محمود نورایی، پژوهشگر و منتقد هنری گفت: آب شدن مفاهیمی همچون جهانی شدن با رواج اینترنت در کشور نوعی نگاه سلطهجویان غرب و ترویج فرهنگ غربی را ایجاد کرد. از همین رو انقلاب اسلامی ارزشها و دستاوردهای خود را در تهاجم سیاست امپریالیستی میدید. بر همین اساس نوعی فرهنگ مقاومت با این نگرش در کشور برنامهریزی شد.
به گفته نورایی، این گفتمان با تعریف جهان اسلام و حفظ داشتههای فرهنگی کشورهای خاورمیانه که پایگاه اصلی جهان اسلام است، شکل گرفت. حال با گذشت یک دهه، هنر مکتبی گفتمانی ویژه و عمیقی را برای طرح مسائل عقیدتی خود یافته بود.
او افزود: این گفتمان تلاش داشت تا با قوتبخشی به فرهنگ اسلامی، نوعی از وحدت را در جامعه اسلامی خاورمیانه پدیدار کند تا بر حفظ این ارزشها تاکید کند. این موضوع شاکله اصلی هنر مقاومت است؛ اما مناسبات سیاسی منطقه مانند، ۱۱ سپتامبر، جنگهای سی و سه روزه لبنان، تحریم ایران، قیام در کشورهای عربی با عنوان بیداری اسلامی، جنگ غزه و... باعث شد تا رویکردهای ایدئولوژیکی که در هنر انقلاب و جنگ بود، دوباره حیات بصری پیدا کنند که همچنان این نگرش در جریان است.
نورایی بیان کرد: هنر مکتبی اساساً هنری مبتنی بر عقیده است برای همین قوام خود را از تلاطمهای اجتماعی و سیاسی میگیرد، نه فرم و مباحث زیباییشناسی هنر. هنر مکتبی بخاطر ایدئولوژیک بودن، جریانی زنده در عرصه هنری کشور است.
این پژوهشگر و منتقد هنری اظهار کرد: این جریان هنری که تاکنون هنر انقلاب، جنگ، هنر ارزشی و مقاومت را ذیل خود قرار داده، میتواند در آینده نیز بر کثرت این مضامین بیفزاید؛ زیرا این هنر تکیهگاه اصلی خود را بر فرهنگ شیعی قرار داده و تلاش میکند صحنه هنر را جایی برای مبارزه با طاغوتهای زمانه، مبارزه با نفسیات و تجلی معنویت و تعهد انسان به اخلاقیات کند.