شاید باورش برای جوانان و نوجوانانی که عادت کردهاند هر چه را اراده میکنند، با چند کلیک بدست بیاورند، سخت باشد که بدون در اختیار داشتن امکانات امروزی، بشود صدها کار تحقیقاتی بینقص انجام داد و دهها جلد کتاب نفیس را روانه بازار نشر کرد.
اما در تاریخ سرزمین ما، کم نبودهاند دانشمندانی که با دست خالی کارهایی کردهاند کارستان. لازم نیست خیلی هم در اعماق تاریخ کندوکاو کنیم؛ همین ۱۴ سال پیش در چنین روزی، مردی دار فانی را وداع گفت که در سراسر زندگی پربرکتش، لحظهای آرام نگرفت و همه اوقات و روزهای آن را صرف تحقیق و تتبع علمی کرد؛ آن هم بدون استفاده از فناوریهای نوین و اینترنت و.... زندهیاد استاد عزیزالله عطاردی که امروز سالروز درگذشت اوست، چنین مردی بود؛ ستاره درخشان آسمان پژوهش که پس از مدتی تحمل بیماری، در سوم مرداد ۱۳۹۳ درگذشت و طبق وصیتش در جوار حرم مطهر امام رضا (ع) در مقبره شیخ طبرسی به خاک سپرده شد.
روستازاده نابغه
مرحوم عطاردی در سال ۱۳۰۷ خورشیدی در روستای «بگلر» از توابع قوچان متولد شد. این روستازاده باهوش از همان دوران کودکی، نبوغ خود را در فراگیری دانش نشان داد؛ به همین دلیل خیلی زود مقدمات را فرا گرفت و بعد به قوچان رفت تا در مدرسه «عِوَضیه» این شهر، علوم دینی را فرا گیرد. اما از همان ابتدای کار، دو چیز ذهن او را به خود مشغول کرد؛ حدیث و تاریخ. اصلاً نمیتوانست از این دو دل بکند؛ برای همین، نه در مدرسه عوضیه، نه در دوران اقامت کوتاهش در مشهد و نه زمانی که به تهران رفت تا در مدرسه «شیخ عبدالحسین» حجره بگیرد، تحقیق و پژوهشهای روایی و تاریخی را رها نکرد. نتیجه این همه شور و علاقه، نخستین تألیف او در سال ۱۳۳۰ بود؛ زمانی که فقط ۲۳سال داشت، کتابی محققانه درباره حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) به رشته تحریر درآورد و به فضلای حوزه علمیه نشان داد که ستارهای پرفروغ در آسمان دانش این سرزمین درخشیدن گرفته است؛ نام نخستین تألیف او «عبدالعظیم حسنی، حیاته و مسنده» بود.
۲۰ سال رنج سفر برای تحقیق
استاد عطاردی در سال ۱۳۴۳ خورشیدی برای تکمیل درس و پیدا کردن عرصههای پژوهشی بهتر راهی نجف اشرف شد. همان جا بود که مورد توجه علامه امینی قرار گرفت و صاحب کتاب الغدیر دانست که این طلبه باهوش خراسانی، یک محقق و پژوهشگر بالفطره است.
به همین دلیل به او پیشنهاد کرد به سفرهای علمی و تحقیقاتی برود تا بتواند آثار بهتر و متنوعتری تألیف و تدوین کند. مرحوم عطاردی هم که اعتقاد داشت با یک جا نشستن و دل خوش کردن به چند کتابخانه محدود نمیتوان گامهای بلند برداشت، قدم در مسیر سفرهای علمی گذاشت و درست مانند استادش، علامه امینی، این کار را در نهایت سختی و با حداقل هزینه و امکانات انجام داد.
خودش در سفرنامه مربوط به هند و پاکستان نوشته است برای عبور از مرز زمینی پاکستان ناچار شده پنج شبانهروز را با حداقل آب و غذا در ایالت بلوچستان پاکستان بگذراند و بعد برای رسیدن به کراچی، آن هم در دورهای که بالاخره وسیله نقلیه به اندازه کافی وجود داشت، سه روز را پیاده راه برود. وسواس عجیب او برای اطمینان از وقوع یک رویداد یا صحت یک سند موجب میشد مرحوم عطاردی سختیهای عجیب و غریب سفر به نقاط سختگذر را به جان بخرد.
مثلاً در زمان تدوین کتاب هفتجلدی «فرهنگ خراسان» برای اطلاع از آثار باستانی روستاهای مشهد، به همه آنها سفر کرد و این سفرها بیشتر با پای پیاده یا با استفاده از چهارپا ممکن و میسر میشد.
این سفرهای تحقیقاتی حدود ۲۰ سال طول کشید و رهاوردی ارزشمند و بیبدیل برای جامعه علمی ایران به بار آورد. او در این سالها، رنج و زحمت فوقالعادهای را برای جمعآوری اسناد و مدارک تحمل کرد؛ خودش در جایی گفته است: «به خاطر یک کتاب که میخواستم تألیف کنم، میرفتم نسخههای خطی را ببینم. این کتاب من را کشاند به بیابانها، به کشورها. چند سال در هند بودم ... همه اینها را از نزدیک دیدم».
مطالعات و تحقیقات وی به حوزه تاریخ محدود نمیشد و چنان که گفتیم، استاد عطاردی به جمعآوری روایتهای معصومین (ع) و طبقهبندی آنها هم علاقه زیادی داشت؛ مجموعه «مسانید اهلبیت (ع)» در بیش از ۷۰ جلد حاصل همین علاقه و ارادت است. او برای هر کدام از ائمه (ع) اثری مجزا تألیف کرد که در برگیرنده روایتهای خاص یکی از امامان (ع) است.
بخش مهمی از آثار استاد عطاردی مربوط به مطالعات وی در حوزه خراسانپژوهی است؛ او به زادگاهش علاقه بسیاری داشت و به همین دلیل آثاری مانند «فرهنگ خراسان» و «تاریخ تمدن خراسان بزرگ» را پدید آورد.
«تاریخ تمدن خراسان بزرگ» شاهکار پژوهشی مرحوم عطاردی است که در ۵۴ جلد نوشته شده و تنها تعدادی از مجلدات آن به چاپ رسیده است. این اثر سترگ دربرگیرنده تاریخ و فرهنگ خراسان بزرگ از منطقه دهنمک گرمسار تا دره فرغانه و از رود جیحون و سیحون تا منطقه نهبندان است.