استاد شهریار در اشعار عاشورایی خود به بــیحیــایی دشــمنان آل علــی (ع) اشــاره مــیکنــد و صــحنههــا و پــردههــای اشــکآلــود و جهــانی پــر شــور از نــوای حــسینی، کرامــت امــام حــسین (ع) و دعــا کــردن در همــه احـوال بـر بنـدگان خـدا، حتــی بـر دشمنانش را تجـسم مـیکنــد؛ آنجا که حسین (ع) در واپسین لحظات رویــارویی خــود بــا شــمر ملعــون بــه جــای نفرین، دعا بر لـب دارد... جای نفـرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین.
کاروان کربلا
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبهی جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین
میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش ازینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محملها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمیداند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت و تاراج حرم، چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتیها کی روا دارد حسین
سروران، پرانگان شمع رخسارش، ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق
مینماید خود که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا، ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین
سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب میبندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین
بعد ازینش صحنهها و پردهها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمهای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین
***
دشمنانش بیامان و دوستانش بیوفا
با کدامین سر کند مشکل دو تا دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند
عـزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب میبندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بیحیا دارد حسین
بعد از اینش صحنهها و پردهها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمهای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفـرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کانـدرین گوشه عزای بیریا دارد حسین
***
محرم دیر خانم زینب عزاسی / بیزی سسلیر حسینین کربلاسی
یولی باغلی قالیب دوشمن الینده / داها زوّاری نین یوخ سَس صداسی
بو گون کرب و بلا ویران اولوبدی / حسین اوز قانی نه غلطان اولوبدی
مسلمان صف چکیب دعوایه گلسین / چاغیر عباسی تاسوعایه گلسین
قیزی زینب أوزی صاحب عزادیر / چاغیر زهرانی عاشورایه گلسین
بوگون کرب بلا ویران اولوب دیر / حسین أوز قانینا غلطان اولوب دیر
آنا! اوغلون شهید اولدی مبارک / شهادتله سعید اولدی، مبارک
امید جنتین تاپدین، دا سندن / جهنم ناامید اولدی، مبارک
بئله طوی کیم گؤروب دنیاده قاسم / طویی یاسه دؤنن شهزاده قاسم
آتا! اوغلون علی اکبر فداسی / طویی قاسم کیمی اولموش عزاسی
دوروب جنت قاپوسیندا گؤزتلیر / که گلسینلر آناسی له، آتاسی
بئله طوی کیم گؤروب دنیاده قاسم / طویی یاسه دؤنن شهزاده قاسم
***
چو نيك مینگری زنده اين شهيدانند
و گرنه هر بشری زاد و مرد و مدفون شد
يزيد، نخله اسلام ريشه كن ميخواست
حسين بود كه دين زنده تا باكنون شد
سفينههای نجاتند جمله معصومين
ولی سفينه او رشگ فلك مشحون شد
بههر چمن که بتازد سموم باد خزان
زمـانه یاد کند از خزان باغ حسین (ع)
هنوز ساقـی عطشـان کربـلا گویی
کنـار عـلقمه افـتاده با ایـاغ حـسین (ع)
اگر چراغ حسینی به خیمه شد خاموش
منور است مساجد به چلچراغ حسین (ع)
***
به جامههای سیه کودکان کو دیدم
دلم به یاد اسیران کـربلا خون شد
به یاد تشنهلبان کنار نهر فرات
کنار چشم من از گریه رود کارون شد
چو بر حسین بگریی به حشر خندانی
هر آن دو دیده که نگریست سخت مغبون شد