دور جدید «گفتگوهای هستهای» از ۱۳مرداد۱۴۰۱ در وین از سرگرفته شد و پس از گذشت چند هفته، تحول خاصی در زمینه احیای این توافق بهوقوع نپیوست. روشن است که طولانی شدن فرآیند مذاکرات ناشی از ناسازگاریهای آمریکا بهعنوان مقصر اصلی برهم زدن توافق هستهای قابل تحلیل است. با اینحال جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اروپا و معاون او انریکه مورا بهعنوان هماهنگکنندگان اروپایی، با جمع بندی ادوار قبلی مذاکرات، پیش نویس پیشنهادی خود را در مذاکرات مردادماه به طرفین تحویل دادند و جمهوری اسلامی ایران ملاحظات خود را درخصوص این پیشنویس با تأکید بر مواضع اصولی نظام به طرف مقابل ارائه داد و بر این اساس این ارزیابی در محافل سیاسی بهوجود آمد که گفتگوهای اخیر مردادماه بهشکل بالقوه از قابلیت لازم برای تبدیل شدن به ایستگاه پایانی «مذاکرات لغو تحریم ها» برخوردار است.
با اینحال مقامات آمریکایی ضمن تعلل در ارائه پاسخ در حین بررسی پاسخ ایران و پس از آن، به ارائه پیامها و اتخاذ مواضع متناقض پرداختند که خود حاکی از بحران تصمیمگیری واشنگتن در قبال مذاکرات هستهای است. در این گزارش ضمن اشارهای کوتاه به فرآیند مذاکرات، مهمترین دلایل آشفتگی طرف آمریکایی در فرآیند گفتگوها مورد تحلیل قرار میگیرد.
گفتگوهای لغو تحریمها در یک نگاه
به لحاظ تاریخی، پس از ۱۲ سال مذاکره سرانجام توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ امضا شد. در چارچوب این توافق و تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران صحه بین المللی گذاشته شد، اما دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ بدون رعایت موازین بین المللی بهطور یک جانبه از توافق خارج شد و رویکرد «فشار حداکثری» علیه ایران را در پیش گرفت. اروپاییها نیز به رغم وعد ههایی که در قالب اینستکس به ایران دادند هرگز توافق هستهای را سر پا نگه نداشتند.
از این رو ایران از اردیبهشت ۱۳۹۸ به بعد اقدامات برجامی خود را طبق مواد (۲۶) و (۳۶) برجام بهطور تدریجی و گام به گام کاهش داد. گامهای ایران برای کاهش اقدامات برجامی از اردیبهشت ۱۳۹۸ تا روی کار آمدن بایدن در دیماه ۱۳۹۸ در جدول ذیل به اختصار ذکر شده است. در نهایت در گام پنجم، ایران اعلام کرد که صرفا طبق نیازها و سیاستهای داخلی پیش خواهد رفت و محدودیتهای اعلام شده در توافق هستهای بههیچوجه ملاک عمل نخواهد بود.
پس از شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن، مذاکرات احیای توافق هستهای در دولت دوازدهم آغاز شد. در طول هفت ماه باقی مانده از دولت دوازدهم در ایران شش دور از مذاکرات هستهای انجام شد که نتیجهای دربر نداشت. با روی کار آمدن دولت سیزدهم اقدامات متقابل قابلتوجهی برای مواجهه با زیادهخواهیهای غرب انجام پذیرفت.
اقدامات ایران در فاز فنی هستهای در دولت سیزدهم به لحاظ کمی و کیفی با پشتوانهای قویتر پیگیری شد. در آغاز مذاکرات دور هفتم در آذرماه ۱۴۰۰، ایران بهواسطه افزایش ظرفیتها و توان هستهای خود ازجمله در حوزه غنیسازی، قدرت چانهزنی بالاتری در قبال طرفهای مقابل پیدا کرد. دور هفتم مذاکرات وین با اندکی تأخیر در هشتم آذرماه۱۴۰۰ آغاز و در ۲۶ آذرماه پایان یافت. بلافاصله دور هشتم مذاکرات نیز از ششم دی آغاز شد و در ۲۰ اسفندماه بدون تعیین تاریخ بعدی گفتگوها پایان یافت. با بینتیجه ماندن دور بعدی مذاکرات در دوحه در هفتم و هشتم تیرماه۱۴۰۱، دور جدید گفتگوها از ۱۳ مردادماه آغاز شده است که مرحله اول تا ۱۷مردادماه به طول انجامید و هماهنگکننده اروپایی در این مرحله از مذاکرات پیشنویس خود را به طرفین تحویل داد.
