اینستاگرام همان سرزمین رنگارنگی است که خیلی‌‌ها به امید کسب درآمد به آن وارد می‌‌شوند. برخی‌‌ به ثروت می‌‌رسند و برخی با کسب درآمدی اندک آهسته آهسته سرخورده و ناامید می‌‌شوند.

با امید کارشان را شروع می‌کنند. باید امیدوار بود و پیش رفت تا موفق شد. آن‌ها هم به همین فکر می‌کنند؛ راهی است که پیش پای همه وجود دارد. ورود به آن اصلاً سخت نیست. قدم اول را برداشتن و خودی نشان دادن. آنجا آنقدر چشمگیر است که نمی‌شود نادیده اش گرفت؛ چیزی شبیه سرزمین آرزوها. برای بعضی ها، اما سقف این سرزمین آرزو‌ها آنقدر‌ها هم بلند نیست. شرایط آنقدر باید کنار هم چیده شود و ماه و خورشید و فلک به کار گرفته شود تا شاید به آنچه در ذهن می‌پروراندند اندکی نزدیک شوند.

اینستاگرام همان سرزمین رنگارنگی است که خیلی‌ها به امید کسب درآمد به آن وارد می‌شوند. برخی به ثروت می‌رسند و برخی با کسب درآمدی اندک، آهسته آهسته سرخورده شده و عطای این کار را به لقایش می‌بخشند. اینجا البته منظور کسانی است که کالایی تولید و عرضه می‌کنند و در واقع کسب و کار کوچک خودشان را دارند وگرنه آن‌ها که از راه تبلیغات کسب درآمد می‌کنند در زمره افراد تولید کننده قرار نمی‌گیرند.

عطیه، زن جوانی است که مدتی است مشغول تولید کیف‌های دست ساز پارچه‌ای شده و تولیدات خود را در صفحه اش به فروش می‌رساند. او که صفر تا صد کار را به تنهایی انجام می‌دهد، از تجربه خود در این زمینه می‌گوید: «وقتی صفحه‌ام را راه‌اندازی کردم، اوایل خیلی نمی‌رفتم بگردم و ببینم که در آن حوزه‌ای که خودم دارم کار می‌کنم چند تا صفحه وجود دارد و فروششان چطور است، اما الان که بیشتر دارم رصد می‌کنم به این نکته رسیده ام که با یک بازار خیلی اشباع شده مواجه هستیم. در این بازار واقعاً سخت است بخواهی رقابت کنی. در درجه اول همه چیز باید کامل باشد مثلاً من که دارم کیف تولید می‌کنم، هم جنس پارچه هم اندازه و سایز کیف هایم و هم تنوع رنگ، همه این‌ها خیلی تأثیر می‌گذارد روی نظر مشتری و اگر یکی از این‌ها پایش بلنگد، طرف راحت آنفالو می‌کند.

در درجه دوم هم تبلیغات مهم است. من چند سال پیش یک صفحه دیگر زده بودم که خیلی سریع‌تر فالوئر جذب کرد. با اینکه خیلی کار خاصی هم نمی‌کردم جز پست‌های ساده. حتی استوری هم آن زمان نبود. من پست می‌گذاشتم و مردم می‌آمدند فالو می‌کردند، ولی الان حتماً باید تبلیغ بدهی و تبلیغ هم جدا از هزینه اش که خیلی بالاست، چندان قابل اعتماد نیست. این بی‌اعتمادی وجود دارد، چون صفحه‌هایی که فالوئرهایشان فیک نیست خیلی انگشت شمارند. همان صفحه‌های انگشت شمار هم واقعاً مبلغ کمی نمی‌گیرند.

فکر می‌کنم به ازای هر فالوئر دو سه هزار تومان می‌گیرند و بعد از یک مدت هم فالوئرهایت ریزش پیدا می‌کند و انگار نه انگار که آگهی داده ای. همه این‌ها هست و یک مشکل دیگری هم که وجود دارد این است که کسب و کار اینترنتی چند تا بخش دارد؛ یک بخش این است که تو خودت باید کار کنی و محصول را تولید کنی، یک بخش اداره کردن صفحه است و یک بخش هم جواب دادن به مشتری هاست. گاهی مشتری‌ها می‌آیند بیست تا سؤال می‌پرسند و آخرش نمی‌خرند. این‌ها خیلی آدم را دلسرد می‌کند و برای کسی که دارد تنهایی کار می‌کند وقت گیر است. گاهی وقتی سود و زیان قضیه را محاسبه می‌کنید می‌بینید که اصلاً نمی‌صرفد این کار را ادامه دهید. در کنارش چیز‌های دلگرم کننده‌ای هم هست مثل کسانی که خرید می‌کنند و خوشحال و راضی اند و می‌آیند تعریف می‌کنند.

البته که می‌شود بدون تبلیغ هم کار کرد. من دیده ام کسب و کار‌هایی را که دائم با استوری گذاشتن و کیفیت بالای کاری که ارائه می‌دهند فالوئر جذب می‌کنند، ولی خب تعدادشان خیلی کم است و الان دیگر خیلی نمی‌شود با این روش کار کرد. مافیای تبلیغات هم واقعاً وجود دارد و اگر کسی بخواهد یک مقدار بالا بیاید و حرفی برای گفتن داشته باشد باید با سلبریتی‌های فضای مجازی کار کند که آن‌ها هم خیلی گران می‌گیرند و قطعاً صاحبان کسب و کار‌های کوچک از پس این هزینه‌ها برنمی آیند.»

