صحیفه سجادیه کتابی حاوی ۵۴ دعا از امام سجاد (ع) است. این کتاب پس از قرآن و نهج البلاغه مهمترین میراث مکتوب شیعه به حساب میآید و به نامهای خواهر قرآن و «انجیل اهل بیت» نیز مشهور است. صحیفه مانند قرآن و نهجالبلاغه از نظر فصاحت و بلاغت مورد توجه قرار گرفته است. امام سجاد (ع) بسیاری از معارف دینی را در دعاهای خود بیان میکند.
بیشتربخوانید
صحیفه سجادیه تنها شامل راز و نیاز با خدا و بیان حاجت در پیشگاه وی نیست، بلکه مجموعهای مشتمل بر بسیاری از علوم و معارف اسلامی است که در آن مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پارهای از قوانین طبیعی و احکام شرعی در قالب دعا بیان شده است.
در بخش ارتباط با خداوند طبق مقتضای زمانهای مختلف و احوال گوناگون دعاهایی بیان شده است، برخی دعاهای آن به صورت سالانه، همچون دعای عرفه و وداع ماه رمضان، و برخی ماهانه، مانند دعای دیدن هلال، و برخی هفتگی و برخی برای هر شبانه روز قرار داده شده است.
دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه از دعاهای مأثور از امام سجاد (ع) که آن را میخواند. امام سجاد (ع) در این دعا وظایف مؤمن واقعی را بیان میکند و از خدا درخواست دارد که از شرّ شیطان در امان باشد.
حضرت زینالعابدین در ابتدای این دعا، خدا را به دلیل دادن مقام شکر به بندگان سپاسگزار است و از خدا درخواست پاک شدن گناهان و رسیدن به مقام صالحان را دارد.
آنچه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیت اللّه علامه مصباح یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در سال ۸۷ ایراد شده است. قسمت هفدهم آن را با هم میخوانیم:
«وَ وَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَةِ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِیَّةِ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ»
امام سجاد (ع) در دعای ورود به ماه رمضان پس از درخواست توفیق، برای انجام نماز به آن صورتی که مطلوب الهی است، به وظایف مالی اسلام، توجه میفرماید. در آغاز، مسئله صله رحم و سپس رسیدگی به همسایگان، و بعد از آن سایر وظایف مالی و انواع زکاتها و حقوق مالی که بر اموال انسان تعلق میگیرد، را مطرح میفرمایند.
قرآن کریم پس از رسیدگی به اقوام و خویشاوندان، به رعایت حال همسایگان سفارش فرموده: «وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ» هم همسایه نزدیک و هم همسایه دور، هم خویش و هم بیگانه، از کسانی هستند که ما موظف هستیم به آنها رسیدگی کنیم. اما آیا این وظیفه نیز، وظیفه واجب شرعی است یا از اوامری است که نظیر آن را درباره بسیاری از مستحبات داریم؟ حقیقت آن است که در بیانات تربیتی قرآن و اهل بیت (ع) بین این دو تفکیک نشده است.
شاید به این علت باشد که ما نیز در مقام عمل، نباید بین واجب و مستحب مؤکّد، حجاب و مرزی قرار دهیم و تنها به فکر انجام تکلیف واجب باشیم. آنچه آشکار است رعایت حقوق همسایگان در قرآن و بیانات ائمه اطهار (ع) مورد سفارش است و از آزار و اذیت آنان نیز به شدت نهی شده است. رفتار دو همسایه با یکدیگر با یکدیگر هم میتواند بسیار مفید و مؤثر برای همدیگر باشد، و هم میتواند اسباب زحمت، نگرانی، دلخوری، آزردگی و حتی دشمنی را فراهم کند.
امیرالمؤمنین (ع) از رسول اکرم (ص) نقل میفرماید: «ما زالَ جَبْریِیلُ یُوصِینِی بِالْجَارِ حَتَّی ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَیُوَرِّثُه» آنقدر جبرئیل به رعایت حال همسایه سفارش میکرد که من گمان کردم برای همسایه نیز سهمالارثی قائل خواهد شد.
رسیدگی به همسایهی نیازمند و محتاج اگرچه واجب شرعی نباشد، اما باید از خمس و زکات به آنها کمک کرد. در زمان ما کمیته امداد، یا سازمان بهزیستی، به اینگونه افراد کمک میکنند، اما اگر انسان بداند همسایهای هست که به او رسیدگی نشده و اکنون نیازمند است، و خطری متوجه اوست، حتی اگر احتمال خطر و خوف آسیب باشد، در اینجا بعید نیست فتوای فقهی نیز کمک به چنین همسایهای را واجب بداند. از جنبهی اخلاقی، مسلمان موظف است که از حال همسایگان اطلاع داشته باشد تا اگر زمانی نیازی داشته باشند، از آنان غافل نباشد.
