اهالی روستای کوهستان بهشهر در محرم طی آئینی به نام مجمع گردانی،به طور داوطلبانه با پخت غذا میزبان میهمانان حسینیه روستا هستند.

محرم آمد و با آمدنش عطر و بوی دیگری آورد، عطر و بوی عاشقی، محرم آمد تا هرکس به اندازه وسعش کوله بارش را ببندد.

محرم همیشه به واسطه ارادتی که نیاکان ما به اباعبدالله الحسین داشتند رنگ و بوی دیگری داشت، ارادتی که باعث شده سنت‌های قدیمی و جذاب در مناطق مختلف کشور خصوصا روستا‌ها برجای بماند.

با آمدن محرم هر کس که به ائمه اطهار و سالار شهیدان علاقه دارد به هر نحوی عشق و ارادت خود را ابراز می‌کند. یکی از این سنت‌های قدیمی آیین مجمع گردانی در روستای کوهستان است

اینجا کوهستان است

روستای کوهستان بهشهر، روستایی در پنج کیلومتری شرقی این شهرستان است که با تبعیت از جداد خود با تاریخی به بزرگی سه قرن، هر ساله در محرم برای پذیرایی از عزادارن حسینی آماده می‌شود.

به روستا که وارد می‌شوی از هر خانه پرچم یاحسین آویزان است، عطر خاک باران خورده می‌آید و اسپند، از هر کوچه که می‌گذری نوحه یا حسین می‌شنوی انگار که اهالی اینجا برای حسینی بودن از هم سبقت می‌گیرند.

از قدمت سنت مجمع گردانی در روستای کوهستان سندی موجود نیست اما طبق گفته عبدالمهدی کوهستانی نوه آیت الله کوهستانی بیش از ۳۰۰ تا ۳۲۰ سال است که سینه به سینه از اجدادشان منتقل شده، این آیین از زمان ملا محمد باقر وجود داشته و پس از بازگشت آقاجان کوهستانی (ره) از نجف اشرف، کاملا احیا شده است تقریبا همه اهالی در این مراسم شرکت دارند.

هر خانه یک خوان

سری به چند خانه اطراف روستا می‌زنیم، از بوی پیچیده در حیاطشان می‌توان حدس زد در دیگ‌های روی اجاق چه می‌جوشد، حتی برخی به رسم قدیم همچنان معتقد بودند غذای امام حسین باید روی آتش پخته شود.

دیگ‌هایی در اندازه‌های مختلف، رنگ و لعاب‌های متفاوت، از دیگ‌های مسی قدیمی گرفته تا قابلمه‌های به اصطلاح چدنی امروز.
از خانه‌ای بوی قرمه سبزی می‌آید از جای دیگر بوی آش دوغ مازندرانی، خانه‌ای کتلت و مرغ سرخ می کند و از خانه ای دیگر عطر برنج شمال می‌آید و زعفران خراسان.

انتهای کوچه حسینیه به خانه‌ای با درب کوچک آبی ختم می‌شود. خانم خانه به استقبالمان می‌آید اما چشمانش به گوشه از آشپزخانه است که به آن مطبخ می‌گویند و در آنجا غذا می‌پزند.‌

می‌گوید کوکوسبزی اش روی گاز است و باید سالاد هم آماده کند. او معتقد است اینجا کسی به فکر تجمل نیست، فقط هرچه دارند می‌خواهند با یکدیگر بخورند و اینکه چه غذایی درست کنند هم اصلا مهم نیست، مهم این است که هرکس به نحو احسنت و با بیشترین سلیقه غذا را آماده می‌کند و در مجمع می‌چیند.

خانه‌ دیگر در ابتدای روستا بود، با فاصله‌ای حدود ۶۰۰ متر از حسینیه، دری چوبی داشت و لنگری قدیمی، وارد که شدیم لابه لای درختان پرتقال و نارنج ریسه زده بودند تا باغ روشن باشد، چون قرار بود ۱۲ شب صاحبخانه در حیاط نذری درست کند. گوشه‌ای از حیاط اجاق برپا بود و خانم خانه مشغول دم کردن برنج. می‌گفت پاییز و زمستان ندارد حتی برف هم از آسمان ببارد ما قرار خودمان را فراموش نمی‌کنیم.