پس از گذشت حدود یک ماه پاسخهای ردوبدل شده میان تهران و واشنگتن بینتیجه مانده است که بیانگر نبود ابتکار عمل لازم از طرف آمریکا در پاسخ به نقطهنظرات ایران است. بعد از اینکه سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان در بیانیهای مشترک و مغرضانه از ایران خواستند که «خواستههای غیرواقعی» و «فرابرجامی» خود ازجمله مسائل نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را کنار بگذارد، ایران باز هم بر مواضع اصولی خود نظیر ضرورت حلوفصل مسائل پادمانی تاکید کرد.
بنبست آمریکا در مذاکرات اخیر
جوزپ بورل، یکم شهریور در جریان یک کنفرانس دانشگاهی در اسپانیا مجددا تکرار کرد که پاسخهای ایران به پیشنویس اروپا منطقی بوده و آمریکا هم پاسخ خود را به پیشنویس کشورهای اروپایی نهایتا با تأخیر ارائه کرد که بهنظر میرسد مجموعهای از عوامل موجب قرارگیری آمریکا در یک بنبست دیپلماتیک شده است که در ادامه به بررسی این موضوع میپردازیم.
توان فنی و دیپلماتیک ایران در عرصه هستهای
بدون شک مهمترین عامل در اتخاذ مواضع متناقض و سردرگم آمریکا در طول مذاکرات هستهای مربوط به پایداری جمهوری اسلامی ایران بر منافع و حقوق قانونی خود در طول مذاکرات علیرغم تهدیدهای طرفهای غربی بوده است. ایالات متحده و شرکای اروپاییاش بارها از طریق تهدید به تشدید تحریمها در صورت شکست مذاکرات تلاش کردند تا در گام اول مواضع ایران در حوزه هستهای را تضعیف کرده و جمهوری اسلامی را وادار به عقبنشینی از حقوق خود در این حوزه کنند و در گام دیگر در چارچوب استراتژی فرابرجامی ساختن مذاکرات، انتفاع ایران از توافق هستهای جدید را منوط به مذاکره درخصوص توانمندیهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران (بهویژه در عرصه موشکی) و سیاستهای منطقهای آن کنند تا بهزعم خود زمینه برای تحمیل خواستههای فراهستهای آنها به ایران فراهم شود.
با اینحال جمهوری اسلامی ایران با ایستادگی بر منافع و مواضع خود، هم از پذیرش مطالبات زیادهخواهانه طرفهای غربی در حوزه هستهای خودداری کرد و هم بر موضع اصولی خود مبنی بر عدممذاکره درخصوص مسائل موشکی و منطقهای باقی ماند و این موضوع چالش عظیمی را برای مقامات آمریکایی ایجاد کرد، زیرا عملا مهمترین اهرم در دسترس آنها برای اعمال فشار بر ایران را بیاثر کرده بود. همین امر به سردرگمی آمریکاییها در فرآیند مذاکرات منجر شد و موجبات تأخیر آنها در ارائه پاسخ و اتخاذ مواضع متناقض را فراهم ساخت.
تأثیر افکارعمومی آمریکا
تصمیمهای ایالات متحده آمریکا در عرصه سیاست خارجی بهویژه درخصوص موضوعات خاص ازجمله مذاکرات هستهای بازتاب داخلی گستردهای دارد؛ لذا با توجه به وعده انتخاباتی بایدن در زمینه بازگشت به برجام، شکست مذاکرات، چالشی جدی برای دولت وی محسوب میشود. ازسوی دیگر امضای توافقی که ازسوی منتقدان دولت کنونی آمریکا بهعنوان توافق ضعیف معرفی شود (نظیر آنچه توسط منتقدان در دوران اوباما در مورد توافق هستهای عنوان میشد) بهنفع دمکراتها در بازیهای سیاسی داخلی نخواهد بود. به همین علت دولت آمریکا میان دو گرایش متضاد در افکار عمومی آمریکا قرار دارد. براساس نظرسنجی مؤسسه گالوپ ۷۸ درصد آمریکایی ها خواهان حلوفصل پرونده هستهای ایران از طریق اقدامات دیپلماتیک هستند. گالوپ این سؤال را در میان آمریکاییها به سنجش گذاشته است که «بهنظر شما ایالات متحده برای کنترل برنامه هستهای ایران باید دست به اقدام نظامی بزند یا به راهکارهای دیپلماتیک و اقتصادی متوسل شود؟»
انتخابات کنگره
نحوه نگرش افکارعمومی آمریکاییها به دولت دموکرات بایدن پیوند قابلتوجهی با انتخابات کنگره دارد. ازسوی دیگر دموکراتها نگران تأثیرگذاری مذاکرات لغو تحریمها بر انتخابات پیشروی کنگره آمریکا در هشتم نوامبر (۱۷ آبان) هستند. البته عدهای معتقدند که موضوع توافق هستهای تأثیر چندانی بر رفتار رأیدهندگان آمریکایی نخواهد داشت، اما گروه دیگر دستیابی به توافق یا مدیریت مناسب مذاکرات را بر انتخابات کنگره تأثیرگذار قلمداد میکنند. با وجود این هر دو گروه بهطور ضمنی قبول دارند که پرونده هستهای ایران یکی از مقولات مهم در سیاست خارجی بایدن است که میتواند توسط دموکراتها و رقبای آنان در انتخابات مورد استناد قرار گیرد.