داستان مرحوم بحرالعلوم رضوان الله علیه با مرحوم صاحب مفتاح الکرامة، آشکارا اهمیت این مسئله را نشان میدهد. سید محمد جواد عاملی صاحب مفتاح الکرامة از بزرگان و علمایی است که خدمت بسیار بزرگی به فقه نموده است. صاحب مفتاح الکرامة اهل جبل عامل لبنان و شاگرد مرحوم سیدبحرالعلوم رضوان الله علیه در نجف بود. سیدبحر العلوم مقامات بسیار عالی نیز داشته و معروف است که خدمت وجود مقدس، ولی عصر اروحناه فداه مشرف میشده است.
مرحوم بحرالعلوم زمانی ایشان را خصوصی خواسته و به ایشان با ناراحتی تذکر میدهد که: «شنیدهام همسایهات در وضعیت بسیار بدی قرار دارد. مگر به او رسیدگی نمیکنید؟»، چون لحنی که مرحوم سید بحرالعلوم به ایشان میفرماید، لحن توبیخ بوده است. صاحب مفتاح الکرامة با اضطراب سوگند یاد میکند که از وضعیت آن همسایه اطلاع نداشته و نمیدانسته که ایشان گرفتاری دارد. مرحوم بحرالعلوم به ایشان میفرمایند: «اگر از وضعیت همسایه محتاج، اطلاع میداشتی و رسیدگی نمیکردی که کافر میشدی.
من میگویم چرا نباید اطلاع داشته باشی؟» سپس سید بحرالعلوم یک سینی غذا را تهیه و به همراه سکههای طلا به صاحب مفتاح الکرامة داده و میگوید: «خودت این سینی غذا و طلاها را برمیداری و به منزل همسایهات رفته و مینشینی تا این غذا را بخورد و سپس باز میگردی» سید جواد عاملی دستور سیدبحر العلوم را اطاعت کرده و غذا را به نزد همسایه خود میبرد. مرد همسایه وقتی سینی غذا را میبیند، تعجب کرده و میگوید: «به چه مناسبت شما این غذا و پول را آوردید؟»
صاحب مفتاح الکرامة گفت: «شما اصرار نکن» همسایه گفت: «تا نگویید من از این غذا استفاده نمیکنم.» سید جواد عاملی نیز حقیقت را میگوید. این جمله سیدبحر العلوم که میفرماید: «اگر میدانستی که همسایه شما احتیاج دارد و رسیدگی نمیکردی، کافر میشدی» نشانه اهمیت اسلام برای رسیدگی به همسایه است.
تربیت اسلامی، تنها عمل به واجبات نیست. شیوه رفتار اسلامی را باید از اولیا دین یاد گرفت و به آن عمل کرد. متأسفانه ما شیعیان در بعضی از موارد به جای آنکه برای سایر مسلمانها الگو باشیم، مسامحه نموده و به واسطه ترک بعضی سنتها، متهم میشویم که احکام فقهی را رعایت نمیکنیم. به عنوان نمونه فرقههای اهل تسنن اهتمام زیادی به نماز اول وقت و نماز جماعت دارند، به ویژه در مشاهد مشرفه مدینه و مکه. در آنجا به هنگام نماز، همه با سعی و شتاب، به سوی مسجد حرکت میکنند. قرآن میفرماید: هنگامی که برای نماز جمعه ندا داده میشود: «فَاسْعَوْا إِلی ذِکْرِ اللّهِ». سعی حالتی بین راه رفتن ساده و دویدن است، یعنی با شتاب به طرف مسجد، حرکت کنید. این سعی و شتاب برای رفتن به مسجد در شیعیان کمتر دیده میشود که البته بسیار زننده است. بسیاری از سنتها نزدیک به مرز وجوب است و باید انسان سعی کند تا آنها را درست رعایت کرده و نگوید که تکلیف واجب نیست.
علاوه بر رسیدگی به همسایه، حقوق واجب دیگری را اسلام برای مسلمانان تعیین فرموده است. از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند: «شما تصور میکنید، تنها حق واجب در اموالتان زکات است. این گونه نیست. بسیار بیش از زکات، حقوق واجب بر اموال شما تعلق میگیرد» سپس میفرماید «أَمَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ. لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ». آیه قرآن تصریح میفرماید که در اموال مؤمنین، حقی برای سائل و برای محروم است و باید مسلمان مقداری از مال را برای محرومین و برای کسانی که در اثر نیاز چارهای جز اظهار حاجت ندارند، در نظر بگیرد.
«فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ. لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» در قرآن یکی از اوصاف اهل عذاب و کسانی که به نماز بیاعتنا هستند و زکات را پرداخت نمیکنند این است که «و یَمْنَعُونَ الْماعُونَ» از دادن «ماعون»، خودداری میکنند. «ماعون» چیست؟ در روایات توضیح داده شده که ماعون به این معناست که اگر همسایه مهمان داشت و به قابلمه یا دیگ، جهت پخت غذا احتیاج داشت و از همسایهاش درخواست کرد دیگشان را به او قرض بدهد.
آن شخص باید به او قابلمه را قرض بدهد. در زندگی گذشته همکاری و ارتباط مردم بسیار بیشتر از امروز بود. اگر همسایه به وسیلهای نیاز داشت از همسایه خود آنرا قرض میکرد. به این ترتیب هم نیاز برطرف و هم از هزینهها و مصارف زندگی کاسته میشد. متأسفانه فرهنگ فردگرایی در زندگی امروز بسیار رواج پیدا کرده است. با این فرهنگ غربی رواج یافته در زندگی امروز، همسایه از همسایه خبر نداشته و همدیگر را نمیشناسند.
امام صادق میفرماید: «لَکِنَّ اللَّهَ فَرَضَ فِی الْأَمْوَالِ» خدا این حقوق را در اموال شما واجب کرده است که باید بپردازید. به این معنا که خدا به آن بسیار تأکید کرده است. از همین رو امام سجاد (ع) در دعا میفرماید: «خدایا به ما توفیق بده تا در این ماه اموالمان را از تبعات، پاک کنیم» انسان ممکن است به واسطه حادثه یا سهلانگاری باعث وارد آمدن خسارت به اموال شخصی یا عمومی شود. هر کدام از این موارد تبعاتی را میآفریند که بر ذمّه انسان خواهد بود.
در اصطلاح رایج به این موارد میگویند، مظالم. آنهایی که مقید به پاک بودن اموال هستند در هر سال غیر از خمس و زکات، به عنوان ردّ مظالم، مقداری پول کنار گذاشته و به فقرا میدهند. این تبعاتی است که به اموال تعلق میگیرد. امام سجاد (ع) در پایان این فراز از دعا به جمعآوری و پرداخت زکاتها اشاره میفرمایند. معنای لغوی زکات اختصاص به زکات اصطلاحی نداشته و شامل خمس و سایر صدقات واجب و کفارات نیز میشود.
یک احتمال نیز آن است که به اعتبار متعلقات زکات جمع بسته شده است. به عنوان نمونه زکاتی که به چارپایان یا به طلا و نقره تعلق میگیرد، هر کدام از آنان یک زکات تلقی شده و مجموعه آن زکوات نامیده شده است.
اهتمامی که اسلام به رسیدگی به محرومین و خدمات عام المنفعه دارد، برای خیلی از افراد، درست روشن نیست. امروز که دوران علم و بحث و تحقیق و پژوهش است باید به این گونه مسائل که بر زمین مانده است بیشتر توجه نمود تا تحقیقات انجام شده، تکراری نباشند.
امروزه پرسش بسیاری از مردم به ویژه جوانان این است که در جامعه بهترین راه رسیدگی به فقرا و رفع نیاز محرومان و مستمندان چیست؟ رفع نیازمندیهای محرومان به سه شکل کلی قابل تصور است. یکی آنکه این وظیفه به عهده افراد گذاشته بشود. هر کسی به خویشاوندان خود یا به همسایگانش کمک کند؛ و این تنها راه برای کمک به نیازمندیهای محرومان به صورت داوطلبانه باشد. نقطه مقابل آن این است که بگوییم همه نیازمندیهای محرومان جامعه توسط یک دستگاه مرکزی باید رسیدگی شود.
آن دستگاه مرکزی همان دولت است که باید برای مشکل محرومان برنامهریزی کند. اگر لازم است مالیات بیشتری از افراد متوسط و متموّل بگیرد یا از منابع دیگر بودجه کمک به محرومان و معلولان را تأمین کند. در اسلام هیچکدام از این دو شیوه به تنهایی پذیرفته شده نیست.
