقعه مهم مباهله در ۲۴ ذیالحجه سال نهم هجری رخ داد و آیه ۶۱ سوره آل عمران معروف به آیه مباهله به این موضوع اشاره دارد که شیعیان بر این عقیده هستند که طبق آیه مباهله، حضرت علی (ع) به منزلۀ نَفْس و جان پیامبر (ص) هستند.
مباهله پیامبر اکرم(ص) با مسیحیان نجران به عنوان یکی از رویدادهای مهم صدر اسلام بیانگر حقانیت دعوت پیامبر اکرم(ص) و فضیلت بسیار زیاد همراهان ایشان یعنی حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، و حسنین (ع) است. از اینرو، گفت و گویی با حجت الاسلام والمسلمین سید محمد حسین میرلوحی، کارشناس مذهبی و پژوهشگر معارف اسلامی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
در رابطه با روز مباهله توضیح دهید.
ظاهرا، یکی از سنن پیشینیان این بوده است که چنانچه در مسالهای مهم مباحثهای در بگیرد و آن مسئله به قدری حیاتی باشد که لزوم شکست خصم و ابراز آن در ملاء عام نیاز بوده باشد، مباهله میکردند. بدین تفصیل که اگر چنانچه فضای منطقی بحث شکست بخورد و طرفین یا یکی از اطراف بدون منطق وارد جدال غیراحسن شود، ممکن است طرفین بگویند حالا که مساله با دودوتا چارتای منطقی حل نمیشود بیاییم و دعا کنیم تا خدا دروغگو را نفرین کند و بنظر میرسد این مساله توسط اسلام هم امضا شده است که رسول اکرم چنانچه به تفصیل خواهد آمد به این مساله دست زدند. اما در رابطه با آداب این عمل امام صادق (ع) به ابن عباس چنین آموزش میدهند: تُشَبِّکُ أصابِعَکَ فی أصابِعِهِ ثُمَّ تقولُ: «اللّهُمَّ إنْ کانَ فُلانٌ جَحَدَ حقّا و أقَرَّ بباطلٍ فأصِبْهُ بِحُسْبانٍ مِن السَّماءِ أو بِعذابٍ مِن عِندِکَ» و تُلاعِنُهُ سَبعینَ مرّةً.
پنجه ات را در پنجه او مى گذارى، آن گاه مى گویى: «خدایا! اگر فلانى حقّى را انکار یا به باطلى اقرار کرده او را به بلایى آسمانى، یا عذابى از جانب خودت گرفتار کن» و هفتاد بار او را نفرین کن.
واقعه مباهله در چه زمانی رخ داده است؟
به نقل از شیخ مفید، واقعه مباهله در سال هشتم هجری و در واقع پس از فتح مکه رخ داده است و نظر مشهور را شیخ اعظم، شیخ انصاری ۲۴ ذی الحجه میداند و بزرگان، این روز را یکی از اعیاد میدانند. فلذا از اعمال امروز غسل مستحبی ذکر شده است و به نظر اینجانب، علاوه بر روشن شدن حقانیت نبوت پیغمبر آن چه فضیلت این روز را مضاعف کرده است این است که بزرگترین فضیلت امیرالمومنین در این روز برای مردم بیان شده و تفصیل ماجرا آن است که، همه میدانیم پیامبراکرم به سرتاسر اقطار زمین و مخصوصا حکومتهای مهم نامه نوشت و با قاطعیت آنها را به اسلام دعوت نمود و یکی از بزرگترین پایگاههای مسیحیت نجران بود و حضرت به بزرگ عالم آنها نیز نامه نوشت و آنها را دعوت به اسلام کرد.
در این مـیان فردی به نام حـارثة بـن اثال یادآوری کرد که عـیسای مـسیح نیز از نبوّت پیامبر خاتم و حقانیّت وی خبر داده و گفته است که بر اساس وعده خـداوند «احـمد بارقلیط» در فاران و مقام ابراهیم عـلیه السـلام بـه نبوّت مبعوث خـواهد شـد. اما جاه طلبی عـدهای از بـزرگان مانع از تسلیم ایشان در برابر حق شد تا آن جا که پیام حضرت عیسی علیه السـلام را تـحریف و تأویل کرده و اظهار داشتند موعودی کـه عـیسی علیه السـلام بـشارتش را داده مـحمد (ص) نیست و حارثة بـن اثال، ایشان را به سبب تسلیم نشدن در برابر حقیقت سرزنش کرد و عاقبت ذلت بار کارشان را بازگفت؛ ایـشان را بـه تقوی و هدایت دعوت کرد و به رسـتگاریِ حـاصل از آن مـتذکر سـاخت و در صـدق رسول اکرم ص حـجت اقامه کرد. مخالفان که چارهای جز پذیرش نبوت پیامبر اکرم (ص) نمیدیدند، این بار در خـاتمیت و فـراگیری دعـوت ایشان تردید کردند. استدلالهای محکم و بـراهین روشـن حـارثه مـوجب اضـطراب مـنکران و شکست آنان در گفتگو شد؛ با این حال همچنان بر موضع خود پافشاری میکردند.
