دفتر آیت الله مکارم شیرازی به مناسبت شهادت عمار یاسر، فضایل و مناقب این صحابى بزرگ را از منظر این مرجع تقلید بیان کرده است،که در ادامه می خوانید:
در نظام ارزشى جاهلى که بر محور «تفاخر به آباء و اموال و اولاد» دور می زد یک مشت دزد و غارتگر پرورش می یافت، اما با دگرگون شدن این نظام و احیاى اصل والاى «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ» محصول آن انسان هایى همچون سلمان و ابو ذر و عمار یاسر و مقداد بود.
در این میان شایسته است به مناسبت نهم صفر سالروز شهادت عمار یاسر فضایل و مناقب آن مرد پاکباز و صحابى بزرگ و مخلص رسول اللَّه صلّى الله علیه وآله وسلّم و امیرمؤمنان على علیه السلام مورد اشاره قرار گیرد.
در آغاز اسلام که مسلمانان در اقلیت و دشمنان و مشرکان در اکثریت بودند، برخى از جوانان شیفته پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم شده، به آن حضرت ایمان میآوردند. یعنی مستضعفان پاکدلى که دستشان از مال و منال دنیا تهى بود، همان گروه محروم و مظلومى که آیین هاى الهى براى نجات آنان از چنگال ظالمان و ستمگران آمده، مردان و زنان بلند همت و با ایمانى همچون بلال، سلمان، عمار، خباب، سمیه و امثال آن ها. بسیارى از یاران بزرگ پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده، و در حقیقت بسیارى از آنها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه میکردند که عمار یاسر را در این گروه میتوان نام برد.
آری عمّار یاسر، از جوانان شجاع، از جان گذشته و پیشگام در اسلام بود، و در این مسیر مرارت هاى فراوانى را متحمل شد. او از کسانى بود که به سرزمین حبشه هجرت کرد و به دو قبله نماز گزارد. او از مهاجران نخستین است که در جنگ بدر و همه جنگ هاى اسلامى حضور داشت.
در فضایل عمار همین بس که «انس» از پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نقل کرده بهشت مشتاق چهار نفر است على علیه السلام، عمار، سلمان و بلال! گفتنی است سران مکه از تأثیر گذاردن بر ابوطالب علیه السلام و رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم مأیوس شدند؛ و تصمیم گرفتند که تازه مسلمانان مستضعف را تحت فشار قرار دهند؛ تا شاید آنها از اسلام باز گردند و از قدرت پیامبر کاسته شود و ناچار گردد دست از تبلیغ اسلام بکشد. در این میان بر بلال، عمار، یاسر، سمیه، حباب ابن ارت صهیب، عامر بن فهیره، ابوفکیهه، لبیبه، زبیده، نهدیه، و ام عبیس و دیگر افراد فشار هاى طاقت فرسایى وارد کردند؛ تا آنجا که یاسر و سمیه [پدر و مادر عمّار]در این راه شهید شدند؛ پیامبر از کنار آنها میگذشت و چنین میفرمود: «صَبْراً آلَ یاسَرٍ فَانَّ مَوعِدَکمُ الجَنَّةُ؛ اى خاندان یاسر استقامت کنید که وعده گاه شما بهشت است». و یا هنگامى که عمّار از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم اجازه ورود خواست فرمود: «ائذَنوا له مرحبًا بالطّیبِ المُطیبِ؛ به او اجازه دهید! آفرین به شخص پاک و پاکیزه».و بالاخره در حدیثى از امام صادق علیه السلام میخوانیم که فرمود: آیه ۱۰۷ سوره کهف درباره ابوذر و سلمان و مقداد و عمار یاسر نازل شده، «جَعَلَ اللَّه لَهُمْ جَناتُ الفِردوسِ نُزلًاای مأوى و منَزلا؛ خداوند باغ هاى فردوس را منزلگاه آنها قرار داده».
او کسى است که یکى از آیات قرآن درباره او نازل شد زمانى که جماعتى از مشرکین، او و پدر و مادرش را شکنجه کردند تا اظهار برائت از پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم کنند پدر و مادرش حاضر نشدند و شهید شدند، ولى عمار با زبان و لفظ خود آنچه را میخواستند گفت و گریه کنان خدمت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم آمد. آیه شریفه نازل شد: «مَنْ کفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ؛ کسانى که بعد از ایمان کافر شوند [مجازات میشوند]به جز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان با ایمان، آرام است». در اینجا بعضى از ناآگاهان گفتند: عمار با گفتن الفاظ مربوط به برائت و بیزارى از اسلام، کافر شد.
پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود: «کلَّا إِنَّ عَمَّاراً مَلِىءٌ إِیمَاناً مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ وَ اخْتَلَطَ الْإِیمَانُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِه؛ چنین نیست، عمار از فرق سر تا قدم مملو از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او آمیخته است». سپس پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم افزود: اگر باز در چنین شرایطى قرار گرفتى همینگونه عمل کن.