اصل در همه احکام اسلامی این است که باید به گونهای اجرا شود که مسئولیت فردی انسان فراموش نشده و برجسته باشد. چون انسان با رفتارهای فردی تکامل پیدا میکند. اگر دولت به فقراء رسیدگی کند، ثواب آن به افراد نمیرسد. خیلی فرق است بین آنکه از افراد مالیات اجباری گرفته شود یا آنکه انسان داوطلبانه به مشکل محرومان رسیدگی کند بهترین راه را اسلام قرار داده تا با خودسازی، روحیات فردی تکامل پیدا نموده و سرانجام در قیامت نیز هر کسی نتیجه عمل خود را میبیند «وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَرْدا»، «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری» هیچکس مسئولیت دیگری بعهدهاش نیست «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی» هر کسی به همان اندازه که سعی و تلاش نموده، از آن بهره میگیرد. این یک اصل کلی در اسلام است.
اسلام در کنار این توصیهها، واقعیتها را فراموش نمیکند. به اصطلاح اسلام برنامههای آرمانی را با واقعیتها، در کنار هم در نظر میگیرد. به عنوان نمونه در موعظهها و هشدارها به انسان دستور داده شده که به نوامیس مردم تجاوز نشود. در اسلام فقط به این توصیه و تنها به وعده عذاب و جهنم اکتفا نمیشود. در جای دیگر نیز میگوید، اگر عمل منافی عفت، با چهار شاهد عادل ثابت شود، فرد گناهکار را در حضور مردم مجازات کنید.
در اینجا دیگر مسئله عواطف و احساسات مطرح نیست «وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللّهِ» اسلام میخواهد افراد به اراده و به خواست خود گناه را ترک و با تشویق و انذار و تبشیر، راه صحیح را انتخاب کنند و از راه زشت کنارهگیری نمایند. در عین حال اسلام میداند که چنین واقعیتهایی اتفاق خواهد افتاد و گاهی تعداد آن نیز کم نخواهد بود. باید راههای بازدارنده گناه نیز وجود داشته باشد. بر همین اساس در اسلام حدود و تعزیرات به عنوان قوانین کیفری، برای جلوگیری از خلاف و جرمهای بزرگ پیشبینی شدهاند.
اگر این قوانین کیفری وجود نداشت، فساد آنچنان دامن گیر جامعه میشد که دیگر جایی برای حرکت بشر دوستانه داوطلبانه در جامعه باقی نمیماند. هرگاه فساد رایج شود، همه خانوادهها را آلوده خواهد کرد و در جامعهای که خانوادهها آلوده شوند، دیگر رشد معنوی در ان جامعه معنایی نخواهد داشت.
اسلام میفرماید: «اجرای یک حد، از چهل روز بارندگی برای مردم جامعه بهتر است».۱۲ اگر یک حکم الهی را جاری کنند و یک حد را در برابر چشم مردم اجرا کنند، برکت آن برای جامعه، از اینکه چهل شبانه روز باران ببارد، بیشتر است.
چرا که اجرای حد، از گسترش مفاسد جلوگیری میکند. انسان با رسیدگی به دیگران و به ویژه محرومان میتواند به درجات عالی برسد. «وَ یُؤثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» این آیه در سوره حشر در شأن اهلبیت (ع) برای ایثاری که در سه روز، روزه گرفتن انجام دادند و اعطا نمودن افطاری و غذای خود به یتیم و اسیر و مسکین، نازل شد. این یک نمونه است تا افراد معمولی از ائمه اطهار (ع) بیاموزند که چگونه باید فداکاری و ایثار نمود.
اگرچه نباید انسان ایثار را فراموش کند، اما اسلام رسیدگی به محرومان را تنها وظیفه افراد نمیداند بلکه دولت اسلامی را نیز موظف نموده تا زکات را از مردم گرفته و به فقرا برساند «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ» این حکم حکومتی از وظایف دولت اسلامی است که زکات را گرفته و به فقرا بدهد «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ» اسلام علاوه بر کارهای خیر داوطلبانه، دستورات قانونی، و گاهی همراه با قوانین جزایی را وضع نموده است تا نظم جامعه حفظ و حالت اعتدال در جامعه برقرار شود. چرا که در جامعهای که ظلم و بیداد و تجاوز حاکم باشد، حتی افرادی هم که استعداد دارند، نمیتوانند رشد کنند.
در وصف جامعه زمان، ولی عصر عجل الله فرجه الشریف در قرآن گفته شده: «وَ لیمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً» تشکیل دولت صالحین هنگامی است که خدماتی به جامعه ارائه شود، تا آنجا که ناامنی از جامعه برداشته شود «لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» هنگامی که اینگونه شد، زمینه برای اهل توحید و معنویت فراهم میشود «یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً» اگر بنا باشد جامعهای خداپرست شود و از شرک دوری کند، باید زمینه تربیتی در آن جامعه فراهم شده و امنیت داشته باشد. در جامعه ناامن، فرهنگ و تقوا نیز رشد نمیکند.
