زنده یاد منوچهر اسماعیلی دوبلور و مدیر دوبلاژ در ابتدای گفتگوی تاریخ شفاهی خود با موزه سینمای ایران، گفت: پدرم راننده بود و در سازمان برنامه و وزارت فرهنگ کار میکرد. هفت ساله بودم که از کرمانشاه به تهران آمدیم و در نواب زندگی میکردیم.
وی ادامه داد: در نوجوانی چندسالی به خاطر کار پدرم به اهواز رفتیم و در همان سالها بود که علاقه من به سینما با رفتن به سینما کم کم تبدیل به یک عشق و آرزو شد و برای اینکه از دایره سینما دور نمانم به سینما اهواز میرفتم و فیلم میدیدم. یادم میآید روزی دیدم بر روی شیشه سینما آگهی استخدام یک خطاط را داده بود که امتحان دادم و قبول شدم و ماهی ۶۰ تومن حقوق برایم درنظر گرفتند که نصف حقوق پدرم در اهواز بود.
اسماعیلی با اشاره به ورودش به دنیای دوبله نیز گفته بود: در ابتدای کارم فیلمهای خارجی را به همراه منوچهر والی دوبله میکردم آنقدر این کار را دوست داشتم که حتی افکت هم میدادم و کم کم دو نقش را باهم میگفتم و در ادامه، تولیدات داخلی نیز در سایه اوج دوبله آغاز شد و با همان انرژی که بر روی فیلمهای خارجی کار میکردم فیلمهای فارسی را صداگذاری میکردم.
وی خاطرنشان کرد: یادم میآید در فیلم خارجی «دروازه پاریس» زنده یاد علی کسمایی نقش بسیار سختی را به من داد که یادش بخیر پرویز دوایی هم مطلب خوبی درباره آن فیلم و دوبله من در مجله فردوسی نوشته بود.
اسماعیلی با اشاره به اینکه از روز و ساعتی که وارد کار دوبله شدم تا زمانیکه اولین فیلم را به عنوان مدیر دوبلاژ به من سپردند ۸ سال گذشت، گفت: هنوز هم بعد از این همه سال اگر بخواهم بر روی شخصیت فیلمی صحبت کنم چندین بار فیلم را میبینم و آن را تحلیل میکنم که دو نقش باشد یا سه نقش.
او گفت: تمام شخصیتهای فیلم را باید بشناسم و تا زمانی که مصداق آنها را پیدا نکنم دوبله آن را قبول نمیکنم و روال کاریام بدین شکل است که برای هر کدام از شخصیتها صدا و گویش انتخاب میکنم و ثمره آن را در همان اتاق کار بین همان آدمهایی که حضور دارند میگیریم. همه میدانند که در مورد کار من میتوانند کاملا آزادانه اظهارنظر کنند و هرگز جلوی نقدهایی که میتواند در روند کاری من اثر مثبتی داشته باشد را نگرفتهام.
وی درباره همکاریاش با مسعود کیمیایی نیز توضیح داد: همکاری با مسعود کیمیایی همیشه موجب میشد تا همه عوامل و من به عنوان دوبلور که قرار بود در فیلم با او کار کنم، حس کنم تنها نیستم، زیرا با همه عوامل بسیار خودمانی و راحت بود و این همخوانی برای ما نیز بسیار خوب بود. زمانیکه کیمیایی وارد سینما شد پر از نوآوری بود و من معتقدم حتی امروز هم با یک تلنگر میتوان آنرا به ۴۰ سال پیش برگرداند.
همچنین ناصر تقوایی که سکوت و بی سر و صدا بودنش نشانه تمام شدنش نیست و به جای اینکه بگوییم آتش زیر خاکستر است بهتر است بگوییم کبریت زیر خاکستر است که با آثار خوبش همه جا را به آتش میکشد.
اسماعیلی خاطرنشان کرد: نقشهایی که دوبلهشان را به من میدادند تا زمانیکه آنها را از لایههای جامعه حس نمیکردم، منتقل نمیکردم یعنی بداخلاقیها را میدیدم و باور میکردم، اشک آدم لومپن را میدیدم و متوجه میشدم که سبک و سیاق دفاع از باورهایشان چگونه است که شاید وقتی از پشت پنجره این رفتارها را ببینید، خنده تان بگیرد، اما من معتقدم هرفردی به سبک خودش از خودش دفاع میکند.
وی در پایان یادآور شد: از نظر من فیلمسازی ناصر تقوایی و علی حاتمی نقطه عطف سینما و البته ذائقه شخصی من هم هستند. موزه سینمای ایران درگذشت «منوچهر اسماعیلی»؛ هنرمند عرصه دوبله را به خانواده آن مرحوم تسلیت گفته و از خداوند برای جامعه هنری آرزوی صبر و تحمل دارد.