این مباحثه تا چند روز و به چه صورت ادامه یافت؟
این مباحثه و مجادله سه روز به طول انجامید و کار به جایی رسید کـه حارثه به متون دینی موجود نزد مسیحیان استناد کرد و مردم از حارثه خواستند که شاهدی از کتاب جامعه بیاورد. جامعه، دربردارنده نشانهها و ویژگیهای پیامبر خاتم بود و از خاندان، همسران و فرزندان، جـانشینان او و نـیز از رخدادها و حوادثی که پس از او تا پایان دنیا، در میان امت و اصحابش پیش میآمد، سخن به میان آورده بود. در صحیفه آدم از کتاب جامعه به خاتمیت رسول اکرم (ص) تصریح شده بود؛ همچنین امـامان پس از آن حـضرت تا دوازدهمین و آخرین امام معرفی شده بودند. در صحیفه شیث، صحیفه ابراهیم و در تورات و انجیل نیز پیامبر خاتم و جانشینانش معرفی شده بودند.
پس از قرائت این مـتون شـبهه افکنان و منکران مغلوب شدند امـا بـاز هم تسلیم نشدند و برای تحقیق و بررسی بیشتر مهلت خواستند. آن گاه به مدینه آمدند تا خود از نزدیک پیامبر خاتم را ببینند و رفتار و گفتار او را با اوصـافی کـه از او در کتاب هایشان یافته بـودند بـسنجند، اما تا سه روز نه رسول خدا ص با آنان سخنی گفت و نه آنان با رسول خدا ص گفت وگویی کردند و چیزی پرسیدند. در روز سوم رسول خدا ص ایشان را به اسلام دعـوت کـرد، اما آنها ضمن اعتراف به تطبیق خصوصیات آن حضرت با ویژگیهای مذکور در انجیل، انکار الوهیت عیسی را بهانه اسلام نیاوردن خود کردند. پیامبر در این باره با ایشان مناظره کرد، اما مـنکران بـاز هم بـراهین روشن رسول خدا را نپذیرفتند و پیشنهاد مباهله را مطرح ساختند و در این لحظه، آیهای بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد:«فَمَنْ حَاجَّة فیهِ مـِنْ بـَعْدِ مـا جاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهـِ عـَلَی الْکاذِبینَ» «هر کس بعد از این دلایل روشن با تو پافشاری بر باطل کرد، پس بگو برویم فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و جانهایمان و جانهایتان را بیاوریم و سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
فردای آن روز رسول خدا با حسنین (فرزندان)، حضرت زهرا سلام الله علیها (زن) و امیرالمومنین علیه السلام (جان) به سمت محل مباهله حرکت کرد. بزرگ مسیحیان نجران تا این صحنه را دید گفت چهرههایی را میبینم که اگر اینها دست به آسمان دراز کنند خدای متعال کوهها را به دعای آنها جابجا میکند؛ لذا نتیجه آن شد که اینها به دستور رسول خدا تن داده و حالا که مسلمان نمیشوند مبلغ سنگینی جزیه پرداخت کنند.
آقای میرلوحی، در خصوص اهمیت مباهله بفرمایید.
این ماجرا در چند بعد قابل وصف است:
اول. قدرت معنوی و روحی رسول خدا و ذوی القربای ایشان؛ که افراد صرفا با دیدن معنویات و روحیات این بزرگان دست از مباهله برداشتند.
دوم. اهمیت جایگاه اثبات اهل بیت پیامبر در اثبات حقانیت رسول اکرم.
سوم. همان طور که اشاره شد، بزرگان اهل فضیلت با استناد به بیانات مستنبط از معصومین اینجا استفاده کردند که در روز مباهله بزرگترین فضیلت امیرالمومنین که همانا در مقام نفسیت رسول خدا قرار گرفته است را اعلام کردند. بر اساس آیه قرآن اثبات میشود علی که این همه مظلوم تاریخ و مخصوصا خط سقیفه است، دقیقا معادل نفس نفیس رسول اکرم در نزد او جایگاه دارد؛ لذا دیده میشود در مواضع متعددی تعداد قابل توجهی از ائمه علیهم السلام برای اثبات حقانیت علی (ع) به این آیه استناد میکنند. خود حضرت در محاجهای با خلیفه دوم، امام حسن در خطبهای بعد از صلح با معاویه، امام حسین در خطبه منا، امام موسی بن جعفر در گفتگو با هارون الرشید از همین فضیلت بهره جستند.
جالب اینجاست منابع متعددی از اهل سنت این مساله را یادآوری میکنند. یکی از مهمترین صحاح اهل تسنن، صحیح مسلم این ماجرا را نقل میکند، مسند احمد بن حنبل یکی دیگر از صحاح سته اهل تسنن این حدیث را نقل میکند. حاکم نیشابوری، سیوطی، زمخشری و ابن اثیر از بزرگترین محدثان تاریخ اهل تسنن نیز به این ماجرا اشاره میکنند.
لعن در این واقعه چه نقش و درس مهمی دارد؟
یکی از درسهای مهم این داستان، استفاده از نقش لعن در مناظرات و گفتگوهاست. گاهی اوقات مثل همین مورد، در مقام دفاع از حق، اگر اهالی حق برای تکان دادن جبهه باطل و ایجاد شوک یا روشنای دل برای آنها میتوانند از این سنت اسلامی بهره ببرند.
در رابطه با اعمال امروز مایلم به همه عزیزان سفارش کنم، غسل و روزه امروز را فراموش نکرده و آن طور که میتوانند مثلا با زیارت کوتاه امین الله یاد امیرالمومنین را در خانههای خودشان زنده کنند.