دین اسلام دین جامع و کاملی است که به همه امور در حد کافی آن رسیدگی کرده است. متأسفانه ما ارزش احکام اسلام را نمیدانیم.
راه سوم برای کمک به محرومان این است که فعالیتهای سازمان یافته مردمی تقویت شود. در این فعالیتها محور، کار فردی افراد نیست، بلکه باید کار گروهی انجام میشود، اما نه گروهی که به اجبار دولت تشکیل شده باشد.
گروهی از مردم با اشتیاق با یکدیگر همکاری کرده و مجموعهای را تشکیل میدهند. به عنوان نمونه گروه رسیدگی به ایتام یا رسیدگی به جوانان جهت ازدواج. البته هیچکدام از این موارد به تنهایی آن چیزی نیست که اسلام میخواهد. اسلام همانگونه که بر کار فردی، تکیه میکند تا فرد رشد کند، از دستگاه دولت نیز غفلت نمیکند. دولت نیز باید تلاش بکند تا به محرومین رسیدگی کند و از اموال بیت المال بخصوص زکات استفاده و نیازهای آنها را برطرف کند. ولی این به آن معنا نیست که افراد دیگر مسئولیتی ندارند.
قرآن میفرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها» به پیغمبر اسلام (ص) خطاب میفرماید: که از مردم صدقه و زکات را بگیر تا اینکه جان آنها پاک شود نمیفرماید «تطهر اموالهم» در فرهنگ عامه میگویند. اموال فلان شخص آلوده است. وقتی خمس و زکات را بدهد اموال او پاک میشود. در دعای امام سجاد (ع) نیز این تعبیر آمده است.
«نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّکَوَاتِ». تعبیر قرآن از این بالاتر است و میگوید «تطهرهم» یعنی افراد را پاک میکند. وقتی حق واجبی به اموال انسان تعلق میگیرد، اموال او آلوده است و علاوه بر آن جان او نیز آلوده است. چرا که امساک کردن از انجام تکلیف واجب، گناه است و گناه، روح را آلوده میکند.
دلبستگی به مال نوعی آلودگی است. این تعبیر را ملاحظه بفرمائید «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ» هرگز شما به نیکی نخواهید رسید مگر آنکه از اموالی که آنرا دوست دارید در راه خدا بدهید «حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ» وظایف مالی که اسلام تعیین کرده، فقط برای این نیست که امور جامعه سامان بگیرد و فقرا شورش نکنند. بلکه با انجام دادن این وظایف، انسان رشد نموده و تزکیه شود و روح، تکامل پیدا میکند اگرچه مشکلات اجتماعی نیز حل میشود و فقرا به حقوق خود میرسند، اما این در درجه دوم قرار دارد. برای آنکه اساس و روح اسلام، اهمیّت به زندگی اخروی است.
اید توجه داشت که دولتی سر کار بیاید که به فقرا رسیدگی کند. باید کسی را انتخاب کنیم که هم درد دین و هم درد مردم را داشته باشد. اول آنکه بخواهد، احکام دین اجرا شود. دوم آنکه حقیقتاً برای فقرا و مردم، دغدغه داشته و به فکر آنان باشد. این دو ویژگی مهمی برای دولت اسلامی است و همه مردم برای برقراری چنین دولتی باید تلاش کنند. از یک طرف باید تلاش نمود تا دولت اسلامی بر سر کار بیاید که به مردم مستمند رسیدگی کند و از طرف دیگر ما نباید فکر کنیم که، چون دولت اسلامی به فکر فقیران است پس دیگر ما هیچ وظیفهای نداریم، باید برای تقرب الی الله به دیگران خدمت نمود و تلاش کرد تا خدمت، موجب منت گذاشتن بر افراد، و خجالت دادن افراد فقیر نشود.
منبع: مهر
دیگه فقیری نخواهیم داشت.مشکل حل میشه اونوقت
این بهترین کمکیه که به فقرا میشه کرد
نه اینکه مردم رو تشویق کرد که با گرفتن کد دستوری
پول واریز کنن برای فقرا
انقدر گرونی ایجاد کنیم که دیگر فقرا نتوننید چیزی برا خوردن پیدا کنند.وقتی مردن دیگا فقیری پیدا نمیشه