همسایه دیگر که به جمع ما اضافه شده بود می‌گوید برای امشب سه مجمع می‌دهد یکی برای نذری است که دارد و دو مجمع دیگر بنا به نصیحت پدر است که از آن‌ها خواسته شب‌های محرم مجمع امام حسین بگیرند. می‌گوید بچه‌ها و نوه هایش دعوت می‌کند تا پس از خودش این رسم را ادامه دهند.

همه چیز با یک شیپور شروع می‌شود

صدای اذان از گلدسته یه گوش می‌خورد، همهمه‌ای در بین بانوان می‌پیچد بین خودشان می‌گویند عجله کنید الان شیپور را می‌زنند.

علت عجلشان را که می‌پرسی می‌گویند باید غذا را در مجمع بچینیم، چون وقت موعود نزدیک است، هر کس غذای مورد نظر خود را به اندازه ۵ نفر آماده می‌کند و در مجمع یا سینی‌های بزرگ می‌چیند.‌

می‌گویند باید آماده باشند، چون پس از اقامه نماز از بالای گلدسته شیپوری به صدا در می‌آید. صدای این شیپور در کل روستا می‌پیچد، این صدا یعنی پایان عزاداری مردان و آغاز پذیرایی. همزمان با به صدا آمدن شیپور هرکس مجمع آماده کرده باید به سمت حسینیه ببرد.

ساعت حدود ۹ونیم بود که صدای شیپور از گلدسته قدیمی روستا به گوش رسید.خانم‌ها مجمع به سر یکی یکی از خانه هایشان بیرون می‌زدند، در کوچه منتهی حسینه صف مجمع‌ها در زیر آذین بندی‌های محرم به چشم می‌خورد.

خانم‌ها دعا می‌خوانند و می‌رفتند، یکی بسم‌الله می‌گفت و دیگری ذکر دهانش سلام به امام مظلوم بود... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ یکی یکی در صف ایستاده و به سمت حسینیه می‌آیند، هر مجمع هنرمندی یک خانه است، غذا‌هایی هزار رنگ با بهترین تزیینات در بهترین ظروفی که در خانه دارند. بانوان از پنجره تکیه مجمع‌ها را تحویل می‌دهند و تا زمان اتمام صرف شام منتظر می‌مانند تا ظروف را با خود به منزل ببرند. روی هر ظرف نام صاحب مجمع نوشته شده تا ظرف‌ها جابه جا نشوند.

مجمع‌های غذا در مرکز تکیه قدیمی جمع می‌شود، فردی هم به عنوان میاندار و پیر که چند سالی است حاج عبدالمهدی کوهستانی است مسئولیت نظم بخشیدن به مجمع‌ها را بر عهده دارد تا کسی گرسنه نماند و مجمع‌های اضافه به آشپزخانه حسینیه برود.

همه بر سر یک سفره

برای ورود به آشپزخانه حسینیه باید چند پله‌ای را پایین برویم. در اینجا چند نفر از خادمین مشغول بسته بندی بخشی از نذورات هستند.‌

می‌گویند در روستا کسانی هستند که نیازمند یا بیمارند بنابراین توانایی حضور در مراسم را نداشتند و یا به دلایلی نتوانسته اند در عزاداری شرکت کنند، اینجا غذا‌ها در ظروف یکبار مصرف ریخته شده و پس از بسته‌بندی بین آن‌ها توزیع می‌شود.

غذا‌های بسته بندی شده را روی مجمع می‌چینند و راهی منازل می‌شوند. معتقدند اینجا نباید کسی از نذری، اما حسین بی نصیب بماند.

پس از اینکه غذا‌ها بسته‌بندی و توزیع شد خانم‌هایی که در حسینیه منتظر هستند ظروف خود را پس می‌گیرند، یا برمی گردند یا برای شرکت در مراسم در حیاط حسینیه می‌مانند.

پذیرایی که تمام می‌شود عزاداری اهالی دوباره آغاز می‌شود، مردان در حسینه صف می‌بندند و در مقابل هم مراسم سینه‌زنی را به روش سنتی در تکیه حضرت آیت‌الله کوهستانی (ره) برگزار می‌کنند تا پیر و جوان ارادت خود به امام حسین (ع) و اهل بیتش را نشان داده و سوگواری کنند.

آیین مجمع گردانی روستای کوهستان در میراث فرهنگی کشور نیز با شماره ثبت ۱۶۶۶ به ثبت رسیده و می‌تواند فرصتی برای گردشگری مذهبی باشد تا میراث اهالی کوهستان گوش به گوش به همه نسل‌ها منتقل شود.

 

 

گزارش از هدیه سعیدی فر

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.