آیدین هم در اینستاگرام صفحه‌ای برای فروش تولید اغذیه خانگی بویژه مواد غذایی خشک دارد. او در این باره می‌گوید: «چند تا نکته در تجارت اینستاگرام وجود دارد که خیلی جالب است و افرادی که می‌خواهند در این فضا موفق شوند باید دنبالش کنند و آن‌ها که دنبالش نمی‌کنند چندان موفق نمی‌شوند. یکی از شگرد‌های کار در اینستاگرام این است که الگوریتم‌های کار را بدانید. مثلاً بیایید و یک نظرسنجی الکی بگذارید و کامنت بیهوده بگیرید یا مثلاً بپرسید این خوب است یا آن خوب است و آدم‌ها بیایند یک نظر دم دستی بدهند. این شگرد‌ها و ترفند‌ها را می‌توانید انجام دهید که اینستاگرام شما را بالا ببرد و معرفی کند و به سطح بالاتری برساند. این شبیه آن است که وقتی کسی می‌آید توی مغازه، فروشنده بیفتد دنبالش که بخواهد جنسی را به او بفروشد. به نظر خود من این کلافه کننده است، اما توی اینستاگرام باید همین کار را بکنی، مثل همان نظرسنجی‌های بی مورد و سؤال و جواب‌های بیهوده و اگر این کار‌ها را نکنید موفق نمی‌شوید.

من یک نفر را می‌شناسم که خیلی لحاف و تشک‌های خوبی تولید می‌کند، اما هیچ وقت نمی‌تواند به آن سطح برسد، چون باید برود فالوئر بخرد یا باید برود آدم‌ها را الکی فالو کند و بعد که فالوئر گرفت، آن‌ها را حذف کند. همین دوست من که لحاف و تشک عالی تولید می‌کند هیچ وقت دیده نمی‌شود، چون برای دیده شدن باید فرایند دیده شدن را طی کند و آن فرایند دیده شدن ممکن است با آن سلیقه و ذوق و کنش و شخصیت تو متناسب نباشد، اما اینستاگرام این را گذاشته جلوی راهت و راه دیگری نیست.»

مجید هم مدتی در اینستاگرام با فروش مربا‌های خانگی تولید خودش، کسب درآمد می‌کرد. او هم در این باره گفته‌های جالب توجهی دارد: «من بیکار شده بودم و پول اجاره ام را نداشتم و تنها راهی که به ذهنم رسید این بود که مربا درست کنم و بفروشم. در توئیتر درباره صفحه اینستاگرامم نوشتم و حسابی گرفت. فکر می‌کنم یک میلیون تومان در همان ماه اول درآوردم و در ادامه کارم گرفت؛ پشت سر هم سفارش داشتم و از ماست کدو و ماست بادمجان تا انواع مربا فروختم. یکی از بچه‌های توئیتر همینجوری برایم یک لوگویی درست کرد و رفتم لوگو را چاپ کردم و چسباندم به ظرف ها. خیلی‌ها درخواست دادند که با من شریک شوند و تجهیزات بخرند و اصلاً یک جایی بخریم و تجهیزات و گاز و دیگ و این چیز‌ها را کار بگذاریم و فقط مربا بپزیم. راستش یک مقدار ترسیدم از شریک گرفتن، چون کسی را نمی‌شناختم و در نتیجه کار در همان سطح باقی ماند. بعد هم، چون کار پیدا کردم دیگر آن کار را رها کردم.

نکته دیگر اینکه در مقیاس خانگی نمی‌صرفید. مثلاً آن موقع شکر خیلی گران شده بود و گیر نمی‌آمد و بعد هم سهمیه بندی شد و به هر نفر یکی - دو کیلو شکر می‌دادند و مجموع این عوامل باعث شده بود که من این کار را رها کنم، چون واقعاً نمی‌صرفید که شما دو- سه کیلو مربا درست کنید و بفروشید. اما هنوز فکر می‌کنم ظرفیتش هست، چون مردم ترجیح می‌دهند مربای خانگی بخرند به جای مربای صنعتی. به نظرم پیشرفت در این کار بستگی به این دارد که صاحب صفحه چه محتوایی تولید می‌کند و چطور فعالیت می‌کند مثلاً اینکه من یک پسر بودم و مربا می‌پختم و آشپزی می‌کردم شاید از نظر خیلی‌ها جالب بود و اینکه می‌گفتم من کار ندارم و اجاره خانه دارم و نیاز دارم به این کار که البته واقعی هم بود، تأثیر داشت.

به نظر من بخش زیادی از این کار مافیا نیست و بسته به میزان کاربلد بودن در این فضاست چه بسا صفحه‌هایی که به صفحات پرفالوئر پول تبلیغات داده اند، اما فالوئر و مشتری هدفشان را پیدا نکرده اند. وقتی شما پول می‌دهی به کسی که تبلیغ‌ات کند و مثلاً ۴۰ هزار نفر به فالوئرهایت افزوده می‌شود، ولی از آن ۴۰ هزار نفر، دو تا مشتری برای کسب و کار خودت پیدا نشود، چه اهمتی دارد؟! برای همین اینکه شما از آن ۵۰۰ فالوئری که خودت کسب کرده‌ای ۱۰۰ تا مشتری واقعی برای خودت پیدا کنی، خیلی بهتر از این است که بخواهی آگهی بدهی به صفحات پر فالوئر و فقط فالوئر داشته باشی، اما از آن فالوئر‌ها ۱۰ تا مشتری واقعی هم گیر نیاوری.»

منبع: روزنامه ایران

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.