دولت کنونی آمریکا میداند که اگر توافق به بعد از نوامبر ۲۰۲۲ موکول شود در اینصورت کارشکنی کنگره برای جلوگیری از توافق با ایران بسیار جدی خواهد شد که هزینههای سیاسی آن را نامزد دموکراتها به دلیل ناکارآمدی در بازگشت به برجام در انتخابات ریاستجمهوری دسامبر۲۰۲۴ خواهد پرداخت. در چنین شرایطی دولت فعلی آمریکا از آزادی عمل چندانی در مقابل پاسخ ایران به پیش نویس مردادماه برخوردار نیست. بهعبارت دیگر به اعتقاد برخی کارشناسان، دولت بایدن از چشم انداز بازیهای سیاسی در داخل آمریکا مجبور به پذیرش اصلاحات مدنظر ایران روی متن پیشنهادی است. هرچند که جمهوریخواهان ممکن است بایدن را متهم به پذیرش توافق ضعیف کنند، اما از نظر برخی، هزینههای سیاسی این گزینه کمتر از به توافق نرسیدن با ایران است.
شکاف در جامعه و دولت آمریکا
در ارتباط با وضعیت داخلی دولت کنونی آمریکا نباید فراموش کرد که جو بایدن در وضعیتی ناپایدار به ریاستجمهوری ایالات متحده رسید. اتهام تقلب، شورش طرفداران ترامپ، حمله به کنگره و شکایتهای متعدد انتخاباتی باعث شد که بایدن در وضعیتی کاملا ناپایدار به قدرت برسد. از این رو دولت کنونی ایالات متحده آمریکا از بُعد سیاست داخلی با موقعیتی شکننده مواجه است بهطوریکه بازگشت به توافق هستهای چالش «کوتاه آمدن در مقابل ایران» ازسوی مخالفان را پیش خواهد کشید. این درحالی است که وعده بازگشت به این توافق براساس پلتفرم انتخاباتی حزب دموکرات و همچنین سخنرانیهای بایدن، یکی از مهمترین وعدههای انتخاباتی دولت کنونی بوده است. از این رو بازگشت به توافق هستهای یک چالش برای بایدن است و بازنگشتن به آن چالشی دیگر.
فشارهای رژیم صهیونیستی
همزمان با افزایش احتمال توافق، تلاشهای رژیم صهیونیستی جهت اعمال فشار بر دولت بایدن برای جلوگیری از لغو تحریمها بیش از پیش شده است. صهیونیستها مدعی هستند که به محتوای این پیشنویس دسترسی پیدا کرده اند و مفاد آن را مغایر با تعهدات آمریکا در قبال خود میدانند. در همین راستا یائیر لاپید مراتب نارضایتی خود را نیز به کشورهای اروپایی منتقل کرده است و مجموعه این فشارها از طرف رژیم صهیونیستی یکی از دلایل تعلل در پاسخدهی آمریکا و سردرگمی آنها در مقابل خواستههای بحق ایران بوده است.
بحران اوکراین
بحران اوکراین فاکتوری مؤثر در سردرگمی آمریکا در فرآیند مذاکرات است. این بحران سطح تنشها و رویارویی آمریکا با روسیه را در نظام بینالملل افزایش داده است و همین امر موجب پیامدهای عمیق سیاسی، امنیتی و اقتصادی برای آمریکا و متحدان این کشور است. در شرایطی که مذاکرات هستهای و بحران اوکراین همزمان شده اند، هرچند دولت آمریکا به اندازه شرکای اروپایی خود تحت فشار بحران ژئوپلتیکی اوکراین قرار ندارد، اما اگر غرب بهعنوان یک مجموعه درنظر گرفته شود، آنگاه جنگ اوکراین نوعی شرایط جبری بر آن مجموعه برای توافق با ایران تحمیل کرده است.
منبع: جام جم