بیبیسی فارسی و بسیاری از رسانههای اصلی و انگلیسیزبان بریتانیا به یکباره از شعار دموکراسی و مردمسالاری، خود و رسانه و منطقشان را به قرون وسطی پرتاب کردند. از اختصاص ۹۰ درصد برنامهها به مرگ ملکه، سیاه پوش شدن مجریان شبکه و بستن بخش نظرات کاربران اینها تنها بخشی از عملکرد رسانه به اصطلاح مستقل بیبیسی فارسی پس از مرگ ملکه است.
در واقع مرگ ملکه و به صف شدن مجریها و برنامههای بی بی سی بیش از هرچیزی بازنمایی مو به مو و دقیقی بود از وابستگی رسانهای که تا دیروز ادعای مستقل بودن داشت و حالا بیشتر به یک آگهی ترحیم شباهت دارد.
بیبیسی فارسی اخبار روزهای گذشته خود را چه در شبکه تلویزیونی و چه در اینستاگرام به خبر فوت ملکه انگلستان اختصاص داده و همچنان هم به این خط مشی ادامه میدهد.
این رسانه فارسی زبان با انتشار اخبار متعدد درباره فوت ملکه انگلستان در اینستاگرام با هجمه زیادی در کامنتها مواجه شد و به ناچار جای نظر در زیر هر چهار پستی که درباره خبر فوت ملکه الیزابت دوم بود را بست تا کاربران نتوانند درباره این موضوع چیزی بگویند.
اکبر نصراللهی، عضو هیات علمی دانشگاه و رییس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه درباره این موضوع میگوید: «مرگ ملکه انگلیس در ۹۶ سالگی جز ارزش خبری شهرت منفی، چقدر برای ایرانیان اهمیت دارد که بیبیسی فارسی به صورت ویژه و مستمر این موضوع را پوشش میدهد؟ مگر خبرهای دیگری غیر از این در دنیا رخ نداده که ضرورت داشته باشد مردم ایران بدانند؟»
او درباره بستن کامنت تمام پستهای مرتبط با خبر فوت ملکه الیزابت دوم میگوید: «نکته اینجاست که اینستاگرام بیبیسی فارسی بخش کامنتهای دنبال کنندگان را بست و این یعنی برخورد دوگانه و خلاف ادعای بیطرفی و حق اظهار نظر مردم درباره این موضوع و مفهوم دیگر این اقدام این است که مردم حق دارند و میتوانند در مورد هر موضوع و شخصیت حقیقی و حقوقی هرچیزی بگویند، البته به جز ملکه انگلستان.»
وقتی که بیبیسی از حالت طبیعی خارج شد
ملکه الیزابت دوم، پنجشنبه ۱۷ شهریور در سن ۹۶ سالگی درگذشت. این خبر تمام رسانههای جهان را تحتالشعاع خود قرار داد که برای آن شب طبیعی به نظر میرسید. اما زمانی وضعیت از حالت طبیعی خارج شد که بیبیسی فارسی در طول چند شب و روز گذشته تمام یا بخش عمده اخبار خود را به صورت ویژه به مرگ ملکه، پادشاهی چارلز و اتفاقات خانواده سلطنتی انگلستان اختصاص داده و تقریبا قید دیگر رویدادهای جهان را زده است.
فعالیت خبری سوال برانگیز بیبیسی در موضوع درگذشت ملکه انگلیس آنچنان رسانهها و کارشناسان و مردم را در شوک فرو برد که روی تمام آگهیهای ترحیم و بازرگانی را سفید کرد. بیبیسی فارسی که در طول عمر نه چندان زیاد خود مدام رسانههای ایرانی را با پسوندهای «وابسته به حکومت» و «وابسته به سپاه» مورد اتهام قرار میداد، حالا خود رکوردی دستنیافتنی برجای گذاشته است.
ملکه الیزابیت دوم که پس از ۷۰ سال جلوس بر تخت سلطنت و شکستن رکورد پیشینیان خود، رخت از جهان فرو بست، در همان حد و اندازهای که نسبت به پیشینیانش از قدرت و دیکتاتوریاش کاسته شده بود لیکن پروندهای پر و پیمان از استعمارگری را در کارنامه خود دارد، میراثی که به دلیل طولانی بودنش حالا به فرزندش چارلز رسیده، فرزندی که در دهه هفتم زندگیاش به عنوان پادشاه جدید، بر تخت شاهی نشسته است؛ و ماجرا برای رسانههای مدعی حقوق بشر و دموکراسی درست از همینجا آغاز میشود. رسانههایی که هر روز با رسالت تفرقه و تنفرپراکنی در کشورهای فارسی زبان بخصوص ایران اسلامی خود را مدافع آزادی بیان و دموکراسیخواهی و تظلمخواهی مردم نشان میدادند و حالا در چرخشی صد هشتاد درجهای در آن سوی موضع دروغین پیشین خود ایستادهاند.