«ابو مخنف» در کتاب «جمل» آورده است که پس از قتل عثمان مهاجر و انصار در مسجد گرد آمدند تا در باره سرنوشت مسلمانان مشورت کنند، در این میان عده اى از بزرگان اصحاب به ویژه «عمار» درباره فضائل على علیه السلام و این که او از همه شایستهتر است سخن گفتند.در فراز تاریخی دیگر میخوانیم امام در صفین به منبر رفت و تمام لشکرش از مهاجر و انصار حاضر بودند، پس از حمد و ثناى خداوند فرمود: کدام یک از شما شنیده است که پیغمبر صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود: «من افضل پیامبرانم و وصى من على بن ابی طالب افضل اوصیاء است». من از همه پیامبران برترم و وصى من از همه اوصیاء برتر است.
حدود ۷۰ نفر از کسانى که در جنگ بدر، حاضر بودند و اکثر آنها از انصار و بقیه از مهاجران بودند به پا خاستند و گفتند: ما شهادت میدهیم که پیغمبر همین گونه فرمود؛ از جمله این افراد «عمار یاسر» بود.
در حدیثی آمده است که پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به عمار بشارت داد، فرمود: «یا ابا الیقظان فَإِنَّک أَخُو عَلِى فِى دِیانَتِهِ وَ مِنْ أَفَاضِلِ أَهْلِ وَلَایتِهِ وَ مِنَ الْمَقْتُولِینَ فِى مَحَبَّتِهِ تَقْتُلُک الْفِئَةُ الْبَاغِیة؛ تو برادر على در دیانتش هستى و از افراد برجسته اهل ولایت او میباشى و از کسانى هستى که در محبت او شهید میشوى و تو را گروه ستمکار شهید میکنند». و همینگونه شد؛ او در صفین به دست لشکریان معاویه به شهادت رسید.ابن عبد البرّ روایتى از ابو عبد الرحمان سلمى نقل میکند که میگوید: ما با على علیه السلام در صفین بودیم. عمّار یاسر را دیدم که به هرسو حرکت میکرد اصحاب محمّد او را همراهى میکردند گویى پرچم آنها بود؛ و از عمار شنیدم که به هاشم ابن عقبه (عتبه) میگفت اى هاشم به پیش بتاز که بهشت در سایه شمشیر هاست. امروز دوستانم محمد صلّى الله علیه وآله وسلّم و یارانش را ملاقات خواهند کرد. میدانم که ما بر حق و آنها بر باطلاند. عبد الله ابن سلمه میگوید: من در روز صفین به عمار مینگریستم که تشنه شد و تقاضاى آب کرد، ظرف شیرى براى او آوردند او گفت امروز روز ملاقات دوستان است چرا که رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم به من فرمود: آخرین شربتى که از دنیا مینوشى شیر است.قابل توجه است هنگامى که خبر شهادت مالک اشتر بعد از جنگ صفین به معاویه رسید، در میان مردم خطبه اى خواند و گفت: على دو دوست نیرومند داشت؛ یکى در صفین قطع شد؛ یعنى عمار یاسر و دیگرى امروز؛ یعنى مالک اشتر.
سخن امیرمؤمنان على علیه السلام درباره «عمّار یاسر» و دیگر یارانش مقام اخلاقى آنها را روشن میسازد، فرمود: «اینَ اخْوانِىَ الَّذینَ رَکبُوا الطَّرِیقَ وَمَضَوْا عَلَى الْحَقِّ، اینَ عَمَّارُ ... ثُمَّ ضَرَبَ یدَهُ عَلى لِحْیتِهِ الشَّرِیفَةِ الْکرِیمَةِ فَاطالَ الْبُکاءَ، ثُمَّ قالَ: أُوَّهْ عَلى اخْوانِىَ الَّذینَ تَلَوُا الْقُرانَ فَاحْکمُوهُ، وَتَدَبَّرُوا الْفُرَضَ فَاقامُوهُ، احْیوُا السُّنَّةَ وَاماتُوا الْبِدْعَةَ؛ کجا هستند برادران من! همانها که براه حق آمدند و در راه حق گام بر میداشتند، کجاست عمّار یاسر! ... سپس دست به محاسن شریف خود زد و مدّت طولانى گریست، پس از آن فرمود: آه بر برادرانم همانها که قرآن را تلاوت میکردند و به کار میبستند، در فرائض دقّت میکردند و آن را به پا میداشتند، سنّتها را زنده کرده، و بدعتها را میراندند». در محیط پر خفقانى همچون محیط حکومت معاویه که تبلیغات دروغین دستگاهش که به وسیله جیره خواران و مزدوران و پاره اى از دانشمندان دین فروش که زمانى هم در صف صحابه پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم قرار داشته اند چنان اوج گرفته که مردم به کلى از حقایق اسلام و آنچه حکومت جبار با آنها میکند بى خبر مانده اند؛ و مکتب انسان ساز على علیه السلام با تمام نقاط درخشانش چنان سانسور شده و زیر پرده هاى سکوت و خفقان قرار گرفته که براى عقب راندن این ابرهاى ضخیم و تیره و تار، قربانیانى لازم است که مرگشان طوفان هاى عظیمى به پا کند، در اینگونه موارد و لو به عنوان واجب کفایى افشاگرانى لازمند که تا سر حد مرگ و قربانى شدن این راه پیش بروند.
در این بین عماریاسرها... میبایست در این میدانها گام بگذارند و دست به افشاگرى زنند، و دیدیم که تنها مرگشان چه طوفان هایى به پا کرد.