حجت الاسلام والمسلمین دکتر ابراهیم کلانتری در هفتمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" گفت: بحث امروز به موضوع ولایت در عرفان اختصاص دارد، ولایت یکی از کلید واژههای اصلی در عرفان اسلامی است. بزرگان عرفان همچون اِبن عربی، عبدالرزاق کاشانی، قیصری و مولوی به وفور از واژه ولایت استفاده کرده اند.
تولیت حرم مطهر گفت: اصولا تمام عرفان اسلامی، بر محور ولایت و ولی، میچرخد. به قول مولانا "پس به هر دوری، ولی قائم است/ تا قیامت آزمایش دائم است" یعنی هیچ دورهای بدون ولایت و، ولی امکان پذیر نیست.
او، در ادامه با این پرسش که " آیا مفهوم ولایت را در مبحث ولایت فقیه میتوان با مفهوم ولایت در عرفان یکی دانست، یا اینکه بین آنها تفاوتی وجود دارد؟ "، اینگونه پاسخ داد: واژه ولایت در عرفان نظری نیز واژهای پر استعمال است. بی گمان توجه به تفاوت مفهوم اصطلاحی این واژه در مبحث ولایت فقیه با مفهوم اصطلاحی آن در عرفان نظری، مخاطب را از خلط مبحث و گرفتار آمدن در دام اشتباه در امان میدارد. پیش از این گذشت که ولایت در مبحث ولایت فقیه نوعی ولایت تشریعی و به معنای سرپرستی، تدبیر و اداره امور جامعه میباشد؛ این در حالی است که ولایت در اصطلاح عرفان نظری عبارت است از نایل آمدن بنده به مقام قرب حضرت حق.
کلانتری گفت: قیصری در تعریف ولایت در اصطلاح عرفان چنین میگوید: ولایت در اصطلاح عرفان عبارت است از قرب و نزدیکی به خداوند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: همچنین عبدالرزّاق کاشانی در بیان مبسوط تری، ولایت در اصطلاح عرفان را اینگونه تعریف میکند، ولایت عبارت است از قیام بنده به خدا آنگاه که از خود فانی شود و این با سرپرستی خداوند بر بنده حاصل میگردد تا جایی که بنده را به بالاترین مقام قرب و تمکین خود نایل میکند.
او گفت: بر این اساس، ولایت معنوی مقام و جایگاه ویژهای است که در اثر بندگی خالصانه، سیر و سلوک الی الله و عنایت حضرت حق عاید سالک الی الله میگردد و با موضوع حکومت و اداره جامعه بکلّی متمایز است.
تولیت حرم مطهر گفت: برای رسیدن به مقام قرب الهی، درجات و مراتب بسیار است، امام صادق (ع) میفرمایند: یعنی ایمان، مانند نردبانى است که ده پله دارد و پله هاى آن یکى پس از دیگرى پیموده مى شود. پس کسى که در پله دوم است نباید به آن که در پله اول است بگوید تو چیزى نیستى، تا برسد به آن که در پله دهم است او هم نباید به پایینتر خود چنین سخنى بگوید. آن را که در پله پایینتر از تو قرار دارد نینداز که بالاتر از تو نیز تو را مى اندازد. اگر دیدى کسى یک پله از تو پایینتر است با مهربانى و ملایمت او را به طرف خود بالاکشان و فراتر از توانش بارى به دوش او مگذار که او را مى شکنى؛ و هرکس مؤمنى را بشکند باید شکستگى او را جبران کند.
او گفت: کسی که در پله اول است، هنوز ۹ پله دیگر یا ۹ کوچه دیگر مانده تا به شهر عشق برسد، اما آن کسی که پله آخر را گذرانده، عملا وارد شهر عشق شده است. هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.
کلانتری گفت: امام خمینی (ره) در صفحات ۵۳ و ۵۴ کتاب ولایت فقیه، در بیان تمایز ولایت معنوی با ولایت در مبحث ولایت فقیه چنین میگویند: «برای امام، مقامات معنوی هم هست که جدا از وظیفه حکومت است؛ و آن مقام خلافت کلّی الهی است که گاهی در لسان ائمه (ع)، از آن یاد شده است. خلافتی تکوینی است که به موجب آن جمیع ذرّات در برابر «ولی امر» خاضعند. از ضروریات مذهب ماست که کسی به مقامات معنوی ائمه (ع) نمیرسد، حتی مَلک مقرّب و نبی مُرسَل. اصولاً رسول اکرم (ص) و ائمه (ع) طبق روایاتی که داریم قبل از این عالَم انواری بوده اند در ظل عرش؛ و در انعقاد نطفه و طینت از بقیه مردم امتیاز داشته اند؛ و مقاماتی دارند الی ما شاءالله.
او گفت: این جزء اصول مذهب ماست که ائمه علیهم السلام چنین مقاماتی دارند، قبل از آنکه موضوع حکومت در میان باشد. چنانکه به حسب روایات این مقامات معنوی برای حضرت زهرا (س)، هم هست؛ با اینکه آن حضرت نه حاکم است و نه قاضی و نه خلیفه. این مقامات سوای وظیفه حکومت است».