از پُز روشنفکری و دموکراسی تا واقعیت قرون وسطایی
بی بی سی فارسی و دیگر رسانههای واقعا وابسته به حاکمیت بریتانیا، امروز آشکارا نشان دادند که پُز روشنفکری و آزادی بیان و رسانه ادعایی واهی است و دستگاه رسانهای باید تمام قد در خدمت دربار باشد. جاییکه کارکنان و خبرنگاران و اخبارگویان ایرانیتبار بی بی سی همه همچون مادر مرده، سیاهپوش ملکه الیزابت دوم شدهاند، کاری جز گزارش لحظه به لحظه عزیمت نعش ملکهای به قدمت یک قرن از این شهر به آن شهر انگلستان ندارند. اینجاست که خیلیها که سالها تحت تاثیر این رسانهها بودند آه از نهادشان بلند میشود که «زهی خیال باطل!».
عوامفریبی راهبرد اصلی بی بی سی
حواشی درگذشت یک ملکه فرتوت نشان داد که بریتانیا به حدی در پافشاری به سنتهای بیمنطق پیش رفته که هنوز به رسم قرون وسطی نه تنها بر طبقه بندی انسانها صحه میگذارد، بلکه امیدوار به جهل مردم عامه، مسیرهای فرسوده عوام فریبی را همچنان به عنوان راهی برای توجیه منطق نداشته خود درپیش گرفته است.
اوج عوامفریبی را میتوان در مصادیقی نظاره کرد که در یکی از آنها دیلی میل رسانه رسمی انگلستان تصویری از ابری در آسمان را به نمایش گذاشت و نوشت: «نخستین ساعات مرگ ملکه این ابر شبیه به سایه ملکه در آسمان ظاهر شده است!»
ناامیدی طرفداران متعصب سلطنت از رسانههای بریتانیایی
حالا کجایند آنها که مدام قشری از مردم را فریفته و به اصطلاح اندیشهورزی و عدالت را سرلوحه خود قرار داده بودند و جواب و توجیهشان چه خواهد بود؟ اصرار بر سنت و مقدسسازی جایگاه ملکه و سلطنت! طرح موضوعات موهوم و خرافهپردازیهای قرون وسطایی به اندازهای مضحک است که طرفداران پروپا قرص سلطنت را نیز سرافکنده کرده است.
بیبیسی و بمباران اخبار و اطلاعات بیارزش
در جریان مرگ ملکه، بیبیسی نشان داد که مرزهای پروپاگاندا و پرداخت یک سویه و بمباران محتواهای ترحیمی را درنوردیده است. انتشار مکرر و پرحجم اخبار مرگ ملکه و جلوس پادشاه جدید و جزئیات بیارزشی که برای هیچ کس اهمیتی ندارد، به حدی برای خود دستاندرکاران رسانهایشان مایه شرم و افتضاح است که بخش کامنتهای تمام رسانههای خود در فضای مجازی را مسدود کردهاند، زیرا برایشان روشن است که با چه بازخوردها و انتقاداتی مواجه خواهند شد.
بالاخره سر بزنگاه آمد و بیبیسی نشان داد که چقدر با ادعاهای اصول رسانهای مغایرت و فاصله دارد و اختیاراتش کاملا محدود و محصور بازوی قدرتمند حاکمیتی است.
تلاش بیبیسی برای تبدیل خبر درگذشت ملکه به عنوان مهمترین رویداد جهان و با عناوینی، چون «جهان عزادار ملکه» شکست خورد و اعتبارش برای همیشه زیر سوال رفت.
مرگ ملکه مرگ اعتبار رسانهها
مرگ ملکه را میتوان مرگ اعتبار رسانهها و حتی سیاسیون بریتانیا قلمداد کرد، مادامیکه لیز تراس نخستوزیر تازه به قدرت رسیده، پیشتر، از مخالفان سرسخت نظام سلطنتی بود و حالا به تعریف و تمجید غلوآمیز از ملکه پرداخته و او را نماد و به مثابه یک رهبر تمام عیار در جهان معرفی میکند. ازاینرو تغییر مواضع رسانهها و سیاسیون شاخص بریتانیا ضربهای مهلک بود که بر پیکره حاکمیتی این کشور فرود آمد.
حالا، اما با مرگ ملکه و تطهیر او از تمامی تقصیرات، استعمارگریها، خطاها و اشتباهات، نوبت به چارلزی رسیده که حواشی اخلاقی و مالیاش بر کسی پوشیده نیست و کارکنان سیاهپوش بیبیسی در کنار سیاسیون و احزاب و اصناف به احترام سرود ملی بریتانیای کبیر که از مجیز ملکه به مجیز پادشاه تغییر یافته، قیام خواهند کرد.
منبع : فارس
بیشتر بخوانید